یک پژوهشگر اجتماعی با اشاره به بروز برخی خشونتهای اجتماعی تاکید میکند: هیچ جامعهای به طور ذاتی بداخلاق یا پرخاشگر نیست. شرایط اقتصادی فعلی و ناپایداری قدرت خرید گروه وسیعی از مردم و خانوارها، بیکاری و نداشتن درآمد و دیگر مشخصههای اقتصاد ایران از عوامل مهمی هستند که استرس بسیاری را بر خانوادههای ایرانی وارد میکنند.
به گزارش اعتمادآنلاین؛ میراندا مهدوی: افزایش درگیریهای کلامی و فیزیکی در بین شهروندان رو به فزونی است اینکه چه عواملی در افزایش خشونتها موثر است کارشناسان باید پاسخ دهند اما بدون شک چنین اتفاقاتی نشان از مناسب نبودن وضعیت بهداشت روانی جامعه دارد که موجب نگرانی است.
سعید مدنی پژوهشگر مسایل اجتماعی در رابطه با شرایط فعلی اقتصادی کشور و بحرانهای روانی متاثر از آن به «اعتمادآنلاین» گفت: بی تردید شرایط اقتصادی فعلی و ناپایداری قدرت خرید گروه وسیعی از مردم و خانوارها، بیکاری و نداشتن درآمد و دیگر مشخصههای اقتصاد ایران از عوامل مهمی هستند که استرس بسیاری را بر خانوادههای ایرانی وارد میکنند.
مدنی ادامه داد: در مطالعهای که اخیرا میزان استرس مردم تهران را بررسی کرده نزدیک 90 درصد پاسخگویان گفتهاند که در طول یک سال پیش از آن استرس جدی را تجربه کردهاند که مهمترین آنها استرس اقتصادی بوده است. پایینترین برآوردها، میزان شیوع اختلالات روانی را حدود 25 درصد تخمین زده که ارتباط معناداری با وارد آمدن استرس بر مردم دارد.
این پژوهشگر مسایل اجتماعی در مورد ارتباط بحرانهای اقتصادی با پرخاشگری اجتماعی گفت: نظریههای مختلفی درباره علل و ساز و کار بروز پرخاشگری ارائه شده است که مهمترین آن نظریه ناکامی – پرخاشگری است.
وی ادامه داد: پرخاشگری عبارت است از رفتاری که با هدف صدمه زدن یا آسیب رساندن به موجود زنده دیگرانجام شود. رفتار پرخاشگرانه ممکن است کلامی یا فیزیکی باشد. انسانها نیازمند درک دنیای پیرامونشان به عنوان جایی قابل پیش بینی و منظم هستند.این درک به افزایش مهار و کنترل محیط، خود اثربخشی، حرمت نفس، سلامت روان منجر خواهد شد.
مدنی با بیان اینکه باور به دنیای عادلانه در ادراک و فهم جهان نقش جدی ایفا میکند، اظهار داشت: این باور موجب میشود تصور کنیم باید افراد خوب با رویدادها و پیامدهای خوب مواجه میشوند و افراد بد با رویدادها و پیامدهای بد. اما وقتی همه حوادث و اتفاقات در جهان پیرامون نقض این تصور و ادراک باشد ، افراد دچار ناکامی و پرخاشگری میشوند. افرادی که به دنیای عادلانه دل بستهاند از اخلاق اجتماعی و مهار درونی قوی برخوردارند. اما افرادی که معتقدند دنیای پیرامون شان سراسر ناعادلانه است دچار اضطراب ، افسردگی شده و از مهار درونی کمتری نسبت به گروه اول برخوردارند و به همین دلیل بیشتر پرخاشگرند. به علاوه افرادی که معتقدند دنیای پیرامون عادلانهتر است احساس آسیب پذیری کمتری در مقایسه با افرادی دارند که احساس میکنند در دنیای ناعادلانه به سر میبرند.
این پژوهشگر اجتماعی در رابطه با پرخاشگریهای ناشی از بحرانهای اقتصادی کنونی گفت: از نظر اکثریت جامعه نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناعادلانه است. با چنین ذهنیتی از جامعه بدیهی است که افراد کمتر قادر هستند از بروز خشونت و پرخاشگری در مواجهه با هر بیعدالتی ممانعت به عمل آورند یا رفتار پرخاشگرانه خود را در برابر محرکهای متعدد در زندگی روزمره کنترل کنند.
مدنی در پاسخ به پرسش خبرنگار اعتمادآنلاین مبنی بر اینکه، آیا نتیجه قطعی هر بحران اقتصادی پرخاشگری اجتماعی خواهد بود، گفت: زمانی که درباره بحران صحبت میکنیم با شرایطی مواجه هستیم که در آن ساختارها قادر نیستند از طریق ساز و کارهای معمول مشکلات و مسایل جاری را حل کنند و جامعه در یک چرخه معیوب از توالی بحرانها قرار گرفته است. در چنین شرایطی یعنی وقتی ساختارها قادر به تامین نیازها، خواستها و مطالبات معمول جامعه نیستند و به دلیل فساد، ناکارآمدی و دهها ضعف دیگر جامعهای ناعادلانهای میسازند که تصور و ادراک مردم را شکل میدهد ،انتظار آرامش و ثبات اجتماعی و روانی خطا است.
وی در رابطه با عادت شدن پرخاشگری در جامعه امروزی گفت: هیچ جامعهای به طور ذاتی بد اخلاق یا پرخاشگر نیست. نحوه حکمرانی و تدبیر یک جامعه است که اخلاق و آرامش و صلح را به ارمغان میآورد. تاریخ اروپا یا منطقه اسکاندیناوی را مطالعه کنید. میزان خشونت و پرخاشگری در این جوامع در گذشته و پیش از عصر جدید هرگز کمتر از جوامع شرقی نبوده اما روند توسعه و حکمرانی موجب شده تا آنها امروز در گروه جوامع برخوردار از زندگی آرام و کمدغدغه باشند. بنا براین در چهل سال گذشته فرصت بوده تا جامعهای آرام و صلحطلب در ایران ایجاد شود.اما امروز کمتر کسی تصور عادلانهای از جامعه ایران دارد.
مدنی تاکید کرد: در چنین جامعه ای که اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را ناعادلانه میدانند بد اخلاقی و رفتار پرخاشگرانه تنها واکنش طبیعی ممکن است. شواهد در این زمینه زیاد است و من فقط به نتایج مطالعه وزارت کشور در سال 1394 اشاره میکنم که مطابق آن فقط 11.6 درصد جمعیت 18سال و بالاتر میزان مطلوب بودن جامعه را زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کردهاند. وقتی از همین جمعیت سوال شده که پنداشت آنان از موفقیت نظام در حل مشکلات جیست؟ 64.2 درصد موفقیت نظام را کم و خیلی کم و تنها 6.4 درصد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کردهاند. مردم در چنین حکمرانی حتما بداخلاق و پرخاشگر میشوند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی افزود: خانوادهها نیز در همین شرایط اقتصادی و اجتماعی که ترسیم کردیم نفس میکشند و بنابراین تحت تاثیر آن قرار میگیرند. بدیهی است خانوادههایی که توانایی و منابع بیشتری در اختیار دارند تابآورتر هستند و آسیبپذیری کمتری دارند .اما خانوادههایی که از منابع لازم برخوردار نیستند و در کوران بحران اقتصادی و بیثباتی قدرت خریدشان کمتر میشود و بیشتر در فقر و ناداری فرو میروند بیشتر آسیب پذیرند.
وی در پایان جهت پیشگیری و به ویژه کنترل این معضل اجتماعی گفت: پرخاشگری و خشونت محصول نظام حکمرانی و وضعیت سراسر بحران جامعه ایران است. اگر با اصلاحات ساختاری و بنیادی این نظام حکمرانی اصلاح شود مسیر دگرگونی و تغییر جامعه ایران به طور کلی دگرگون خواهد شد؛ اما اگر اصلاحات ساختاری از دستور کار خارج شود و نظام ناعادلانه کنونی دایم بازتولید شود هیچ کاری از دست هیچ کسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا ساخته نیست.
این استاد دانشگاه گفت: البته اگر ارادهای برای تغییرات جدی شیوه مدیریت کشور وجود داشته باشد و اصلاحات ساختاری آغاز شود در این صورت تا زمانی که تلاشها برای اصلاح و تغییر به نتیجه برسد میتوان تمهیدات و راهکارهایی را پیش بینی کرد که بخش عمده و اصلی آن نیز بر عهده سازمانهای جامعه مدنی در حوزه عمومی خواهد بود .