عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گزارش اخیر روزنامه «شهروند» با عنوان «زندگی در گور» که در تارنماهای خبری و تحلیلی بازنشر شد و در شبکه های اجتماعی نیزبازتاب گسترده ای داشت همچنان در کانون گفت و گو و تحلیل قرار دارد و واژه «گورخواب» را به فرهنگ واژگان و اصطلاحات افزوده و در کنار «کارتن خواب» قرار گرفته است.
اهمیت این گزارش چنان بوده که اصغر فرهادی کارگردان نامدار سینمای ایران به رییس جمهوری نامه نوشت و آقای روحانی نیز به صورت غیر مستقیم پاسخ داد و بحث و گفت و گو درباره استیصالی که یک انسان را وامی دارد در «گور» زندگی کند که نماد «مرگ» است ادامه دارد.
نکات مهم را همکارمان – احسان محمدی- در یادداشت تأثیر گذار خود نوشته و کاربران یا خوانده اند یا می توانند بخوانند و قصد تکرار در میان نیست و حق مطلب را ادا کرده است.
نمی خواهم به این موضوع هم بپردازم که دولت مقصر است یا شهرداری یا در حوزه کدام شهرداری قرار می گیرد یا سازمان های امدادی یا نهادهای مردمی چه کرده اند و چه می کنند گرچه هر یک در جای خود قابل بحث است.
زیرا این گفتار را از نه از منظر سیاست که دل مشغولی اول این قلم است یا اجتماع که در رتبه بعدی قرار می گیرد که از نگاه رسانه ای می نویسم.
چه، گزارش « گورخوابی» یکی از نمونه های درخشان ژانر «گزارش» در رسانه ها در سال های اخیر است که در یک روزنامه کاغذی به چاپ رسیده و گواهی است بر این که اگر کار خوب ارایه شود مورد توجه قرار می گیرد.
درست است که بازتاب اصلی به خاطر بازنشر در فضای مجازی بوده اما اصل مطلب در نشریه ای مکتوب به چاپ رسید و این نشان می دهد عمر روزنامه ها به پایان نرسیده مشروط به این که به «گزارش» توجه ویژه نشان دهند.
گزارش، اعم از سیاسی یا اجتماعی و از منظری دیگر توصیفی یا تحقیقی و نیز انواع دیگر گونه ای است که با ظهور شبکه های اینترنتی رنگ نباخت و نمی بازد و همچنان جذابیت دارد و چنان که استاد قاضی زاده در مقدمه کتاب «گزارش نگاری» می نویسد « روایت هنرمندانه و همراه با آگاهی از هر پدیده، رویداد یا جریان ماندگار در پیرامون ماست که مخاطب آن را بپذیرد، باور کند یا از آن آگاهی احساس کشف کند.»
هم او تأکید می کند: « درست است که رسانه به خبر زنده است اما این هم واقعیت دارد که همان رسانه زنده به مدد گزارش، نفس می کشد و به پویایی می رسد و در جهان رسانه ها گزارشگران را بیش از دیگر همکاران نماد و شاخص هر رسانه می دانند.»
نویسنده این سطور با درک همین واقعیت می کوشد در غالب نوشته های سیاسی روایت کند تا به قالب گزارش نزدیک شود هر چند که عنوان گزارش را هنگامی می توان اطلاق کرد که گزارشگر در صحنه حاضر شود. اهمیت گزارش به حدی است که نام هر رسانه با نام گارشگران نام دار آن رسانه گره می خورد.
با این معیار به راحتی می توان رسانه ها را با هم مقایسه کرد و از این منظر اکنون روزنامه شهروند به خاطر گزارش هایی از این دست در زمره یکی از بهترین روزنامه های کشور قرار می گیرد و بهترین گزینه است برای کسانی که سیاست، انتخاب اول آنان نیست و در عین حال سیاست گریز نیز نیستند.
شهروند روزنامه ای بی دغدغه نیست اما با گزارش های اجتماعی روزنامه نگاری ایران را ارتقا بخشیده است.
مردم روزنامه می خرند یا به سایت مراجعه می کنند تا انگ و رنگ نویسندگان و گزارشگران آن را احساس کنند و ببینند و طبعا هر که گزارش یا تحلیل یا یادداشت اختصاصی خود را داشته باشد حرفه ای تر است.
گزارش گورخوابی کاری است از خانم مریم روستایی و جا دارد از سردبیر این روزنامه هم یاد شود؛ افشین امیرشاهی. روزنامه نگاری که پویایی و شور زندگی را در فصل جدید این روزنامه به تحریریه تزریق کرده و حالا «شهروند» روزنامه ای است که نگاه ها را در دکه یا روی سایت به خود جلب می کند.
به تعبیر نویسنده کتاب پیش گفته «گزارشگر موفق کسی است که پنجره ذهن را بر هوای تازه بیرون بسته نگاه ندارد».
بر این پایه می توان گفت اگر رسانه ها می خواهند مورد توجه مردم باشند باید در متن واقعه و بطن جامعه حضور یابند. صرف نشستن پای کامپیوتر یا گشت زدن در دنیای مجازی ما را با حاق واقع آشنا نمی کند زیرا گاه زندگی در یک گور جریان دارد منتها زندگی یی که له شده...