عصرایران؛ احسان محمدی- جمعه تلخی بود. «جای بارون خون» نمی چکید از آسمان اما در کانبرای استرالیا سیل اشک جاری بود. روی گونه بازیکنان، در چشم های تماشاگران، این سرمایه های غیرقابل پخش و همیشه سانسور!
از آن جمعه هایی که "فرهاد" می خواند:« جمعه حرف تازه ای برام نداشت/ هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود». پیش از این هم گفته شده بود؛ شکست خوردیم. از تورنمنت حذف شدیم. باید روی تیم های پایه کار کنیم. باید ورزش از دخالت دولت خالی شود ... و البته تقصیر داور بود! مثل همیشه تقصیر داور بود!
جام ملت های 1992: گل دقایق پایانی کازیوشی میورا. ژاپن یک- ایران صفر. ملی پوشان ایرانی معترض به اینکه داور به خاطر میزبان گل مشکوک به آفساید آنها را قبول کرده است. حمله به داور. لگد به ساق هایش. همه چیز تقصیر تو بود آقای جمال شریف! ... هیچکس نخواست بپذیرد که ژاپن راه درست را یافته است، هیچکس نزول فوتبال را ندید. همه چیز به گردن داور افتاد و جمال شریف به یک ناسزای فوتبالی تبدیل شد!
جام ملت های 1996: در ضربات پنالتی مقابل عربستان حذف شدیم. شبی سراسر تلخ. همه چیز اما به گردن جمال قندور مصری افتاد. او گل خداداد عزیزی را آفساید اعلام کرد. هیچکس حتی نخواست بشنود و ببیند که او حرف کمک اش را قبول کرد. گلی که هنوز هم با قاطعیت نمی توان گفت سالم بوده. ضعف های آن تیم دوست داشتنی در کوچینگ و اعطای پنالتی به داریوش یزدانی جوان به پای داور نوشته شد. همه چیز!
جام ملت های 2004: مقابل چین میزبان در پنالتی مغلوب شدیم. طلعت نجم داور لبنانی ستار زارع را در دقیقه 48 به خاطر ضربه زدن به سینه "شائو" بازیکن چینی اخراج کرد. یک خطای بی مورد. دقایق میانی اما مدافع چینی را که روی علی کریمی خطا کرد از بازی اخراج نکرد. همه چیز دوباره به گردن داور افتاد. رشوه گرفته! نقشه داشتند چین میزبان قهرمان شود. حتی کسی نمی خواهد یادش بیاید گل محمدی چه چیپ بی فایده ای زد. همه چیز تقصیر داور شد! هیچکس نگفت تیم ایران یکی از بی انضباط ترین و پرحاشیه ترین تیم های جام بود، جایی که علی بداوی و رحمان رضایی وسط زمین به صورت هم سیلی زدند!
و حالا جام ملت های 2015: دو خطای غیرضروری از مهرداد پولادی و اخراج ... همه چیز گردن بنجامین ویلیامز افتاد. در اینکه اشتباه او تاثیرگذار بود تردیدی نیست اما آیا ما تنها تیمی در دنیا هستیم که قربانی اشتباه داور می شویم؟ آیا برای اخراج – امری محتمل در فوتبال- هیچ برنامه ای نداشتیم جز زیرتوپ زدن و کشاندن بازی به پنالتی وقتی دروازه بان پنالتی گیری هم نداریم؟
این همه پنهان شدن پشت اشتباهات داوری حقیقت ماجراست؟ از رئیس فدراسیون گرفته تا بازیکنان و تماشاگران همه چیز را به خطای داوری نسبت می دهند!
آیا گمان می کنید قبل از هر تورنمنت عده ای در اتاق های تاریک و زیر پنکه هایی که می چرخند با خون پای برگه ای را امضا می کنند که در آن نوشته شده داورها سر ایران را ببرند و نگذارید قهرمان شوند؟!
یعنی تیم ملی ما در این مسابقات از لحاظ فنی ایرادی نداشت؟ چرا به جای تلاش برای پیدا کردن علل شکست در مورد فقدان زیرساخت حتی مقابل عراق قصه می بافیم؟
عراق، زیرساخت دارد؟ کشوری که هر روز در اخبار با انفجارهای انتحاری و دمپایی های ولو شده کف خیابان های خون آلود تیتر یک دنیا می شود اصلاً یک کشور است؟ امنیت دارد؟ لیگ نیمه آماتور دارد؟ اما همین کشور قادر است تیمی بسازد که فوتبال بازی کند.
کسانی که دم از پیروزی پُرگل مقابل عراق در صورت عدم اخراج پولادی می زنند خوب است نگاهی به آمار بازی در نیمه اول بیندازند. به آمار پاس های درست، تکل های موفق، درگیری های منجر به پیروزی. در هیچکدام از این موارد ما از عراق برتر نبودیم. ما خیلی وقت است برتر نیستیم.
درخشان ترین بازی چند سال اخیر ما مقابل بحرین بود. 19 مهرماه 90. مرحله سوم مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل. شبی که بحرین را 6- 0 بردیم. وقتی پیتر گرین داور استرالیایی در ثانیه 35 بازی رشید بازیکن بحرین را اخراج کرد. ثانیه 35 بازی! خطایی که می توانست یک کارت زرد داشته باشد. چیزی مثل خطاهای بی مورد پولادی. این جور موارد کم حافظه می شویم اما هر سوت داوری علیه مان را به جای اشتباه، « توطئه» عنوان می کنیم. سایتی پا را از این فراتر گذاشته و سوت اشتباه ویلیامز را « انتقام 8 آذر» عنوان کرده بود!
جمعه روز بدی بود، از آن روزهایی که بازیکنان مان با تمام وجود جنگیدند، از آن روزهایی که بعد از مدتها بغض کردیم، فریاد زدیم، به آسمان پریدیم و لعنت فرستادیم به بخت و اقبال. اما تمام بادام های تلخ را درون سبد بنجامین ویلیامز نگذاریم. او برای مدیریت فوتبال ایران یک فرشته است، فرشته ای که یک تنه همه گناهان و نقصان های مدیریت فوتبال را به گردن گرفت تا دیگران تطهیر شوند! پشت او قایم شوند.
کسانی که در تهران زیر پوست شان جشن گرفتند هم پیش از این کارنامه شان را دیده ایم، تیم های شلخته شان، فوتبال علی اصغری شان و زبان های تلخ شان که همه چیز تیم کی روش را انکار کردند. تیمی که نقاط روشن و درخشانی داشت و دارد.
اینکه به کی روش ایراد فنی می گیرند در حالیکه تیم های فوتبال شان با بودجه های میلیاردی بسته می شود و کیفیت ریالی هم ندارد مضحک است.
با این همه باید گفت: کی روش به فوتبال ایران کمک کرد. به سبک خودش و با نگاه خودش، چیزی که لزوماً ممکن است در کوتاه مدت نتایج مطلوبی در پی نداشته باشد و طبعاً همه را راضی نگه ندارد.یکبار دیگر به عملکرد تیم ملی در این تورنمنت نگاه کنیم. ما مقابل هیچ حریفی مسلط نبودیم. در بیشتر بازی ها ترسو بازی کردیم، آنچه مقابل عراق نشان دادیم بیشتر واکنش روانی بازیکنان بود. از همان کُنش های ایرانی. مثل 2-2 مقابل استرالیا. وقتی که ایرانی بازی می کنیم. این بار با مغز اروپایی و قلب ایرانی. شجاعانه و بدون ترس از شکست. ما مقابل امارات هم شکست خوردیم اما قوچان نژاد نتیجه را دستکاری کرد. مقابل قطر هم حریف برتری نبودیم، مقابل عراق هم ...
جمعه تلخی بود. از آن جمعه هایی که "فرهاد" می خواند:« جمعه حرف تازه ای برام نداشت/ هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود». همه حرف ها پیش تر گفته شده بود. ما حذف شدیم ولی هنوز زندگی ادامه دارد. هنوز باید یاد بگیریم که به حریف پیروزمان احترام بگذاریم. مثل بازیکنان عراق که دیروز بعد از شکست به بازیکنان گریان ما دلداری دادند. یاد بگیریم یک مسابقه فوتبال فقط یک مسابقه فوتبال است و با درشت ترین تیتر ممکن در روزنامه های ورزشی ننویسیم « جنگ جنگ تا پیروزی»! ننویسیم « فتح خاکریز همسایه»! ... الان که بازی را باختیم یعنی در جنگ شکست خوردیم؟! یعنی خاکریزمان به وسیله کشور همسایه فتح شد؟!
یاد بگیریم به بازیکنان مان خسته نباشید بگوییم، یاد بگیریم که خانواده بن ویلیامز در سوت زدن اون نقشی نداشته اند و آنها را در صفحه فیس بوک این داور مورد عنایت قرار ندهیم!
یاد بگیریم از فوتبال امارات لذت ببریم، یاد بگیریم که با این سبک و سیاق مدیریت فوتبال باز هم شکست خواهیم خورد، باز هم ناکام خواهید ماند. فقط دعا کنیم همیشه داور بازی یک اشتباه بکند تا همه چیز را گردن او بیندازیم و نفس راحتی بکشیم!