عصرایران؛ فاطمه صابری - «قوی سپید» لقب قدیمی تیم فوتبال ملوان بندر انزلی است اما شاید لازم باشد تماشاگران زن ملوان برای دختران بندر لقب دیگری مانند ققنوس انتخاب کنند؛ همان پرندهی افسانهای که هزار سال عمر میکند و هنگام مرگش هیزم جمع میکند و بر بالای آن مینشیند و آنقدر بال میزند تا هیزم آتش بگیرد و بسوزد و از خاکسترش ققنوس جدیدی متولد شود.
دختران فوتبالیست انزلی دو سال قبل با سفسطهی عجیب «خالی کردن بار اضافهی کشتی طوفانزدهای به نام ملوان» محکومبه نابودی شدند. همان دخترانی که متهم شدند به صفات ناپسند اخلاقی که به گفته اتهام زنندگان، ماجرا آن قدر قبیح بود که نمیتوانستند آنها را در یک جامعه اسلامی مطرح کنند.
اتهاماتی که هرگز ثابت نشد اما در جامعه سنتی ایران برای از پا درآمدن بسیاری از زنان و مردان کافی به نظر میرسید. البته که دختران ملوان به داخل پستوها نخزیدند و سر در گریبان نبردند. دست روی زانو گذاشتند و با حضور فرمانده ای به نام مریم ایراندوست 27 ماه بعد از «عدم وجود» روی هیچ سند مکتوبی، متولد شدند و حالا با حضور صدهها دختر هوادار روی سکوها و در زمین سرود قهرمانی میخوانند.
سایه ابرهای تیره بر زندگی انزلی چی ها
حال مردم انزلی خوب نیست. مانند حال و روز مردمان بسیاری از مناطق ایران. نرخ بیکاری در انزلی بالاتر از میانگین استان گیلان است. هضم این موضوع البته برای مردمان انزلی دشوارتر از مناطق دیگر است. چون آنها فرزندان بندر هستند. دریا در جوارشان است و صاحب شیلات و اسکله و منطقه آزاد تجاری و ... اما گویا آفتاب از مردم انزلی رویگردان شده است. همان مردمی که فوتبال با زندگیشان گره خورده و از حدود نیمقرن قبل تیم محبوبشان ملوان هرگز حریف آسانی برای تیمهای مقابل نبوده.
حالا جایگاه ملوانِ محبوب انزلیچیها کجاست؟ چسبیده به انتهای جدول. آنهم نه جدول لیگ برتر فوتبال ایران که لیگ دسته اول کشور. کابوس مردم انزلی سقوط آزاد تیم محبوبشان است. ملوان و لیگ دسته دوم؟ تصورش هم برای مردمانِ دَمغ شدهی انزلی وحشتناک است.
تو ملوانی، همیشه قهرمانی
نور امید این روزهای بندر مه گرفتهی شمال ایران در دست دختران این شهر با همان نام و نشان ملوان است. آنها البته ناشناخته نیستند و در مقام افتخار و کسب جام حتی کارنامهای درخشانتر از مردان فوتبالیست شهر دارند؛ 15سال حضور در لیگ فوتبال بانوان با 4 قهرمانی و یک قهرمانی جام حذفی و 6 مقام نائب قهرمانی و یک کاپ طلای تورنمنت بینالمللی. با اینهمه افتخار مرداد 95 مردی به نام مسعود رضائیان مدیرعامل وقت ملوان در میان بهت همگان حکم به انحلال تیم زنان ملوان داد آنهم در شرایطی که آنها چند روز قبل تنها با یک امتیاز اختلاف نائب قهرمان لیگ شده بودند.
کسانی که حکم به انحلال تیم زنان ملوان داده بودند با یک دو جین اتهامات اخلاقی عجیب تلاش کرده بودند درخت را از ریشه قطع کنند تا هرگز فرصت شاخ و بال پیدا کردن نداشته باشد اما مردان غیربومی شاید با دقت به اطرافشان نگاه نکرده بودند تا ببیند روییدن و بالیدن و سبز شدن در گیلان و انزلی حتی از منافذ سازههای آهنی، سیمانی و پلاستیکی هم ممکن است.
دختران ملوان که بعد از حضور در 8 دوره لیگ برتر ناگهان با دستوری عجیب تیمشان را نابود شده میدیدند یک سال حیران ماندند اما هرگز از هم نپاشیدند. تعدادی از آنها به امید نتیجه دادن تلاشهایشان تمرین میکردند. کاری که حدود 2 سال به طول انجامید و آنها دو فصل نهم و دهم لیگ برتر را با دلایل واهی از دست دادند. اما حضور مصطفی سالاری استاندار جوان گیلان و مالک جدید باشگاه محمد رفیعنیا باعث شد که حرفهایشان شنیده شود و اتهامات بیاساس فراموش شود و آنها در لیگ دسته اول حضور پیدا کنند.
«مریم امپراطور»؛ فرماندهای برای بازگشت
مریم ایراندوست که در فوتبال زنان ایران در زمره اولینها قرار دارد دختران شهرش را جمع کرد و به حرفهایترین شکل ممکن تمرینات را آغاز کرد. «مریم امپراطور» (لقب انتخابی هواداران و بازیکنان ملوان برای مربیشان) تنها به مربیگری بسنده نکرد و خودش پا به توپ شد و برای بازگشت ملوان به لیگ برتر زنان گل زد و پاس گل داد تا در کنار سارا قمی رکورددار گل زنی در بین زنان فوتبالیست ایران با پنج دوره خانم گلی لیگ برتر، حدود 24 ماه بعد از انحلال، خانه سابقشان را پس بگیرند.
اندوه ملوان، کُشت آتینا را
البته در این راه چند بازیکن غیربومی را بهواسطه وضعیت نامشخص از دست دادند و حتی آتینا محمدی دروازهبان جوانی که مدتها در کنار ملوانان بود و یکی از پیگیرترین آنها را برای پرواز دوباره دختران انزلیچی به دلیل ایست قلبی از دست دادند.
دختران بندرانزلی میگویند؛ اندوه انحلال ملوان در مرگ تلخ آتینا بی تاثیر نبود و حالا آنها برای شادی روح او پرتلاشتر از قبل فعالیت خود را پیگیری می کنند و برای پس گرفتن جایگاهشان در جدول، در زمینهای نامناسب، خستگیناپذیرتر میدوند.
بازگشت دختران انزلی به «سن سیروس»
حالا آنها بازگشتهاند و در یازدهمین دوره مسابقات لیگ کوثر بانوان فوتبال ایران پروازشان را با حضور هوادارانشان در استادیوم قدیمی انزلی جشن میگیرند. جایی که هواداران ملوان به یاد اسطوره فوتبالیست این شهر سیروس قایقران «سن سیروس» میخوانند.
آنها بیش از 6سال از بازی در «سن سیروس» محروم بودند. 4 سال از این 6سال، دختران ملوان بهواسطهی همان تصمیمات پشت پرده برای برگزاری بازیهای خانگیشان باید از انزلی به رشت میرفتند و 2 سال و نیم هم به دلیل انحلال، تیمی برای مسابقه دادن وجود نداشت. اما از 16 آذر 97 حدود 1500 هوادار این تیم نه بهصورت رایگان که با ایستادن در صف بلیت و پرداخت پول وارد استادیوم شدند.
این تعداد در 3 هفتهای که دختران ملوان میزبان بازیها بودند نهتنها کم نشده بلکه بر تعدادشان اضافه هم میشود. مانند بازی روز جمعه 14 دیماه مقابل راه یاب ملل مریوان که با دختران سختکوش کُرد تا پیش از این بازی در رده سوم جدول 12 تیمی قرار داشت.
دختران مریوانی البته در لیگ برتر غریبه نیستند اما دیدن چند سکو پراز تماشاگر که در طول 90 دقیقه از پا ننشستند قطعا برایشان خاطرهای فراموشنشدنی شد. همان خاطرهای که تا اینجای لیگ در ذهن دختران اصفهانی و مازندرانی هم ثبتشده است.
هرچند این روزها حضور دختران هوادار ملوان بندر انزلی در استادیوم تختی انزلی بهعنوان موضوعی جدید بازتابی وسیع در رسانهها و شبکههای اجتماعی دارد اما شاید آنها ندانند که در انزلی طرفداری از ملوان نه یک اتفاق تازه که امری عادی است. در این شهر همانقدر که هواداری از تیم فوتبال مردان انزلی مرسوم است، زنان فوتبالیست هم در بازیها تنها نمیمانند. آنها نهفقط در 3 هفته میزبانی اخیر که در آخرین حضورشان در ورزشگاه انزلی در سال 91 شاهد گردهمایی بیش از 2500 هوادار برای تشویق خود در ورزشگاه بودند.
سپیده که با پیراهن ملوان و صورتی که به رنگ لباس ملوان نقاشی کرده به عصر ایران میگوید که آن بازی با مادر و خواهرش در ورزشگاه حضور داشت و 15 ساله بود. حالا 21 ساله است و با پسر یکسالهاش برای تشویق دختران شهرش در 2 بازی خانگی قبلی ملوان هم به ورزشگاه آمده و مطمئن است که باز هم میآید.
او مادر، خاله و دخترخالههایش را در سکوی کناری نشان میدهد و میگوید مادرم بهسختی حاضر میشود برای مهمانی یا در جاهای شلوغ حاضر شود اما برای دیدن بازی تیم فوتبال دختران ملوان هرگز اما و اگر ندارد و خودش با اطرافیان تماس میگیرد و برای حضور در ورزشگاه هماهنگیهای لازم را انجام میدهد.
در روز بازی ملوان و ملل مریوان هم زنانی مانند مادر سپیده که بیش از 50 ساله هستند حدود 30 درصد جمعیت استادیوم را تشکیل میداد. زنانی با پوشش چادر که تعدادیشان بهسختی میتوانستند برای نشستن روی صندلی سکوهای ورزشگاه بالا بروند و پایین بیایند.
اما طی حدود 2 ساعتی که ورزشگاه حضور داشتند لبخند از لب آنها دور نشد و بهدفعات با دختران جوان روی سکو برای همخوانی شعرها و شعارهای مختلف همراه شدند.
سارای خانم گل،محبوب هواداران
بازیکن محبوب اکثر تماشاگران سارا قمی خانم گل 5 دوره لیگ برتر زنان ایران است که بهوضوح یک سرو گردن بالاتر از تمام بازیکنان حاضر در زمین بود و در پایان بازی هم با هتریک و زدن سه گل شادی را به هواداران ملوان هدیه داد.
اَ دختران اَمی شهرِ شینید
گوش که تیز میکردی در میان هیاهو، زنان هوادار ملوان را مانند بسیاری از زنان ایران در ظهر جمعه نگران ناهار خانواده میدیدی که تلفنی پیگیر میزان کم و زیاد بودن حرارت زیر برنج و خورشت بودند. اما این موضوع آنقدر در ذهنشان پررنگ نبود که دقایقی بعد در تماس تلفنی سرزنشآمیز دیگر به زبان گیلکی زن همسایه یا زنی از اقوام را به خاطر عدم حضور در ورزشگاه و ماندن در خانه سرزنش نکنند.
جملاتی مانند «خاک به تی سر،اَ گُل گُل آفتاب،اَ هوا خوشی میان،ایپچی باموبی ورزشگاه، تی دیل وازَ بوسته.اَ دختران اَمی شهرِ شینید. اَمن اَشَنَ تشویق نوکونیم کی اَشَنِ هوایَ دَره؟»» فراوان از زبان بعضی از طرفداران زن ورزشگاه تختی انزلی شنیده میشد.
زنانی مانند مهناز 57 ساله که میگوید؛ در تلفن همراهاش صدهها فیلم و عکس از تیم فوتبال دختران ملوان دارد و آنها را جزئی از خانوادهاش میداند. او که معلم بازنشسته است تاکید میکند که هر هفته عاشقانه منتظر میزبانی ملوان است تا در کنار 8 همکار بازنشسته دیگرش چندساعتی فارغ از تمام دغدغههای دیگر زندگی، دختران جوان شهرشان را تشویق کنند. میگوید این روزها تفریحی بهتر از حضور در ورزشگاه سراغ ندارد و بازیکنان تیم فوتبال ملوان از رها یزدانی تا سارا قمی و افسانه اقبال و الهام عبدالرحمانی و دیگران برایش مانند فرزندانش عزیز هستند.
الگویی به نام مریم ایراندوست
سمیرا دختر 28 سالهای که آرامتر از دیگر هواداران در بالاترین صندلی جایگاه طرفداران ملوان نشسته هم میگوید؛ رشته ورزشیاش قایقرانی است اما به خاطر علاقهاش به مریم ایراندوست مربی دختران ملوان از گذشته، این تیم را دوست دارد. میگوید به نظرم مریم ایراندوست الگوی مناسب مبارزه کردن برای رسیدن به خواستههای زنان در ایران است.
او میگوید مریم زمانی فوتبال را آغاز کرد که هنوز فوتبال زنان در ایران تابو بود اما آنقدر تمرین کرد تا ملوان از دل تلاشهای او و دیگر دختران شهر متولد شود. بعد از انحلال تیم هم باز مریم ایراندوست بود که دختران انزلیچی را کنار هم نگه داشت تا این روزها در تمام ایران آوازه آنها بپیچد.
جنبوجوش مریمِ قصهی سمیرا در کنار زمین کم از بازیکنان داخل زمین ندارد؛ هرچند گاهی آرام است اما چند اشتباه بازیکنان خشم او را مانند فوران آتشفشان فعال میکند و بر سر بازیکنی که اشتباه کرده فریاد میکشد و از بازیکن ذخیره میخواهد بلند شود و گرم کند. چون از نظر مریم ایراندوست که سابقه بازی و مربیگری در تیم ملوان و ملی ایران را دارد آنها در طول هفته آنقدر تمرینات سخت انجام میدهند که هنگام بازی اشتباهات کودکانه نداشته باشند.
تو ملوانی/همیشه قهرمانی
بعضی از دخترانی که ورزشگاه تختی انزلی حضور دارند آنقدر تیم دختران ملوان برایشان مهم است که سالهای گذشته برای دیدن تمرینات این تیم هم به زمین خاکی ساحلی دختران ملوان میرفتند و حالا شادترین هواداران ملوان با المانهای مختلف هواداری و صورتهای رنگ کرده هستند. آنها تلاش میکنند به شعارهای هواداران ریتم دهند و همه ورزشگاه با هم یک شعار را تکرار کند. کاری بهغایت سخت که با وجود سالها تجربه هنوز در ورزشگاههای مردانه ایران هم در هر بازی تنها چند بار شدنی است.
اما دختران لیدر ملوان خستگیناپذیر پایکوبان میخوانند تا صدایشان به بغلدستی برسد و او همصدایشان باشد و ورزشگاه یکصدا تکرار کند؛
تو ملوانی/همیشه قهرمانی
ایران ایران ملوان، ملوان،ملوان،قهرمان
دختر انزلیچی، همینه همینه
ملوان غیرتت رو نشون بده و...
در طول بازی و برعکس بسیاری از استادیومهای ورزشی مردان، زنان حاضر در ورزشگاه تختی انزلی هرگز ساکت ننشستند و در طول 90 دقیقه دختران شهرشان را به جلو فراخواندند و فریاد زدند و بر طبل کوبیدند و در شیپور دمیدند تا زانوهای بازیکنان تیم راه یاب ملل مریوان بعد از تحمل یکنیمه سست شود و در پایان بازی با 4 گل تسلیم حریف شوند و نهتنها سه امتیاز بازی که جایگاه سومی جدول را هم به ملوانان واگذار کنند تا بازیکنان ملوان خوشحال از نزدیک شدن به صدر جدول مربیشان را روی دست بلند کنند و با تشویق ایسلندی شادی بُرد را با هوادارانشان جشن بگیرند.
تعدادی از همین هواداران ملوان را در بازیهای خارج از خانه هم تنها نگذاشتهاند و همراه تیم بودهاند.
زهرا فتاحیفر بازیکن مریوانی که در حال گرم کردن برای ورود به زمین بود با اشاره به تماشاگران ملوان به عصر ایران میگوید؛ قطعا حضور این تعداد هوادار در هر بازی برگ برنده دختران انزلی است. او آرزو میکند که در تمام استادیومهای ایران فضایی مانند استادیوم انزلی به وجود بیاید و دختران فوتبالیست به بازی مقابل هوادار عادت کنند. موضوعی که به گفته او قطعا در عرصه بینالمللی باعث افزایش اعتمادبهنفس و موفقیت دختران فوتبالیست ایران میشود.
حمایت پسران خردسال از دختران شهر
سکوهای پرشور اما فقط حاصل حضور دختران نیست. پسران کم سن و سال خانوادههای انزلیچی با طبل و شیپورهای کوچک و بزرگشان تلاش میکنند برای کمک به موفقیت تیم شهرشان قدمی بردارند.
آنها نهفقط در داخل استادیوم که هنگام خروج از ورزشگاه هم با غرور پرچم ملوان را در دست داشتند تا بیرون درِ ورزشگاه به مردان منتظر خانواده که اجازه ورود به داخل ورزشگاه نداشتند تحویل دهند. مردانی که سالهاست بدون حضور زنان شهر در ورزشگاه بهتنهایی ملوان محبوبشان را تشویق کردهاند اما حالا اجازه ورود به ورزشگاه و دیدن بازی دختر یا نوههایشان را ندارند.
اعضای تیم فوتبال ملوان: رها یزدانی، سمیرا رستمی، سپیده نزهتی، سارا محمدی، مونا ثریابین، فاطمه صادق زاده، شهناز عباسی، فاطمه نوری، سارا قمی، یاسمن فرمانی، حدیث تقی بیگلو، مهسا پورمحمدیان، معصومه حسرتی، سمانه غاشیه، مژده سوسریان، فروغ موری، هاجر شاه ملک پور، مریم قلم آرا، لیدا نزهتی، سمانه خانی، سایه فریدی، سوگند راجی، الهام عبدالرحمانی، سیده زهرا معصومی، آریسا رودباری با هدایت مریم ایراندوست است.مژده ایراندوست کمک مربی این تیم است و مینا قنبرزاده بهعنوان سرپرست ملوان فعالیت میکند.مربی بدنساز تیم نیوشا رشیدی و پزشک دختران فوتبالیست ملوان جمیله ایراندوست است.
آنها میگویند ققنوسهای بال گشودهای هستند که میخواهند در کنار قوهای سپید دریای کاسپین آنقدر بالا و بلند پرواز کنند که تیر هیچ شکارچی به آنها نرسد.
ملوانه قهرمانه ایرااااااااااااااااااااااااااااان
ملوانه قهرمانه ایرااااااااااااااااااااااااااااان
ملوان اسمش همیشه جاویداااااااااان