عصرایران؛ مژگان افروزی* _ یکسال پیش به محل جدید نقل مکان کردیم. خانه ای در یکی از میدان های منطقه نارمک تهران. برای آنها که نمی دانند همینقدر بگویم که نارمک از مناطق قدیمی تهران است که شامل صد میدان اصلی است. در همه میدان ها درخت های بالا بلندی سالهاست دست در دست خاک دارند.
بر اساس پرس وجوهایم نگهداری از میدان های نارمک به عهده پیمانکاران فضای سبز شهرداری است. پیمانکارانی که از نگهداری از طبیعت فقط آبیاری بی حد را می دانند. حتی در روزهای بارانی!
طی یکسال گذشته بارها با فضای سبز تماس گرفته و با تاکید بر وضعیت آب کشور خواهش کردیم درختان زیبای میدان هر روز آبیاری نشوند که اصلا نیازی به این حجم آبیاری نیست و آسفالت خیابان نیاز به شست و شو ندارد. یادآور شدیم که درختان حاشیه خیابان که تنومند و سرسبز هستند هر روز آبیاری نمی شوند و در صورت ادامه این روند، درخت ها می پوسند.
هربار یا شانه بالا انداختند یا گفتند همسایه ها درخواست آبیاری درختان را دارند! امروز یکی از درخت هایی که بارها به خاطرش با فضای سبز تماس گرفتیم و شاهد قتل تدریجی اش بودیم را قطع کردند!
در اینجا باید به چند نکته توجه کرد:
۱ - چرا پیمانکاران فضای سبز هیچ اطلاعاتی در خصوص نگهداری و میزان نیاز آبیاری گیاهان ندارند؟
۲ - چرا پیمانکاران فضای سبز شهرداری انقدر نسبت به پاسداری از فضای سبز ناآگاه است که قادر به توجیه مردمی که هیچ از آبیاری نمی دادنند نباشد و نتواند با نگاه کردن به گیاهان حرفشان را بفهمد؟
۳ - چرا پیمانکاران شهرداری، منابع آب زیر زمینی را جزو پسماند به حساب می آورند و با نگاه « آبِ چاه» به راحتی آن را هدر می دهند؟
۴ - دوستان عزیزِ مسول در سازمان محیط زیست! خبر دارید که بخش قابل توجهی از آب این سرزمین نه توسط مردم که به دست نیروهای فضای سبز شهرداری ها هدر می شود؟
۵ - چرا طرح آموزشیِ جدی برای پیمانکاران و مسولین رسیدگی به محیط زیست برگزار نمی شود؟ دوره های آشنایی مقدماتی با کشاورزی و پرورش گیاه، دوره های آموزشی حفاظت از محیط زیست، دوره های آموزشی حفاظت از منابع آبی، حتی آب چاه! دوره های مسولیت پذیری و دوره آموزشی این درس مهم که زمین خانه همه ماست و اگر طبیعت، سفره گسترده پرودگار دچار نقصان شود، همه ما نابود خواهیم شد؟
نمی دانم این حرف ها هم همان میخ آهنین باقی می ماند یا نه. نمی دانم در شرایطی که هیچکس به خودش زحمت اصلاح شدن نمی دهد به چه دلخوش کنم؟
امروز داغدار مرگ درختی هستم که هر روز از پنجره اتاقم شاهد بیماری و مرگ تدریجی اش بودم. احتمالا جای آن درخت، توت می نشانند که هم خیابان را کثیف کند هم زود قد بکشد!
*روزنامه نگار