نرگس رسولي _ اعتماد
18 فروردين ماه سا ل جاري بود كه رسانهها از نامهنگاري جديدي خبر دادند كه نادر قاضيپور، عضو كميسيون صنايع و معادن و نماينده مردم اروميه در مجلس شوراي اسلامي در انتقاد به افزايش نرخ ارز در سال 1396 خطاب به حسن روحاني، رييسجمهور ايران نوشته بود و در آن به انتقاد از سياستهاي اقتصادي دولت پرداخته بود.
قاضيپور در نامه سرگشاده خود با انتقاد شديد از تيم اقتصادي دولت و اعضاي هيات رييسه اتاق بازرگاني اين گروه را متهم به تاثيرگذاري در تصميمات اقتصادي دولت كرده و نوشته بود: «دليل اصلي افزايش قيمت ارز به دست گرفتن اقتصاد توسط ليبرالهاست؛ ما بازيچه افرادي كه فارغالتحصيل خارج و بعضا دوتابعيتي هستند و خانوادههاي آنها به ويژه فرزندانشان به بهانه تحصيل مقيم خارجاند، شدهايم.» او در نامهاش با ذكر اسامي برخي اعضاي هيات رييسه اتاق بازرگاني و برخي وزراي اقتصادي خواستار تغيير در كابينه و تصميمگيري عاجل رييسجمهور در مورد اقتصاد شده بود. نامهاي كه برخي منتقدانش آن را منتسب به گروهي ديگر ميدانند و معتقدند كه اين نامه تحت فشار گروهي ديگر نوشته است بر همين اساس در گفتوگويي با نادر قاضيپور عضو كميسيون صنايع و معادن به تشريح بيشتر دلايل وي در نگارش اين نامه پرداختهايم كه در پي ميآيد.
*آقاي قاضيپور ماجراي نامهاي كه در روز 18 فروردين ماه به نقل از شما منتشر شد و در آن اشاره شده كه جنابعالي خواستار تغيير و تحولات در ساختار اقتصادي دولت و تيم اقتصادي هستيد چيست؟
وقتي نوساني در بازار ارز روي ميدهد اين تغييرات پيشامدهايي را براي كشور در پي دارند و در چنين زمانهايي بايد با بحثهاي دوستانه و گفتوگو به دنبال راهكار بود. زماني كه بنده شنيدم كه آقايان تركان، نيلي و نهاونديان در تلاش براي افزايش قيمت ارز هستند سعي كردم تا هشدارهاي لازم در پي اين موضوع را به رييسجمهور بدهم و حتي در نامه هم به مزاح نوشتم كه «ميگويند قصد داريد قيمت دلار را به 70 هزار تومان برسانيد و با حذف سه صفر قيمت آن را به 70 ريال يعني به 40 سال سابق بازگردانيد.» اين يك واقعيت است كه زماني كه قيمت دلار افزايش مييابد تنها عدهاي كه واردكننده هستند سود ميبرند و از آنجايي كه بخش زيادي از تيم اقتصادي دولت خود جزو واردكنندهها هستند به رييسجمهور گوشزد كردم كه بايد اقدامي انجام دهيد كه به نفع توليدكننده داخلي باشد نه واردكننده.
*يعني هدف نامه شما حمايت از توليد داخلي بود؟
من سعي كردم آقاي روحاني را از خواب غفلت بيدار كنم و حتي براي اين كار به ذكر مثالهايي از كشورهايي پرداختم كه سالها پيش راه امروز ما را طي كردند. در تركيه زماني كه ليبرالها به روي كار آمدند هر دلار معادل 35 لير بود و بعد از 20 سال هر دلار معادل يك ميليون و 650 هزار لير شد. اينها سياستهاي امريكاست تا قدرت پول ملي كشورها را كاهش داده و آنها را به ورطه سقوط بكشاند. به همين جهت بايد هوشيار باشيم و اجازه ندهيم با كاهش ارزش پول ملي به اين سياستها تن بدهيم.
من در نامهام هم گفتم كه علم اقتصاد ميگويد اگر ارزش صادرات بيشتر از واردات باشد ارزش پول كشور افزايش مييابد در حالي كه اين موضوع در ايران صادق نيست؛ سقوط ارزش پول ملي با رشد وحشتناك تورم، ايجاد شكاف طبقاتي، كاهش قدرت خريد عامه مردم برابر است. قطعا هر قدر كه ارزش پول ملي كاهش يابد معيشت مردم با مشكلات جديتري مواجه ميشود و مشكلات اجتماعي بيشتر ميشود.
اما روال افزايشي قيمت دلار پيش از اين هم در دولت قبل روي داده بود اما شما چنين صحبتها و نامهنگاريهايي را نكرده بوديد.
من با اين نامه خواستم به نمايندهها، مسوولان امنيتي و هم مسوولان سياسي كشور گوشزد كنم كه بايد به هوش باشند و در زمان احمدينژاد هم دلار سه برابر شد اما صادرات يك درصد نيز افزايش پيدا نكرد و بايد از اين تجربه استفاده كرد. من خودم را بالاتر از مردم ميبينم و معتقدم كه اگر اعضاي اتاق بازرگاني به عنوان مهندسين انتخاباتي در حال حاضر به فكر منافع خود هستند و حتي شنيده ميشود كه تفكر دلار 12 هزار توماني را در سر ميپرورانند.
*با اين حساب شما كلا با افزايش قيمت دلار مخالف هستيد؟
من با افزايش قيمت دلار مخالف نيستم اما اين افزايش قيمت بايد در اختيار حاكميت باشد و صرف توسعه زيرساخت هاشود نه منافع عدهاي. بعد از روي كار آمدن دومين دولت آقاي احمدينژاد فاصله طبقاتي بين مردم افزايش يافت و متاسفانه در دوران رياستجمهوري آقاي روحاني اين فاصله تكميل شد. فاصله طبقاتي فسادآور است و متاسفانه در حال حاضر شاهد افزايش فساد در جامعه هستيم. متاسفانه در دولت با يكسري وزراي شير و پير و خسته سرو كار داريم كه توان كمك به مردم جوياي كار و تشنه و گرسنه را ندارند و لذا انتظار داريم كه روحاني با توجه به موضوع معيشت پايين دستها، مردم و كارگران به سمت تغيير و تحول در تيم اقتصادي دولت روي آورد تا از دل توليدكنندهها وزرا را انتخاب كند كه با درد مردم و معيشت آنها آشنا هستند.
*شما ميفرماييد مخالف تكنرخي شدن ارز نيستيد ولي صحبتهايتان تلويحا اين ذهنيت را ايجاد ميكند كه با اين تصميم جديد دولت مخالفيد و آن را درست نميدانيد؟
من معتقدم كه تكنرخي كردن ارز كار خوبي بود اما با اجراي بدون برنامه آن مخالف هستم. شما خودتان را جاي قطعهسازي بگذاريد كه قراردادهاي جديدي را منعقد كردهايد و بايد تا آخر سال به خودروساز داخلي نزديك به 100 هزار قطعه تحويل بدهيد زماني كه ارز گران ميشود و مواد اوليه اين قطعهساز گرانتر خريداري ميشود قطعا اين توليدكننده با اين نرخهاي جديد زيان ميدهد و در نتيجه به سمت ورشكستگي پيش ميرود. فكر ميكنيد نتيجه اين رويداد چيست؟ قطعه با خروج قطعهسازان يا توليدكنندگان داخلي از گردونه توليد، واردكنندهها دست به كار ميشوند و با واردات آنچه در داخل متوقف شده است جايگزين توليدكنندههاي داخلي ميشوند. من با اين روال مخالفم و معتقدم بايد براي هر تصميمي كه از سوي دولت اتخاذ ميشود برنامه اجرايي مدوني نيز در نظر گرفته شود تا جلوي زيان توليدكننده داخلي گرفته شود.
*برخي كارشناسان و اقتصاددانان معتقدند كه نامه منتسب به شما با فشارهاي گروهي نوشته شده و جنابعالي سپربلاي گروه ديگري شدهايد؟
اصلا اين طور نيست. من در ساعت 6 بعدازظهر در دفترم نشسته بودم و نامه را مينوشتم و با همكاري رسانهها اين نامه در سطح كلان منتشر شد. اتفاقا در آن عصر كه مشغول نوشتن نامه بودم يكي از دوستان در دفترم بود، «گفت چه ميكني؟ گفتم دارم طبل ميزنم. گفت چرا صدا ندارد؟ گفتم: صداش درميياد.» و صداي طبلي كه آن روز زدم امروز بلند شده و به گوش همه رسيده است.
*با اين روال شما چه راهكاري پيش روي دولت ميگذاريد اگر قرار است دولت از به زعم شما ليبرالها استفاده نكند پيشنهاد جايگزين شما چيست؟
راهكار مورد نظر اعتماد، خرد دسته جمعي، تبعيت از سياستهاي مقام معظم رهبري، مقابله با خباثت شياطين بزرگ و كوچك از جمله امريكا و رژيم صهيونيستي و فرانسه و انگليس است. نبايد اجازه بدهيم كشورهاي كوچك حاشيه خليج فارس و صرافيهاي تركيه و اربيل تعيينكننده قيمت ارز در داخل كشورمان باشند.
*اين اتفاق تاكنون افتاده است؟ يعني توييتهاي آقاي آشنا را در مورد تاثيرگذاري صرافيهاي اربيل و تركيه در تعيين قيمت دلار در كشور تاييد ميكنيد؟
بله بله، اين اتفاق افتاده است و كافي است با صرافيها صحبت كنيد؛ از سال گذشته بسياري از صرافيهاي تركيه و اربيل باعث نوسانات ارز در داخل كشور شدند.
من در ساعت 6 بعدازظهر در دفترم نشسته بودم و نامه را مينوشتم و با همكاري رسانهها اين نامه در سطح كلان منتشر شد. اتفاقا در آن عصر كه مشغول نوشتن نامه بودم يكي از دوستان در دفترم بود، «گفت چه ميكني؟ گفتم دارم طبل ميزنم. گفت چرا صدا ندارد؟ گفتم: صداش درميياد.»