عصر ایران؛ رضا کدخدازاده- «طرح را رایزن فرهنگی ایران در آمریکا طراحی کرد و برای ما ارسال کردند. ما هم متوجه این نقص نشدیم و عکس را منتشر کردیم. خوزستان حذف نشده، [بلکه] بخشی از خلیج فارس در طرح نیست. الان تماس میگیریم دریای خزر را هم به طرح اضافه کنند!»
آنچه خواندید توضیحات «محمود عبداللهی» مدیر روابط عمومی کمیته ملی المپیک ایران است در مورد اتفاقی که روز گذشته در طراحی لباس هواداران ایرانی مسابقات جهانی وزنهبرداری در آمریکا رخ داد.
این که چرا ما در طراحی لباس که موضوعی است که هم به فناوری مربوط است و هم به هنر تا این حد گاف میدهیم خودش جای سوال بسیار بزرگ است و اصلا مگر در آمریکا رایزنی فرهنگی داریم؟!
(رضا رشیدپور در برنامه «حالا خورشید» می پرسد: کار رایزنی فرهنگی در آمریکاست؟ مدیر روابط عمومی کمیته ملی المپیک هم پاسخ می دهد: بله دقیقا! رشید پور هم نمی پرسد مگر رایزنی فرهنگی داریم؟! هر چند احتمالا منظور تهیه تی شرت با هماهنگی دفتر حفاظت منافع بوده است).
از صحبت های مجری حالا خورشید می توان دریافت که طراحی لباس برای هواداران به منظور جلوگیری از استفاده از لباس های دیگر با اهداف سیاسی بوده اما حاصل این گونه شده است!
قدر مسلم این است که در بخش اول یعنی از نظر فناوری گاف دهیم، اما شوربختانه در بخش دوم یعنی ظرایف هنری این اتفاق بیشتر رخ میدهد. آن هم در حالی که هنوز بسیاری در جهان ایران را با ظروف میناکاری شده و «فرش ایرانی» میشناسند که تجلی و نماد ظرافت هنر ایرانی است.
آیا قحطی هنرمند در کشور آمده است خبر نداریم؟! قطعاً اینطور نیست. اگر این بود که بالاترین نشان هنری کشور فرانسه -«نشان هنر و ادب شوالیه»- به یک هنرمند ایرانی -«آیدین آغداشلو»- نمیرسید.
آیا دستگاههای اجرایی کشور به حدی با کسری بودجه مواجه شدند که پول حقالزحمه یک طراح خوب را ندارند بدهند؟! قطعاً اینطور نیست. چرا که اگر مشکلات مالی تا این حد بود، اصلاً به فکر چاپ چنین پیراهنهایی نمیافتادند. پس پول هست؛ از قضا انگار زیاد هم هست!
علاوه بر اینها، مگر در حال حاضر طراحان هنرمندی که حاضرند حتی بدون دریافت حقوق مادی و معنوی خود و تنها به خاطر علاقهشان به ایران، طرحهای فاخر و خلاقانه برای کارهای اینچنینی نگارگری کنند کم داریم که این کار به افرادی واگذار شود که تمام هنرشان این است از اینترنت عکس بردارند؟!
کافیست برای امتحان همین الان یک فراخوان غیررسمی در شبکههای مجازی منتشر شود و ببینند در کمترین زمان ممکن چه طرحهای فاخری توسط هنرمندان نامدار و گمنام ایرانی نگاشته میشود.
نه! به نظر میرسد بحث بسیار فراتر از این موارد باشد. اصلاً به فرض ما نه پولی در بساط داریم که برای این کارها خرج کنیم و نه هنرمند خوبی داریم که حاضر باشد بدون چشمداشت برای کشورش دست به قلم شود. همان دوستانی که عنوان شکیل «رایزنی فرهنگی» ایران را یدک میکشند و از سرمایه های همین آب و خاک حقوق دریافت میکنند، نباید حداقلدانشی از حدود و ثغور آن داشته باشند؟!
این دیگر چه عذر بدتر از گناهی است که آقایان اظهار میکنند تصویر «خلیج فارس» از یک عکس کوچکتر برداشته شده و به همین خاطر این فاجعه اتفاق افتاده است.
مگر در این عکس چه خلاقیتی صورت گرفته که لازم بوده اجزای عکس را از چند عکس مختلف برگزینند؟! در اینترنت که عکسهای اینچنینی فراوان وجود دارد که کامل و بدون حذف ذرهای از خاک و آبهای سرزمینی ایران باشد.
البته شاید برخی با خواندن این سطور بگویند: «ای بابا! مملکت هزار و یک مشکل دارد، حالا بیاییم به اینگونه مسائل گیر بدهیم که چه شود؟! اینها که چیز مهمی نیست! از دردها و بدبختیهای مردم باید گفت. چه اهمیتی دارد نقشه ایران بالا و پایین شود؟!»
در پاسخ باید گفت مگر نقد این مهم که چرا «ایراندوستی» در ضمیر باشندگانش در این عصر انقدر رنگ باخته است، چیزی جز این است که ریشهی بسیاری از گرفتاریهای امروز ما در همین است؟! راستی اگر حبالوطن مبنای پرورش ما بود، اصلاً همچین افتضاحی در طراحی پیراهن هواداران ایرانی پیش میآمد که این سطور چشمان خوانندگانش را بیازارد؟!