تا دقایقی قبل از وقوع آتش سوزی در ساختمان پلاسکو، هیچکس فکرش را نمی کرد... حتی هنگامی که طبقات فوقانی ساختمان پلاسکو ساعتها در آتش می سوخت و ماموران آتش نشانی و نیروهای امداد در صحنه حاضر بودند و خبرنگاران گزارش لحظه به لحظه می فرستادند، کسی فکر نمی کرد که پلاسکو به یکباره فرو ریزد و تعدادی بی گناه، قربانی ندانم کاری، بی مسئولیتی ، اهمال، کوتاهی، قصور و یا سودجویی یا سوء مدیریت و یا هرچه که اسمش را بگذاریم، شوند!... ظریفی می گفت ما ملت افسوس و حسرت هستیم و نه تدبیر و دوراندیشی... .
اینک در کمتر از یک ماه پس از وقوع حادثه غمبار ساختمان پلاسکو و در حالی که هنوز تا برگزاری مراسم چهلم شهدای گرانقدر آتش نشانی فاصله چند هفته ای داریم، در سایت ها و شبکه های مجازی تصویر طوماری هشدار دهنده و تامل برانگیز از استمداد، دادخواهی و چاره جویی ساکنان برجی از برجهای شمال پایتخت دست به دست می شود که به حق نگران تکرار حادثه ساختمان پلاسکو، اما به مراتب فاجعه بارتر و غمبارتر و ترسناکتر هستند و مسئولین را به چاره اندیشی و تامل و پیگیری فرا می خوانند.
آنچنان که امضا کنندگان و سکنه برج نوشته اند و نامه هیات مدیره برج نشان می دهد، در صورت بی توجهی و عدم اقدام فوری و جدی و مسئولانه دستگاه های نظارتی و قضایی و ... می تواند، کسی چه می داند، شاید همین امشب، فردا یا پس فردا منجر به تکرار حادثه ساختمان پلاسکو شود با این تفاوت که این برج در شمال سعادت آباد یک ساختمان تجاری یا اداری نیست که در ساعات غیر اداری یا شبها خالی باشد، اینجا یک برج مسکونی است که عده ای از ساکنان آن بازنشسته و کهنسال و عده ای نیز خردسال و کودک هستند و در شرایط فقدان کمترین و کوچکترین امکانات و تدابیر ایمنی، ممکن است خدای نکرده در هر لحظه و زمانی حتی وقتی که فاقد هوشیاری و در خواب شبانه هستند، طعمه حادثه شوند.
یک برج مسکونی 20 طبقه در منتهی الیه شمال سعادت آباد که طبق قرارداد مشارکت تعاونی مسکن کارکنان خبرگزاری ایرنا بعنوان کارفرما و یک بساز و بفروش، بعنوان پیمانکار و سازنده، قرار بوده ظرف 42 ماه یعنی سه سال و نیم کلید در دست تکمیل و تحویل مالکانش شود ولی به دلایل مختلف از جمله سوء مدیریت و بی تدبیری کارفرما و پیمانکار و به لطف ضعف سیستمهای نظارتی و کنترلی و تفرق و پراکندگی مالکانی بی گناه و در حقیقت مالباخته، و با گذشت حدود پانزده سال و سرآمدن صبر مالکان و پیش خریداران با نقض شرایط و تعهدات کارفرما و پیمانکار، با کمبودها و نواقص بیشمار،به صورت اسکلت و نیم ساخته تحویل و توسط حدود نیمی از خریداران بالاجبار و بناچار مسکونی شده است در حالیکه فاقد کمترین و ابتدایی ترین امکانات و تدابیر ایمنی است:
1- ساکنین برج بیش از یکسال است از کپسول گاز استفاده می کنند و حداقل 200 عدد کپسول گاز در واحد های مسکونی این برج در حال استفاده یا ذخیره می باشد. 200 کپسولی که در صورت بروز حادثه ای کوچک، هر کدام به بمبی ویرانگر تبدیل می شوند.
2- در این برج 20 طبقه 96 واحدی فقط 11 عدد کنتور برق وجود دارد زیرا پیمانکار و سازنده از پرداخت 90 میلیون تومان وثیقه بانکی به شرکت برق منطقه بمنظور وصل کنتورهای باقیمانده ( که یکسال است پول و حق انشعاب آن تماما پرداخت شده است) خود داری می کنند! در نتیجه تعداد زیادی از واحدها و مشاعات برج با برق مشاعی و غیر استاندارد که هرآینه امکان اتصالی و جرقه و آتش سوزی دارد به سر می کنند!
3- با این وضعیت اسفبار برق و کپسولهای گاز، فاجعه آمیز تر اینکه این برج 20 طبقه فاقد سیستم اعلام و اطفای حریق است و در کل 20 طبقه این برج با 40 واحد مسکونی و 130 نفر سکنه، حتی یک کپسول آتش نشانی هم نصب نشده است و کارفرما و پیمانکار فقط امروز و فردا می کنند!
4- جالب تر اینکه سازنده و پیمانکار برج، با چنین وضعیت خطرناکی حتی از دادن نقشه تاسیسات و برق و دسترسی به تابلوهای برق به هیات مدیره ساکنان هم امتناع می کند!
5- از سه آسانسور پیش بینی شده، پیمانکار فقط دو دستگاه را آنهم نصفه و نیمه راه اندازی کرده که فاقد کمترین استانداردها و گواهی ایمنی است و این برج 20 طبقه فاقد آسانسور برانکارد بر و حمل مجروح و مریض است!
6- خوش مزه تر و البته تاسف بارتر اینکه با وجود ژنراتور برق اضطراری در برج، سازنده و پیمانکار حتی مانع از این میشود که ساکنان به هزینه خود، آنرا راه اندازی کرده و در مدار قرار دهند. یعنی وقتی برق نیم بند هم قطع میشود ساکنان ناچارند 20 طبقه را با پله طی کنند!
7- شرم آور است اما واقعی و آن اینکه نه کارفرما و نه پیمانکار( سازنده و فروشنده )علیرغم 10 سال تاخیر در انجام تعهدات خود، حتی از خرید انشعاب فاضلاب شهری ( اگو ) برای این برج اجتناب کرده و فاضلاب این برج 20 طبقه در شمال سعادت آباد، در چاهی که توسط سازنده و بصورت قاچاقی در زیر برج حفر شده است دفع میشود!
8- با این همه شاهکار، کارفرما و پیمانکار هردو، ماههاست علیرغم مکاتبات هیات مدیره، از پرداخت حق السهم خود برای بیمه کلی ساختمان که طبق قانون تملک آپارتمانها الزامی و اجباری است، خود داری می کنند و تا کنون مانع از بیمه کلی ساختمان برج شده اند!
و این هنر معماری و شاهکار ساخت و ساز شهری، نه در استانهای حاشیه ای و محروم و دور افتاده، بلکه در همین پایتخت، در تهران و بیخ گوش مسئولین و مقامات کشوری و لشگری و شهری و ایمنی و مدیریت بحران و ... اتفاق افتاده است. آنهم نه در حاشیه های محروم و توسعه نایافته جنوبی شهر که در سعادت آباد تهران!
غیر مسئولانه ترین بخش ماجرا این است که نه کارفرما ( تعاونی مسکن خبرگزاری ایرنا ) و نه سازنده و پیمانکار و فروشنده ( هر سه یک نفر) از حادثه ساختمان پلاسکو و خون به ناحق ریخته شده آتش نشانان قهرمان هم، درس و عبرت نگرفته، در کمال بی مسئولیتی و بی باکی و شجاعت و فارغ از هر دغدغه پیگرد و تعقیب حتی از تحویل گرفتن طومار مظلومیت و بی پناهی ساکنان هم خود داری کرده اند!
آیا این بار مسئولان مربوطه از خواب غفلت بیدار شده و پیش از تکرار حادثه مشابه پلاسکو، در این مورد خاص چاره ای خواهند اندیشید یا اینکه آنقدر منتظر می مانند تا دوباره شاهد فاجعه ای دیگر و اینبار بمراتب بزرگتر از پلاسکو باشیم؟! اگر اینبار حادثه در شب هنگام و زمانی که ساکنان خواب هستند رخ دهد، چه کسی یا کسانی پاسخگوی اجساد سوخته و در زیر آوار مانده ساکنان مظلوم و بی دفاع و از جمله کهنسالان و کودکان و خردسالان این برج 20 طبقه خواهند بود؟!
چرا قاطعیت توی جامعه ما وجود نداره حتی از نوع بی عدالتش؟؟؟؟
تعاونی مسکن کارکنان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا هم؟!