عصر ایران؛ سروش بامداد - اظهارات اخیر فرمانده نیروی انتظامی درباره
برخورد با قانون شکنان و برهم زنندگان کنسرت های موسیقی را می توان حایز اهمیت دانست و انتظار داشت همان گونه که در بوشهر محدود به حرف نماند و در عمل به اجرا در آمد در جاهای دیگر نیز با قوت ادامه یابد و پلیس اجازه ندهد سلیقه یک عده محدود که درصدد تحمیل سبک زندگی خود به یک جامعه 80 میلیون نفری گسترده و متنوع و مدرن هستند، بر قانون بچربد.
سردار اسماعیل احمدی مقدم گفته است: «اگر در شهری مجوز برگزاری کنسرت هر چند بر خلاف تشخیص عده ای از مردم داده شد نیروی انتظامی از تصمیم قانونی حمایت می کند و کسی حق بر هم زدن چنین مراسمی را ندارد.»
فرمانده ناجا در عین حال این نکته را هم یادآور شده که «شرایط فرهنگی نقاط مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. از این رو باید در دادن مجوز و کنترل رفتارها دقت و حساسیت های بیشتری به خرج داده شود.»
درباره این عبارت اخیر البته می توان پرسید: آیا منظور ایشان این است که در برخی شهرها که بافت جامعه مذهبی تر یا سنتی تر است کنسرت های کمتری برگزار شود یا به تحرکات گروه های فشار اشاره دارند تا هر جا اینها بیشترند مجوز کمتر و محدودتری صادر شود؟
با این وصف جای این پرسش هست که مگر هر نوع موسیقی در مقابل باورهای مذهبی قرار دارد یا برخی شهرها مردم مومن تر و بعضی کم باورترند واگر این درست باشد، چگونه محاسبه می شود؟
اتفاقا نیروی انتظامی نباید وارد بحث محتوایی شود. وقتی عده ای مجوز برگزاری مراسمی را دارند چه همایش سیاسی باشد، چه کنسرت موسیقی، چه کنفرانس علمی، چه مسابقه فوتبال و چه هر گردهمایی با مجوز دیگر وظیفه ذاتی پلیس این است که از امنیت این تجمعات حفاظت کند و بعضا بابت آن هزینه ای هم دریافت می کند.
بنا بر این هر که بخواهد بر هم بزند باید خود را رویاروی پلیس بداند. منتها در این میان برخی از ماموران نگران نفوذ و روابط برهم زنندگان هستند چرا که به حمایت هایی پشتگرم اند که به خود چنین جسارت هایی می دهند. از این رو بهتر است فرماندهی کل به آنان تضمین دهد که از آنان حمایت می کند. زیرا امکان دارد یک سرباز ساده با فردی رو به رو شود که به دلایلی که می دانیم و می دانید قدرت بیشتری دارد.
ذکر این نکات نیز ولو ازبدیهیات باشد مناسبت دارد:
1.این عبارت که «شرایط فرهنگی نقاط مختلف با یکدیگر تفاوت دارد» نیز سخنی قابل بحث است. اتفاقا شرایط فرهنگی نقاط مختلف به لطف گسترش ارتباطات و بر چیده شدن فاصله ها دیگر چندان تفاوت ندارد. خبر درگذشت مرتضی پاشایی که منتشر شد هم در پارک آب و آتش تهران جوانان تجمع کردند و ترانه های خنیاگر پاپ را همسرایی کردند و هم در پارک ساحلی اهواز یا در بلوار دکتر چمران شیراز یا در بوستان علوی قم و البته ساحل بوشهر. دست کم در نسل جدید و اهل ارتباط در شبکه های اجتماعی این گونه است.
این حیطه عمل گروه های فشار و مداخله گر و میزان حمایت های رسمی و غیر رسمی از آنان است که در شهرهای مختلف، متفاوت است و گرنه اگر در شهر مشهد هم کنسرت برگزار شود استقبال از آن چه بسا بیش از تهران باشد. با این وصف آیا بهتر نیست فرمانده محترم ناجا اساسا وارد این مقوله نشوند و تنها وظیفه ذاتی پلیس را یادآور شوند؟ کما این که در بازی پرسپولیس و استقلال پلیس کاری به نتیجه و کیفیت بازی و شرایط مسابقه ندارند و تنها امنیت تماشاگران و بازیکنان را تامین می کنند.
2.این که برخی به لحاظ فقهی با موسیقی مشکل دارند مجوز حمله و برهم زدن نمی شود. چرا که همین اختلاف درباره مصرف سیگار و بهره بانکی و کار کردن زنان هم وجود دارد ولی شاهد حمله به سیگارفروشان و شعبه های بانک ها و ادارات دولتی نیستیم و می دانند که اگر بخواهند چنین کنند با آنان برخورد می شود.
فرمانده ناجا گفته است دغدغه متدینین را در نظر داریم. در این زمینه هم نباید خلط مبحث
شود زیرا این گونه حرکت ها اساسا تدین نیست بلکه قرائت تنگ نظرانه از دین
است و پلیس نباید حامی این قرائت باشد. فردا اگر یک عده با قرائت داعشی از
دین تجمعع کنند و تحصیل دختران و رانندگی زنان را منع کنند آیا پلیس می
تواند بگوید این ها دغدغه متدینین است؟
ضمن این که ادعای دغدغه دینی نیز از همه این افراد پذیرفته نیست زیرا در واقع یک کار سازمان یافته سیاسی را انجام می دهند و این که برای خود نام هایی با ظاهر مقدس تعیین کنند نباید قداست آور باشد و پلیس در مواجهه با اینان دچار تردید شود.
علاوه بر این یک عده با نامگذاری های خاص و مقدس بر روی خود مانند حزب الله
(حزب خدا)، متدینین و ... نباید بتوانند قانون را دور بزنند.
کما این که اگر در دولت گذشته کنسرت برگزار می شد این حساسیت ها نبود یا شاید به این خاطر که خود این افراد در جایگاه مجوز دهنده بودند یا اگر جای دیگری همایش سیاسی اصلاح طلبان یا اعتدال گرایان برگزار شود بخشی از این جماعت برای بر هم زدن آن هم حاضر به یراق اند. به عبارت دیگر می خواهند بگویند بر فضای عمومی حکمرانی می کنند و چه بسا با اصل موسیقی مشکلی نداشته باشند.
3. سردار گفته است: « اگر در شهری مجوز برگزاری کنسرت موسیقی - هر چند بر خلاف تشخیص عده ای از مردم - داده شد نیروی انتظامی از تصمیم قانونی حمایت می کند و کسی حق بر هم زدن چنین مراسمی را ندارد.» البته بهتر بود می گفتند کسی حق بر هم زدن هیچ مراسمی را ندارد زیرا اگر هم مجوز نداشته باشد باز هم برخورد با آن در حوزه اختیارات ماموران قانون است نه هر گروه مدعی.
با این که لحن فرمانده کل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران صریح و روشن است اما باز رگه هایی از برخی ملاحظات در آن دیده می شود. حال آن که اگر ایشان از اصطلاح گروه های فشار استفاده کنند و هشدار دهند که متعرضان به پلیس را به مراجع قضایی معرفی می کنند احساس حمایت بیشتری صورت می گیرد.
نویسنده این سطور نیز سال هاست پا به هیچ کنسرت موسیقی نگذاشته، معترضان نیز اگر دوست ندارند، نروند و گوش نکنند.
وقت آن است که چنانچه اقدام به اخلال کردند جبران خسارات مادی و معنوی از آنان مطالبه شود زیرا قاعدتا چهره های شناخته شده ای هستند. خصوصا این که حق هر شهروندی است که شکایت کند و این نص صریح قانون اساسی است.
اگر همه شهروندان با هم برابرند نباید هیچ تفاوتی میان بر هم زدن سخنرانی یک مقام مسوول سیاسی با اخلال در یک کنسرت موسیقی وجود داشته باشد و این که گروه های مختلف برای خود نام هایی تعیین کنند مصونیتی برای آنان ایجاد نمی کند.
حال باید منتظر شد و دید که آیا حرف های فرمانده پلیس کشور درباره موارد بعدی هم محقق و برخورد با قانون شکنان عملی می شود یا اینکه عده ای قانون شکن این حرف ها را بی اعتبار خواهند کرد.
ای کاش به گوش مئولان برسد و غمل بکنند
:)
درود بر تفسیر و دلایل مستدل و شفافی که به نوشتار آوردید.
درود بر منطق بلند شما.
امید وارم آستانه تحمل همه تفکرات و گروهها بالا برود و تمرین زندگی اجتماعی درست و شفاف و قانونمند را یاد بگیریم.
از خودسری و استبداد شخصیتی بپرهیزیم که این ژن استبداد کیش شخصیت در طول تاریخ گریبان این ملت و کشور را می درد.
امیدواریم گام به گام در جهت بهسازی فرهنگ نوین ایرانی که در جهت آزادی قانونمند احزاب و رسانه ها و تغیر قوانین حتی قانون اساسی ما به پیش برود و موادی از همه قوانین کشورداری که غیر شفاف می باشد برطرف گردد.
به امید آنروز.
هميشه كنار قانون يه استثنا برا خودمون قائل ميشيم.
چرا بعضيا فكر ميكنن عقل و شعورشون بالاتر از بقيه است و به خودشون اجازه هر كاري رو ميدن!
دوروووووووووووووووووود