روزنامه آفرینش نوشت:
با توجه به ضررهايي كه كشور ما از جهت مهاجرت دانشآموختگان به خارج از كشور در طول سالها متحمل شده و سرمايهاي را كه ميتوانست به بهترين نحو به سود خود از آن استفاده كند، به دلايل مختلف ازجمله نبود وضعيت اشتغال مناسب، عدم حمايت كافي از دانشآموختگان و دلايل ديگري كه طرح آن موجب به درازا كشيدن مطلب خواهد شد، در اختيار ساير كشورها قرار داده است، يكي از اصليترين دغدغههاي تصميمگيرندگان آموزش عالي در سالهاي اخير، انديشيدن تدابيري براي جلوگيري از مهاجرت دانشآموختگان و استفاده از توان آنها در جهت پيشرفت كشور بوده است.
اما قضيه به همين جا ختم نشده و نظام آموزش عالي ما، در طول ساليان اخير، هدفي فراتر از اين را براي خود در نظر گرفته و آن، عبارت است از اينكه نهفقط با ترميم نقصها و مشكلات نظام آموزشي، مانع مهاجرت دانشجويان و دانشآموختگان به خارج شويم، بلكه پا را فراتر گذاشته و خود، به يكي از كشورهاي نخبهپذير دنيا تبديل شويم، به طوري كه دانشجويان ساير كشورها بتوانند به دانشگاههاي ايراني مراجعه كرده و مشغول به تحصيل شوند، و به اين ترتيب، دانشگاههاي ما در آينده نزديك به دانشگاههايي بينالمللي تبديل شوند.
بديهي است كه رسيدن به اين افق و چشمانداز، به نوعي همهجانبهنگري نياز دارد كه در آن، نخست براي حل مشكلات دانشگاهي چارهاي انديشيده شده باشد. چرا كه با وضعيت نامناسب بسياري از خوابگاههاي دانشگاهي، مشكلات مربوط به سرفصلهاي درسي در رشتههاي مختلف، نسبت استاد به دانشجو، امكانات كم پژوهشي و... تحقق بينالملليسازي دانشگاهها، چندان منطقي و واقعبينانه به نظر نميرسد.
در روزهاي اخير هم، از قول معاون آموزشي وزارت علوم عنوان شده بود كه در حال حاضر، برخي از دانشگاههاي ما در زمره 500 دانشگاه برتر دنيا جاي دارند كه با برنامهريزيهاي صورتگرفته، تلاش ميشود در پنج سال آينده، دانشگاههاي ايراني در فهرست 200 دانشگاه برتر جهان جاي بگيرند. در نظر گرفتن چنين دورنماي نزديكي براي آموزش عالي و تلاش درراستاي جهانيسازي دانشگاههاي داخلي كه به طور قطع، موجب شكوفايي بيشتر فضاي آموزش عالي خواهد شد، اتفاق مباركي است كه اخيرا به گونه برجستهاي مورد توجه قرار گرفته و در اين راستا، با بسياري از دانشگاههاي خارجي، تفاهمنامههايي امضا شده است. اما آنچه مهم است داشتن برنامه مشخص، زمانمند و هدفمند در اين رابطه است كه در مرتبه نخست، با برطرف كردن ضعفها و مشكلات مختلف و متعددي كه در دانشگاههاي كشور وجود دارد، زمينه براي توسعه بيشتر و ورود جدي به جريان بينالملليسازي و قرار گرفتن ايران در فهرست كشورهاي داراي دانشگاههاي بينالمللي فراهم شود.
در غير اين صورت و با اختصاص بودجههاي كم آموزشي و پژوهشي و به قوت خود باقي ماندن مشكلات ديرينه نظام آموزش عالي، به نظر ميرسد ما در انتظار محصول و نتيجهاي هستيم كه مقدمات لازم براي دستيابي به آن طي نشده است.