عصرایران؛ سروش بامداد- غروب چهارشنبه 19 فروردین ورزشگاه آزادی پس از سال ها 100 هزار تماشاگر را به خود دید که برای تشویق تیم پرسپولیس و استقبال ازسرمربی خارجی اما نام آشنای جدید تیم محبوب خود – برانکو ایوانکوویچ- به ورزشگاه رفتند و شاهد پیروزی تیم خود در برابر النصر عربستان سعودی بودند و شادمانانه به خانه بازگشتند.
سال ها بود که ورزشگاه آزادی حتی در دربی های پرسپولیس و استقلال و مسابقات مهم تیم ملی نیز چنین مالامال از جمعیت نشده بود.
این که به خاطر رایگان شدن یا خرید پیشاپیش همه بلیت ها توسط یکی از گزینه های مالکیت باشگاه پرسپولیس، چنین جمعیتی حاضر شده بود یا به استقبال ازسرمربی جدید رفته بودند یا تنش بی سابقه میان ایران و عربستان و جریحه دار شدن احساسات مردم از تجاوز به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، انگیزه ایجاد کرده بود موضوع این نوشته نیست.
ممکن است برخی دلایل دیگری را نیز ذکر کنند و حتی حضور 80 هزار افغان در دیدار مقابل تیم امید ایران را یادآور شوند که تماشاگران ایرانی را تهییج کرد تا آنان نیز با ورزشگاه آشتی کنند.
پیش تر این گمان هم مطرح شده بود که رابطه عاطفی تماشاگران دو تیم پرهوادار با استقلال و پرسپولیس دیگر چون گذشته نیست و این واقعیت را باید پذیرفت اما این تصور هم باطل شد.
منتها نکته مورد نظر، باز این هم نیست. غرض این است که یادآور شویم حضور این جمعیت و اهمیت سیاسی، اجتماعی و تبلیغاتی بُرد تیم پرسپولیس در مقابل النصر به قاعده باید وزیر ورزش و جوانان را بر این نکته واقف ساخته باشد که حکایت فوتبال، دیگر است. چه، این موفقیت و حضور این جمعیت در روزهایی رخ داده که اختلاف میان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال بر سر ماندن یا رفتن کارلوس کی روش نیز به اوج خود رسیده و کار سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال با ایران تقریبا تمام شده مگر اراده فراتر از وزارتخانه دخالت کند.
مشکل محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان با فوتبال و فدراسیون فوتبال در دو موضوع است:
اول این که فوتبال را تنها یک رشته ورزشی می داند و از این منظر بین فوتبال و پینگ پونگ تفاوتی قایل نیست. او به عنوان متولی کلیت ورزش توجه ویژه به یک رشته ورزشی را مغایر با وظایف خود می داند و با همان نگاه دانشکده تربیت بدنی اصرار دارد که فوتبال را تنها یک رشته ورزشی مثل دیگر رشته ها اعم از والیبال و بسکتبال و هندبال بداند و از این رو زیر بار پرداخت های کلان به یک رشته خاص نمی رود.
مشکل دوم او این است که تصور می کند چون وزارت ورزش پول می دهد حق دخالت هم داد. پیشتر صفایی فراهانی در دوران ریاست فدراسیون فوتبال در رد این تلقی گفته بود دولت به نانوایی ها هم کمک می کند و یارانه می دهد (که قبل از هدف مندی یارانه ها رقم قابل توجهی هم بود) اما آیا به این خاطر حق دارد که در همه امور نانوایی ها نیزدخالت کند؟
مشکل اصلی وزیر ورزش اما این است که از جنبه های دیگر فوتبال غافل است یا خود را به تغافل می زند و ابعاد اجتماعی، نشاط بخشی و سیاسی آن را منظور نمی کند اما او به قاعده باید روز چهارشنبه دریافته باشد که چرا فوتبال متفاوت است. چون تنها یک ورزش نیست. صنعت و تجارت و گاهی سیاست هم هست.
کدام اتفاق دیگر در ایران می توانست مانند مسابقه فوتبال روز چهارشنبه تا این اندازه در رسانه های عربی منطقه بازتاب داشته باشد؟
از این رو با توجه به چالش بر سر سرمربی تیم ملی که مورد علاقه مردم است نیز حال که کار به ارسال به پیام برای شخص رییس جمهوری و دخالت و پی گیری برادرشان هم کشیده شده وفارغ از فرجام قرار داد کارلوس کی روش وقت آن است که وزارت ورزش و جوانان - و شخص مسوول آن که بسیار کمتر از حد مورد انتظار و همتایان خود ظاهر شده- نگاه خود را تغییر دهند.
نمی گوییم همه پول ورزش را پای فوتبال بریزید و سهم دیگران را ضایع کنید، اما به دخالت های مخرب در فدراسیون فوتبال خاتمه دهید.
اگر فدراسیون فوتبال را یک اداره کل زیر وزارت ورزش می داند رودربایستی نکند و این باور را علنی کند والبته آماده تبعات آن نیز باشد.
اگر اداره کل نمی داند و به استقلال فدراسیون باور دارد منتها پول و بودجه ندارد این را نیز اعلام کند تا رییس فدراسیون به فکر منبع دیگری باشد و وقت خود را تلف نکند.
فوتبال حتی از وزارت ورزش فراتر است. کما این که وقتی سپ بلاتر رییس فدراسیون جهانی فوتبال به هر کشوری سفر می کند برنامه ملاقات او با عالی ترین مقام کشور نیز در دیدارها گنجانده می شود و میزبان او تنها وزیر ورزش به حساب نمی آید.
ریشه مشکل دستمزدهای کلان به بازیکنان فوتبال نیز این نیست که چرا چند برابر دیگر ورزشکاران دریافتی دارند. این است که باشگاه ها دولتی است و از بودجه عمومی دریافت می کنند و گرنه اگر از باشگاه های خصوصی دستمزد بگیرند و تحمیلی به بودجه عمومی نباشد قابل توجیه است چون دربخش خصوصی هزینه ها حساب و کتاب دارد و به امید بازدهی پرداخت می شود و ادامه کار یک بنگاه زیان ده در دراز مدت میسر نیست.
وزیر ورزش و جوانان به قاعده باید دریافته باشد او مسوول گسترش ورزش همگانی و نظارت بر ورزش قهرمانی است و فوتبال، داستانی جداست که می تواند دراوج تنش بین دو کشور 100 هزار نفر را به تماشای یک مسابقه باشگاهی بکشاند و بر مناسبات جاری تاثیر گذارد و او بهتر است مناسبات خود را با فدراسیون فوتبال روشن و شفاف سازد و تکلیف دو باشگاه زیر مجموعه را نیز مشخص کند تا بتواند واقعا به دو مقوله ورزش و جوانان بپردازد.
چون اتفاقا با این که ادعا می شود فوتبال برای او همانند دیگر ورزش هاست به نظر می رسد هوش و حواس وزارت ورزش بیش از هر ورزش دیگری متوجه فوتبال شده منتها این که چگونه هم در کنترل داشته باشد و هم از سر خود باز کند!
بگذارید صریح بگوییم که هم فوتبال به خاطر جنبه های فراورزشی فراتر از رشته های دیگر است و هم حکایت پرسپولیس و استقلال متفاوت است. البته که باید از چنبره دولت و هزینه کرد از بودجه دولتی خارج شوند.
عصر ایران میتونستی یه اشاره هم به نظرسنجی که در مورد کابینه انجام دادید، بفرمایید.
فوتبالیست ها چه گلی به سر ورزش ایران زدن که همچین مقاله ای می نویسید؟