روزنامه آفرینش نوشت:
نه
تکنولوژي و اسمارت فون ها و نه امکاناتي که شبکه هاي اجتماعي فراهم آورده
اند، هيچ کدام از آسمان بر ما نازل نشده اند. آن چه بر ما نازل مي شود،
نزول شخصيت و ارج و قرب اخلاقيات در بين افراد اين جامعه است. آناني که
شبانه روز براي محدود کردن شبکه هاي اجتماعي ، به حمل و نقل طرح و لايحه در
راهروها و صحن مجلس مشغولند، در عرصه ي امتحان و عمل، از فرزندان ناسربه
راه اين ملت که به آن ها راي داده اند، براي سلفي گرفتن ( که مهم هم نيست
کيست، چيست واز کجا آمده) پيشي مي گيرند تا پيج هاي شان را بيارايند به آن
چه که در شان مسندي نيست که خود بر آن تکيه زده اند.
چرا که روزگاري در اين سرزمين ، بر همين مسند
آقايان سلفي بگير و جو زده ي نماينده مجلس ، کساني چون مدرس و ملک الشعراي
بهار تکيه زدند و کوشيدند جان و روح ايراني را به اوبازگردانند.
اکنون تصاوير اين آقايان ، با ژست هاي نه
چندان مناسب درشبکه هاي اجتماعي و کانال هاي تلگرامي دست به دست مي شوند. و
ما سال ديدگان، در آتش باري نگاه خيره و پرسشگر جوانان خويش وامانده ايم و
مي سوزيم که چه پاسخي بدهيم. ما هيچ حرفي براي گفتن نداريم، زيرا که با
اعتماد به فيلترهاي احراز و تاييد صلاحيت به اين سلفي بگيران راي داده ايم.
فيلترهايي که در نهايت ما را مجاب کرده اند که اين افراد، به راستي عصاره ي
ناب فضيلت هاي ديني ، عرفي و تاريخي اين ملت هستند.
اين روزها، همراه با انتشار عکس هاي مربوط به
اين رفتار ناصواب ، عکس هاي يک کلنل نيز منتشر مي شود. کلنلي که روزگاري
مجلس ما را به توپ بست زيرا مدرس و مدرساني درآن حضور داشتند که در جانشان
آتش استقلال و آزادي اين ملت شعله ور بود؛ نمايندگاني که حاضر بودند براي
بهبود شرايط اين ملت و نجات آنان از تنگناهاي مختلف ، تمام هستي خود را به
وام بگذارند.
اينک ، در حالي که ملت ما درگير هزار و يک
گره کور در زندگي و تامين معاش خود هستند: مسائل زيست محيطي ، شيبي فاجعه
بار در پيش گرفته است، در کنارآلودگي هوا؛ ريزگردها وتكثيرانواع پشه ها،
بيکاري غوغا مي کند ، مسکن گران است، بهره ي وام ها و سود بانکي به طرزي
نامعقول کمر شکن است، جوانان توان ازدواج و اداره ي يک خانواده ي کوچک را
ندارند، آنان که بهره ي هوشي و توان مالي بالايي دارند ( يا حتي ندارند) با
عزم جزم راهي سرزمين هايي ديگر مي شوند تا براي هوش و استعداد و توان خود،
مشتري بهتر و قدرشناس تري پيدا کنند، بله اينک با تمام اين حکايت هاي تلخ و
گزنده تصاويري از عصاره هاي فضيلت اين ملت دست به دست مي شود که انعکاسي
جهاني نيز يافته است.
البته شايد بسياري از اين عصارگان با ديدن
عکس خود در صفحه ي اول روزنامه هاي مطرح جهان، بيشتر از رفتاري که کرده اند
راضي بشوند. شايد همين وسيله اي بشود براي تداوم حضور در مجلس بعد و راي
بيشتر در انتخابات بعد ... کسي چه مي داند. ما ملتي غير قابل پيش بيني
هستيم !