حسین زرینی- عضو شورای علمی ایراس
این مقاله به مناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917 روسیه پیرامون اقدامات و فعالیت های انقلابیون و ضدانقلاب روسی در آغازین سال های انقلاب نگارش یافته است.
در سال 1947 (1325 ش) مردی روس تبار در 74 سالگی در ایالت میشیگان آمریکا بر اثر حمله قلبی درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. 12 سال پیش در سال 2005 میلادی (1383-1384) بقایای جسد این شخص بر اساس درخواست دخترش با موافقت رییس جمهور پوتین به روسیه بازگردانده و در قبرستانی در مسکو مجدداٌ به خاک سپرده شد. این مرد کسی نبود جز آنتون ایوانویچ دنیکین «Anton Ivanovich Denikin» یکی از چهره های کلیدی ارتش روس های سفید[1] که در همان بدو امر به مخالفت با انقلاب سرخ اکتبر 1917 (1296 ش.1335ق.) روسیه پرداختند. این نوشتار قصد دارد نگاهی کوتاه به برخی اقدامات ضد انقلاب و انقلابیون روسیه در سال های آغاز انقلاب و نوع تعامل دوسویه آنان و ایران بیاندازد.
درست در بحبوحه جنگ جهانی اول (1914-1918م.) بود که انقلاب اکتبر 1917 روسیه به بار نشست. روسیه انقلابی به سرعت سیاستی کاملا مخالف با روسیه تزاری را در پیش گرفت. آنها که تا دیروز همراه انگلستان در یک جبهه با آلمان و عثمانی می جنگیدند به سرعت با آلمانها پشت میز مذاکره نشستند و با انعقاد قرارداد «برست لیتوفسک» یک سال پیش از اتمام رسمی جنگ، پای خود را از جنگ جهانی اول بیرون کشیدند. اما مقدر بود که سایه جنگ بدین زودی دست از سر روس ها بر ندارد. زیرا همزمان با برآمدن نیروهای انقلابی، نیروی گسترده ضد انقلاب نیز سر بر آورد و روس ها را درگیر چنان جنگ داخلی دامنه داری نمود که تا چندین سال پس از پیروزی انقلاب نیز تداوم داشت.
ضد انقلاب روسیه به روس های سفید مشهور هستند. رهبران آنان در واقع تعدادی از ژنرال های بلند پایه ارتش تزاری بودند که هنوز دل در گرو نظم قدیم داشته و افکار و ایده های انقلابیون جدید را بر نمی تابیدند. وسعت سرزمین روسیه این امکان را به ژنرال های مذکور می داد تا دور از دسترس سران انقلاب که هنوز زمام امور را به درستی در دست نگرفته بودند به کر و فر بپردازند.
ژنرال های ضد انقلاب به صورت همزمان در چندین نقطه به مبارزه با انقلاب برخاستند. ژنرال کولچاک در سیبری، ژنرال دنیکین در قفقاز و ژنرال یودنیچ در حوزه بالتیک از مهمترین مخالفان انقلاب بودند. نام های بزرگ دیگری همچون ژنرال آلکسیف، کورنلیف و... نیز در این میان هست که هر یک به نوبه خود در برهه ای از زمان در جبهه روس های سفید سهم و نقشی در مخالفت با انقلاب بازی کردند.
روس های سفید تنها با انقلاب سرخ سر دشمنی نداشتند بلکه تا پایان جنگ جهانی اول همچنان آلمان و عثمانی را دشمنان خود می دانستند و در صورت مواجه –در این زمان آلمانها در گرجستان حضور گسترده داشتند و عثمانی نیز دیگر داعیه دار قفقاز جنوبی بود– از درگیر شدن و ضربه زدن به آنان رویگردان نبودند.
در پشت پرده فعالیت های گسترده روس های سفید و تداوم مبارزات آنها نباید از نقش پر رنگ متحد دیروز حکومت تزاری یعنی حکومت انگلستان غافل بود. انگلستان که از بیخ و بن با حکومت بلشویکی جدید مخالف بود در قالب حمایت از روس های سفید از هیچ کوششی برای برانداختن آن دریغ نکرد.
روس های سفید در دوره حیات خود (1917- 1920) به اقدامات پر اهمیتی دست زدند؛ تشکیل حکومت قفقاز و حتی چاپ اسکناس های مخصوص این حکومت از آن جمله بود. در حالی که در همان زمان کشورهای گرجستان، آذربایجان و ارمنستان در همان زمان تقدام به تشکیل دولت های خاص خود نموده بودند، روس های سفید انتظار داشتند که این نقاط از اسکناس های آنها در داد و ستد خود استفاده کنند.
سال 1919 (1298ش.) اوج موفقیت های روس های سفید بود. ارتش سفید که ژنرال دنیکن به عنوان رهبر شاخه داوطلبان آن اسم و رسم بلند آوازه ای یافته بود در تابستان این سال اوکراین را تصرف کرد و تا نزدیک مسکو با موفقیت پیش رفت که در آنجا از ارتش سرخ شکست خورد.بدون تردید اگر این شکست رخ نمی داد تاریخ روسیه و جهان مسیر دیگری را می پیمود. در این سال ها و تا 1920 که شکست دنیکین مسلم شد، نیروی دریایی دوره تزاری که در دریای خزر فعال بود تماما در اختیار ارتش سفید و ژنرال دنیکین بود و انقلابیون عملا توان باز پس گیری آن را نداشتند.
انقلاب روسیه علاوه بر خود روسیه تاثیرات بسیاری بر جهان، کشورهای پیرامون و از جمله ایران داشت. همچنان که گفته شد انقلاب همزمان با جنگ جهانی اول رخ داد. در این دوره علیرغم اعلام بی طرفی ایران روسها، انگلیسی ها و عثمانی ها هر یک بخش هایی از ایران را با نیروی نظامی به تصرف خود درآورده و عملا سرزمین بی طرف ایران را به میدان جنگ متفقین و متحدین تبدیل کرده بودند. با پیروزی انقلاب به نیروهای روس دستور بازگشت داده شد. گروه هایی از سربازان به اوطان خود بازگشتند و گروههایی نیز با پیوستن به ارتش روس های سفید به مبارزه با انقلاب برخاستند. نحوه بازگشت این سربازان از خاک ایران و تعاملاتی که نهضت جنگل با رهبری میرزا کوچک خان با آنها و نیروهای انگلیسی دارد و گاه به زد و خورد بین دو طرف انجامیده است خود تحقیقات جداگانه ای را می طلبد.
نحوه ایجاد ارتباط حکومت ایران با دولت انقلابی جدید روسیه نیز به نوبه خود جالب و حاوی درس های آموزنده ای است. روس های انقلابی در یاداشت گلایه آمیزی که به ایران نوشتند به برخی از جوانب این ارتباطات اشاره کرده اند. طبق این یادداشت سفیر مختار ایران در روسیه در تاریخ 14 دسامبر 1917 یعنی حدود یک ماه بعد از پیروزی انقلاب آن را به رسمیت شناخته بود اما حکومت ایران در 4 ژانویه 1918 سفیر شوروی در تهران را به رسمیت نشناخت. نخستین سفیر شوروی براوین نام داشت. وی قبلا کنسول روسیه تزاری در شهرستان خوی بود که با پیوستن به صف انقلابیون به عنوان سفیر جدید راهی تهران شد. در تهران سفیر دوره تزاری از تحویل دادن سفارت خانه به وی خودداری و حکومت ایران ناچار جای دیگری را برای سفیر روسیه شوروی اجاره کرد.
اگر در آرشیو وزارت خارجه کشورمان اسناد و مکاتبات این واقعه موجود باشد، «کشمکش بر سر سفارتخانه» می تواند موضوع پژوهشی خواندنیای شود. بدون تردید در هنگامه قطع ارتباط با حکومت مرکزی روسیه، مشاور ارشد سفیر تزاری روسیه و البته حکومت ایران سفارت خانه انگلستان بوده است.
در همین سال روس های سفید و نیروهای انگلستان هر کس را که در ایران نوعی وابستگی به روس های سرخ داشت را بازداشت و به اسارت در می آوردند. براوین برای بازگشت به روسیه چون منطقه قفقاز نیز در اختیار روس های سفید و انگلستان بود ناچار شد از راه افغانستان و شمال خزر بازگردد که در افغانستان کشته شد. سفیر دیگر روسیه شوروی نیز که کالمیتسوف نام داشت در تابستان 1919 که همزمان با اوج پیروزی های روس های سفید بود در ایران دستگیر و توسط ضد انقلاب روس و انگلیسی ها تیرباران شد. جالب است که این هر دو سفیر الغای تمامی قراردادها و امتیازات دوره تزاری را اعلام می کردند، اما حکومت مرکزی ایران در وضعیتی نبود که بتواند بدون اجازه انگلستان از موقعیت پیش آمده با انعقاد قراردادهای جدید بهره برداری کند. فراموش نکنیم که در همین سال انگلستان در کابینه وثوق الدوله قرارداد معروف 1919 را بر ایران تحمیل کرد و قصد داشت با این قرارداد در فقدان روسیه تزاری که همواره مدعی وی در تسلط بر ایران به ویژه نواحی شمالی بود، به نوعی کل ایران را مستعمره خود کند.
به هر حال نیروهای انقلابی به تدریج بر قدرت خود افزودند و توانستند ضد انقلاب روس را یک به یک از مواضع خود بیرون کنند. دنیکین در 1920 در اوکراین از مقام خود استعفا داد. پس از کناره گیری دنیکین، نیروی دریایی وی نیز به بندر انزلی عقب نشست و تصرف کشتی های وی بهانه روس های انقلابی برای حضور مجدد نظامی در عرصه های شمالی ایران شد. از اینجا بود که ارتباطات نهضت جنگل و بلشویک های روس آغاز شد.
دنیکین نخست به استانبول و از آنجا به لندن رفت. پس از چند ماه اقامت در لندن و بعد چند کشور اروپایی دیگر در نهایت در فرانسه رحل اقامت افکند و چند سال آخر عمر خود را در آمریکا سپری کرد. دنیکن در طی سال های 1921 تا 1926 در فرانسه اقدام به نگارش خاطرات خود تحت عنوان «The Russian Turmoil» یا «پریشانی روسیه» نمود که به باور بسیاری بهترین کتاب برای شناخت جنگ های داخلی و این دوره از تاریخ روسیه است و جا دارد که مراکز مرتبط در کشور ما اقدام به ترجمه و نشر آن نمایند. اگر آن را خواست درونی دنیکین ندانیم، وی در مقدمه این کتاب فروپاشی حکومت بلشویکی را پیش بینی کرده است، اتفاقی که 44 سال پس از مرگ وی در 1991 (1370ش.) رخ داد. انقلاب شوروی و ژنرال دنیکین هر دو به یک اندازه و درست 74 سال عمر کردند.
پی نوشت
1- روس های سفید را نباید با ساکنان کشور بلا روس اشتباه گرفت. این دو ارتباطی با هم ندارند.روس های سفید در واقع فقط نوعی نامگذاری برای تمایز از ارتش سرخ یا همان انقلابیون بوده است.در همین زمان ارتش دیگری در نواحی اوکراین فعال بوده که به ارتش سیاه شهرت داشته است.