حميدرضا عسگري سرمقاله نویس روزنامه آفرینش نوشت: 13 سال از سرنگوني صدام مي گذرد، شايد كسي باور نميكرد بعد از رهايي مردم از دست ديكتاتور، مصيبتها و مشكلاتي از جنس داعش و هرج و مرج گريبان ملت عراق را بگيرد. دولتهايي كه پس از صدام بر روي كار آمدند با فساد در ساختار اجراييشان موجب گسترش فقر، محروميت و محقق نشدن خواستههاي جامعه شدند.
اقداماتي كه موجب بروز تبعيضات قومي- مذهبي و بروز اختلاف ميان اقشار مختلف گرديد، حاصلي نداشت جز ضعف ساختار داخلي عراق در مقابل تهديدات و خطراتي همچون تروريسم. بي توجهي به خواست اقليتها و عدم اجراي وعدههاي سياسي، اقتصادي واجتماعي، دركنار عدم تامين امنيت جاني شهروندان عراقي موجب شده تا نارضايتيهاي گسترده يك روز در مناطق سني نيشين بروز پيدا كند و روز ديگر در ميان جريانهاي شيعه، يك روز در منطقه سبز بغداد وحمله به پارلمان و روز بعد در مقابل دفتر نخست وزيري و بسياري از مسائل ديگر...
متاسفانه روند شكل گيري قدرت در عراق برپايه سهم خواهي احزاب و گروههاي سياسي پايه گذاري شده است. به عبارتي هر پست و منصبي از قدرت اجرايي بسته به ميزان قدرت و نفوذ جريانهاي سياسي به افراد مختلف اختصاص داده ميشود و عملاً جايي براي انتخاب مردم و تحقق خواستههاي آنها باقي نميماند. اين بي تفاوتي به خواستهها و نيازهاي اقشار مختلف و به ويژه اقليتهاي قومي مذهبي باعث شد تا ريشههاي تروريسم از مرداب سوريه به سمت عراق نيز كشيده شود و در اين كشور تقويت گردد.
فساد سازماني به حدي گسترش يافته بود كه برخي نيروهاي ارتش منافع ملي و مرزهاي كشورشان را با تروريستها معامله كردند و فرصت را به دست ايادي صدام و بعثيها دادند. نتيجه آن اسارت و قرباني شدن صدها زن و كودك بود كه به دست تروريستها افتادند و چشم اميد به دولت خويش داشته و دارند!
وضعيت عراق شايد همچون سوريه نباشد، اما خشتهاي مديريت اين كشور بسيار ناهمگون چيده شده و به همين علت با كوچكترين تلنگر احتمال ريزش آن وجود دارد. تنها راه نجات عراق تشكيل دولتي مستقل و فارغ از سهم خواهيها و اعمال نفوذهاي شخصيتها و جريانهاي سياسي است. انجام فعاليت حزبي و سياسي امري طبيعي است اما سهم خواهي از قدرت در هنگامي كه مردم به شخص يا جريان ديگري اعتماد كردهاند، عملا كارشكني و مانع تراشي برسر حاكميت عراق ميباشد.
امروز گردش نخبگان در دولت عراق معنا و مفهومي ندارد، و هريك از جريانهاي شيعه، سني و كردها به دنبال منافع خود هستند تا بيشترين سهم و امتياز را از دولت مركزي داشته باشند. البته نبايد از اعمال نفوذ و حمايتهاي غيرسازنده كشورهاي خارجي در عراق به راحتي گذشت. مسلماً عراق متزلزل دركنار ايران، يكي از خواستههاي كشورهاي عربي است تا بتوانند هرج و مرج سوريه را به عراق منتقل و پس ازآن ايران را دچار نا امني نمايند.
به باور مردم 13 سال از سقوط رژيم صدام حسين مي گذرد اما در اين زمان، دولت اقدامي در راستاي رفاه اجتماعي انجام نداده است. بنابراين بخشي از اعتراضات مردمي به خواسته هاي به حق اجتماعي بر مي گردد. مردم خواستار ارايه خدمات از سوي دولت هستند. اقدام طرفداران مقتدي صدر و شخص او نيز بر آمده از خواست مردمي است. او بر همين خواسته سوار شده و خواهان توجه به آن است. البته اعتراضات خشونت آميز و بركناري دولت به اين شيوه، اقدام پسنديدهاي در روند اجراي دموكراسي نيست، اما شايد تنها راه نجات عراق بروز اعتراضات گسترده مردمي به اين سبك و سياق باشد.
به هرحال تمام مشكلات امروز عراق از عدم سلامت لايههاي قدرت سياسي در اين كشور نشأت ميگيرد و مسلماً مردم با اين وضعيت كنار نخواهند آمد. اين توقع وجود دارد تا عقلاي داخلي و صاحب نفوذان خارجي عراق، درصدد همگرايي و وحدت ملي برايند و اين مدل سنتي و معيوب تقسيم بندي قدرت را به شيوهاي عقلاني و مبتني بر خواسته مردم تغييردهند تا منتخبين واقعي مردم و شايستگان عراق به عرصه قدرت راه پيدا كنند.
منبع: روزنامه آفرینش