شرق/ جاوید قرباناوغلی _ مدیرکل پیشین وزارت خارجه
با گذشت بیش از دوسال از آغاز به کار دولت یازدهم، رویکرد سیاست خارجی کشور در منطقهای که در آن زندگی میکنیم در «عرصه عمل» همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
البته اگر فقط به حرف و شعار اکتفا شود، انصافا در بیان علاقه وافر ایران به توسعه روابط با همسایگان چیزی کم نگذاشتهایم. در آخرین مورد در بیان این تمایل، دکتر ظریف در دیدار با تعدادی از مدیران مسئول رسانههای عربی اعلام کرد: «من از دوستان عرب و کشورهای عربی میخواهم بر این نکته واقف باشند که آینده ما به هم گره خورده است...
ما در منطقه منافع مشترک و تهدیدات مشترک داریم». شعار «تعامل با جهان» روحانی در مبارزات انتخاباتی ٩٢ در سیاست خارجی، برگ برندهای بود که مردم خسته از پرخاشگری و هلمنمبارزطلبی را به سوی او سوق داد.
جذابیت این رویکرد در حماسه سیاسی انتخابات ٢٤ خرداد به ثمر نشست و مردم با رأی به روحانی بر این رویکرد مُهر تأیید زدند و رئیسجمهوری را انتخاب کردند که در پی تغییر در رویکردهای روابط ایران با خارج و تنشزدایی، اعتمادسازی و تعامل مثبت با جهان بود.
اولین و مهمترین دستاورد این رویکرد، برونرفت پرونده هستهای کشور از بنبست و حلوفصل آن پس از ٢٢ ماه مذاکرات فشرده و نفسگیر بود.اما سؤالی که ذهن اکثر تحلیلگران را به خود مشغول کرده این است که چرا رویکرد نتیجهبخش «تعامل» و استراتژی برد- برد به منطقه و کشورهای همسایه تعمیم داده نشد؟
مگر نه این است که همسایگان، همواره در سیاست خارجی هر کشور جایگاه ویژهای دارند؛ به گونهای که برخی از نظریهپردازان، همسایگی را نیمی از سیاست خارجی کشورها میدانند و اعتقاد دارند باتجربهترین و قویترین کادرها و دیپلماتها باید در کشورهای همسایه مأمور به خدمت دیپلماتیک شوند.
صادقانه باید گفت یکی از دلایل اصلی این خلأ در سیاست خارجی، گرفتاری رئیس دستگاه دیپلماسی در مذاکرات هستهای و دوری ناخواسته وی از موضوعات منطقهای است که مجال چندانی را برای ساماندادن به همسایگان و شاید دیگر موضوعات سیاست خارجی برای او نگذاشته است و چرخ دولت و طبعا وزارت امور خارجه در این وادی هنوز خوب روغنکاری نشده است.
البته انتظار میرفت در شرایطی که دکتر ظریف بهطور تماموقت درگیر پرونده هستهای است، مسئولان مربوطه در بخش منطقهای وزارت خارجه حساسیت لازم را برای مدیریت و ساماندهی روابط براساس استراتژی دولت داشته باشند.
اگر قرار باشد دیپلماتها با زبان غیردیپلماتیک که مختص نیروهای غیرسیاسی است، سخن بگویند نیازی به دستگاه عریض و طویل دیپلماسی نیست.
هنر دیپلماسی همانگونه که در مذاکرات منتهی به برجام شاهد بودیم، حفظ منافع کشور از طریق مذاکره و بدون توسل به جنگ است.نامشخصبودن مرزهای سیاستگذاران، مجریان و نقش نهادهای غیرسیاسی در عرصه سیاست خارجی، آسیبهای جبرانناپذیری به کشور وارد میکند.
نمیتوان وظایف و مسئولیتهایی که قانونا به عهده دستگاه دیپلماسی است، با برونسپاری به عهده نهادهایی گذاشته شود که حضور آنان در این عرصه، خودبهخود نافی رویکرد دولت تدبیر و امید در سیاست خارجی است. رئیس دستگاه دیپلماسی گفته است منافع و تهدیدات مشترکی با همسایگان و کشورهای منطقه داریم.
باید گفت سرعت تحولات خطرناک منطقه، تهدیداتی که از مناطق پیرامونی متوجه کشور است و نقشآفرینی بازیگران منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای، در صورت ادامه غفلت میتواند عواقب ناگواری برای کشور دربر داشته باشد.انتظار میرود دولت تدبیر و امید و رئیس دستگاه دیپلماسی پس از خلاصی از پرونده هستهای و رهانیدن کشور از خطر درگیری و تحریمها، وقت بیشتری را صرف منطقه کنند.
نتایج شگرف استراتژی تعامل و الگوی برد- برد در مذاکرات هستهای میتواند و باید در سیاستهای منطقهای تعمیم داده شود. شاید این توصیه در شرایطی که حوادث اسفباری مانند منا، یمن، سوریه و... را پیش رو داریم اندکی سخت و پذیرفتنش دشوار باشد، ولی از یاد نبریم که قبلا کشور از مسائل دشوارتری، مانند کشتار سال ١٣٦٦ مکه و... با درایت عبور کرده است.