عبدالجواد موسوی با بیان اینکه حتی یک رسانه جدی هم به معنی واقعی کلمه در زمینه کتاب وجود ندارد میگوید: وقتی در تلویزیون بزرگان فرهنگ، ادب و هنر را در لیست ممنوعه بگذاریم چگونه میتوان برنامههای جذاب ساخت؟
به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا، این شاعر و روزنامهنگار درباره تاثیر رسانه بر کتاب گفت: درباره روزنامهها باید گفت که خیلی تأثیرگذار نیستند، زیرا دیگر روزنامهها رونقی ندارند. زمانی که روزنامهها رونق داشتند فضای بازار کتاب هم پررونق بود. این اتفاق یک زنجیره به هم پیوسته است. نمیتوان گفت کسی که نشریات را نمیخواند کتابخوان است یا برعکس؛ در واقع اینطور نیست.
او همچنین به این موضوع اشاره کرد که در حال حاضر تنها اخبار زرد هستند که توجه مردم را به خود جلب میکنند.
او با بیان اینکه کتاب و رسانه دو موضوع به هم پیوسته هستند، اظهار کرد: کتاب و رسانه همدیگر را تقویت میکنند. در واقع تضعیف یکی باعث تضعیف دیگری خواهد شد. اکنون فضای رکود در بازار فرهنگ عمومیت دارد و فرقی نمیکند که این حوزه به سینما یا موسیقی مربوط باشد یا کتاب.
موسوی با اشاره به رکود سینما بیان کرد: طبق آماری که سینماگران میدهند مخاطبان سینما در ایران چیزی کمتر از یک درصد از مردم هستند. کسی که سینما نمیرود نشریه و کتاب هم نمیخواند و موسیقی جدی هم گوش نمیکند. البته هر قاعدهای استثنایی هم دارد. سالهاست که وضعیت فرهنگی مطلوبی نداریم.
او درباره دلایل رکود فرهنگ در جامعه و به تبع آن در رسانهها گفت: این امر دلایل زیادی دارد. معمولا مردم وقتی نشاط سیاسی خود را از دست میدهند، اولین کاری که میکنند قهر کردن با فرهنگ است. این گفته بارها و بارها تکرار شده و در حال حاضر درستیاش را میتوانیم در جامعه کنونی ببینیم.
موسوی عملکرد خبرگزاریها و سایتها را نیز بیتاثیر دانست و گفت: خبرگزاریها هم بخش اختصاصی کتاب دارند اما مورد توجه مردم نیستند. خبرهایی که در این بخش به آنها اقبال نشان داده میشود، خبرهای جدی محسوب نمیشود. در رسانهها روز به روز شاهد فاصله گرفتن از اخبار جدی هستیم.
او متذکر شد: تنها اخبار زرد هستند که توجه مردم را به خود جلب میکنند. حتی در حوزه فرهنگی هم اخباری مانند اینکه خوانندهای در خیابان تصادف کرد بیشتر بولد میشود. علتش را به درستی نمیدانم. شاید اهل فرهنگ با فرهنگ قهر کردهاند یا علتش این است که افراد اندکی که به کتاب توجه داشتهاند به بازار زردپسندها و خطینگرها پیوستهاند.
این شاعر و روزنامهنگار اضافه کرد: آمار دقیق علمی برای ارائه تحلیل این موضوع ندارم اما میدانم که رسانهها هم همچون سایر بخشهای فرهنگی فلج شدهاند. البته امروز کتاب مورد توجه قرار میگیرد اما این توجه به علت خود کتاب نیست. مگر آنکه در کتاب مثلا نکته خاص سیاسی بیان شده یا تابوشکنی کرده باشد که مورد توجه قرار بگیرد وگرنه کتاب به معنی واقعی یک کتاب که انسان را به تفکر وادارد جایی در اخبار ندارد.
او درباره توجه رسانهها به کتاب و ادبیات در گذشته بیان کرد: رسانهها در دهههای پیش به سبکهای ادبی و شاعران و نویسندگان جوان توجه داشتند. در گذشته روزنامه جدیدی که راه میافتاد، صفحات ادبی از صفحات جدی روزنامه محسوب میشد. اما اکنون صفحه ادبی در روزنامهها خیلی موضوعیت و مخاطب ندارد و بود و نبود این صفحات خیلی فرق نمیکند.
موسوی دلیل این موضوع را تقاضا از سوی مردم دانست و اظهار کرد: مهمترین دلیل بیتوجهی به کتاب این است که برای مردم باید دلیل و تقاضایی وجود داشته باشد. ما میگوییم کتاب گران شده به همین دلیل کسی کتاب نمیخرد. اما این مسائل جزو اتفاقات فرعی ماجراست. کسی که به کتاب علاقه داشته باشد این امور برایش موضوعیت ندارد.
او با بیان اینکه میل به کتابخوانی در ما از بین رفته است، بیان کرد: بزرگترین دلیل این موضوع این است که کسی برای کتابخوانی دغدغه ندارد. جامعه ما به کتابخوان احترام نمیگذارد. افراد چرا باید کتاب بخوانند، کتاب بخوانند که فهیم شوند و دنیا را بهتر درک کنند. افرادی که بهتر درک کردند در جامعه امروز در چه وضعیتی قرار دارند؟
موسوی همچنین گفت: در گذشته میگفتند هنرمند هر جا برود قدر میبیند. اما امروز واقعا اینچنین است؟ هنرمند به معنی واقعی کلمه قدر میبیند یا با گرسنگی و بیاعتنایی دست و پنجه نرم میکند؟ تا کسی نتواند به این پرسش پاسخ دهد و فضای جامعه به کتاب حرمت نگذارد با حضور رسانه مشکلی حل نخواهد شد و کسی به سمت کتابخوانی نمیرود.
این روزنامهنگار درباره تاثیر زدوبندها در بیمیلی به کتاب گفت: در رسانهها باید کتابخوانی به عنوان یک ارزش معرفی شود تا مردم میل به کتابخوانی پیدا کنند اما امروزه ارزش در پول، زد و بند و مقام است. افراد دیگر فکر نمیکنند که برای رسیدن به جایی باید کتاب بخوانند. دیگر کسی گمان نمیکند که باید کتاب بخواند تا سینماگر موفقی شود زیرا در حوزه خود کسانی را میبیند که با زد و بند و بدون اینکه دستیار کارگردانی کرده یا فیلم کوتاه ساخته باشند ناگهان بودجه میلیاردی دریافت میکنند و اثری نازل میسازند. سینماگری که این اتفاق را ببیند لزوم خواندن کتاب را حس نمیکند.
او درباره فعالیت تلویزیون در زمینه کتاب هم بیان کرد: رسانهها در وهله اول باید بتوانند خودشان را سرپا نگه دارند. اگر بخواهیم از طریق تلویزیون کتابی را تبلیغ کنیم تأثیر نمیگذارد. کتابهایی را هم که در تلویزیون تبلیغ میکنند آنقدر بار ایدئولوژیک و سیاسی دارند و غرضهایی در آنها دخیل است که دیده نمیشوند.
این شاعر ادامه داد: این تبلیغها هیچ ربطی به اصل کتاب ندارد و مشخص است که تأثیر نمیگذارد. همچنین برنامههای اختصاصی کتاب که در شبکه چهار ساخته میشود و سازندگانش برای آنها بسیار زحمت میکشند موثر نیستند.
او علت تاثیر نداشتن تلویزیون بر کتاب را محدودیتهای این رسانه دانست و اظهار کرد: در تلویزیون یک لیست ممنوعه از نویسندگان وجود دارد که در آن برخی از نویسندگان مطرح و خوب نیز به چشم میخورند. جایی که بزرگان فرهنگ، ادب و هنر را در لیست ممنوعه بگذاریم چگونه میتوان برنامههای جذاب ساخت؟
عبدالجواد موسوی همچنین گفت: درباره موضوعات کتاب هم محدودیتهایی وجود دارد. هر کتابی را با هر موضوعی نمیتوان مطرح کرد. مثلا در حوزه علوم سیاسی و کتابهای تاریخی با موانعی روبهرو هستیم. مشخص است که هر کاری برای جذابیت چنین برنامهای انجام دهیم موثر واقع نمیشود و محصول درخوری برای ارائه نخواهیم داشت.
او درباره سایر رسانهها نیز بیان کرد: سایر رسانهها هم رسانههای زرد شدهاند و به کلیکخور و کامنت گرفتن تکیه میکنند. بیش از آنکه به مصاحبهشونده، موضوع و زحمتی که برای نوشته کشیده شده است، اهمیت بدهند، به تعداد بازدید توجه میکنند. باید گفت حتی یک رسانه جدی هم به معنی واقعی کلمه در زمینه کتاب وجود ندارد. در این بین زحمت خبرنگارانی هم که دغدغه ادبیات دارند در این آشفتهبازار گم میشود.