عصر ایران- تعطیلات نوروزی به پایان رسیده اما هنوز کار و فعالیت اقتصادی آغاز نشده و شروع اقتصادی سال به جای 14 فروردین به 17 فروردین موکول شده هر چند برخی به همان 4 روز تعطیل تقویمی بسنده کردند یا نهایتا هفته اول اما چون 12و 13 فروردین تعطیل است و امسال سالروز مبعث پیامبر گرامی اسلام نیز با 14 فروردین مقارن شده بود، در پی تعطیلاتی طولانی 17 فروردین را باید روز شروع کار و کسب معمول محاسبه کنیم.
این همه توضیح برای توجیه معرفی ویژه نامۀ نوروزی «تجارت فردا» به عنوان نهمین نشریه ای است که عیدانه منتشر کرد و دریغ است که مانند 8 فقرۀ دیگرتورق نکنیم.
خاصه این که اگر هم تعطیلات نوروز را تمام شده و این دفتر را بسته بدانیم روی جلد «تجارت فردا» تصویری از سال جدید ارایه داده که البته چندان خوشایند نیست و تازه وقتی تجارت فردا روانۀ کیوسک های مطبوعات و دفاتر فعالان اقتصادی و تجاری می شد، هفتۀ پایانی اسفند 1397 بود که از سیل و سیلاب در استان های شمالی و جنوبی خبری نبود و در پیش بینی ها نیامده است. چندان که رییس مجلس شورای اسلامی هم در خوزستان گفته است در قانون بودجه 98 این سیلاب طبعا پیش بینی نشده و برای جبران خسارت های آن از محل های جدید باید اختصاص یابد.
مجلۀ تجارت فردا که در نگاه حرفه ای ها «اکونومیست» ایران است و به سردبیری محمد طاهری منتشر می شود هم مستقل است و به صورت مجلد و مجله هر هفته منتشر می شود و هم رابطه ای اندام وار با مهم ترین روزنامۀ اقتصادی (دنیای اقتصاد ) دارد و از این رو با جلد قرمز جداگانه و با جلد آبی ضمیمۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد منتشر شد.
اگر دیگر مجلات را ورق زدیم و معرفی کردیم، تجارت فردا را از همان روی جلد می توانیم بخوانیم چون جان کلام را روی جلد نشانده و با توجه به گرایش آشکار روزنامه به اقتصاد آزاد، می توان گفت زیر عنوان «تهدید پوپولیسم»هشدار داده است:
«تصویر سال آینده [جدید] اقتصاد ایران نمیتواند خوش بینانه باشد. نقدینگی در مقیاسی بزرگ در حال افزایش است. تحریم ها میتوانند رکود همراه با تورم را به اقتصاد ما تحمیل کنند. در نتیجه رشد اقتصادی منفی خواهد بود و کسری بودجه نیز به افزایش بیشتر تورم خواهد انجامید.
اگر فرض کنیم رشد اقتصادی امسال، سه درصد منفی باشد این معنی را می دهد که 50 هزار میلیارد تومان از سطح درآمد اقتصاد ما کاسته خواهد شد. این کاهش، معادل آن است که هر ماه 50 هزار تومان از درآمد هر ایرانی کاسته شود.
افزایش نقدینگی در مقیاس بزرگ، همراه با رکود و نظام چند قیمتی به طور طبیعی به گسترش فساد و رانت جویی و افزایش نابرابری خواهد انجامید.
اقتصاددانان معتقدند فشار ناشی از ابرچالش های اقتصادی در کنار دیگر چالش های نوظهور در اقتصاد ایران می توانند زمینۀ برخاستن پوپولیسم چپ از گور باشند. آیا فرصت کافی برای اصلاح سیاست ها و رهایی از این خطر بزرگ هست؟»
با این نوشته مفهوم طرح روی جلد شمارۀ نوروزی «تجارت فردا» را هم بیشتر درک می کنیم: «برخاستن از گور» که می تواند طعنه یا به ظهور دوبارۀ پوپولیسم در صورت اصلاح نشدن سیاست ها باشد.
انتشار مجله ای در 300 صفحه در وانفسای قیمت کاغذ و بحران مخاطب در رقابت با فضای مجازی و مشکلات اقتصادی بنگاه های آگهی دهنده، کاری کارستان است و تنها از یک تیم کاملا حرفه ای بر می آید و اگر تصور می کنید اقتصادی بودن نشریه و ارتباط با «دنیای اقتصاد» یگانه دلیل است می توان پرسید چرا دیگران که از امکاناتی به مراتب بیشتر برخوردارند از عهده بر نمیآیند و میتوان یادآور شد محدود به یک شماره و ویژۀ سال نیست تا بگوییم می رود تا سال دیگر که می دانیم تجارت فردا هفتگی است و همین ابتدا وعده داده که شمارۀ تازۀ آن 24 فروردین 1398 منتشر می شود و می توان منتظر شماره ای بود که به دو روی اقتصادی ماجرای سیل بپردازد:
هم خسارت های فراوان که به بار آورده و هم رودها و تالاب ها و دریاچه هایی که احیا کرده که شاید جدای جنبه های انسانی بخشی از خسارات مادی را جبران کرده باشد یا پرونده ای پر و پیمان به «آب» اختصاص دهد.
6 صفحۀ نخست «تجارت فردا»ی نوروزی به متن کامل بیانیۀ راهبردی مقام معظم رهبری به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص دارد و دو صفحه بعد را به 10 عکس از سال 97 اختصاص داده اند با این موضوعات: سفر بشار اسد به تهران و دیدار با رییس جمهور روحانی در حالی که هر دو به صحبت ها و توضیحات سردار قاسم سلیمانی گوش می دهند که با لباس غیر نظامی حاضر است.
دومی حمله تروریستی به رژۀ نیروهای مسلح در اهواز و سومی نشست سران ایران و روسیه و ترکیه در تبریز.
جالب این که عکس دیگر به تجمع نمایندگان استان خوزستان گرد رییس جمهوری در مجلس اختصاص دارد. تاریخ آن مربوط به 4 دی است و تنها 3 ماه بعد مشکل خوزستان سیلاب شده است.
صف های طویل خرید گوشت و بازگشت سپنتا نیکنام عضو زرتشتی شورای شهر یزد نیز موضوعات دیگرند.
پس از آن، مطالب «تجارت فردا» با گزارش تحلیلی «مهرداد خدیر» در مرور مهم ترین رخدادهای سال 1397 شروع می شود با این تیتر: «امضای نحس» که طبعا ناظر به فرمان دونالد ترامپ به خروج آمریکا از برجام است که بیشترین تأثیرات منفی را بر اقتصاد ایران بر جای گذاشته است.
مقالۀ «توفان قیمتها» این گونه شروع می شود:
«سال 97 همۀ همّ و غم مردم نظارۀ جهش قیمت ها بود و همۀ همّ و غم دولت، مهار و سرکوب قیمت ها اما بازار نافرمان، نه گوش به فرمان دولت داد و نه تن به سرکوب. سال 97، سال توفان قیمت ها بود.»
در میانۀ مطلب هم با اشاره به جلسۀ اقتصاددانان با رییس جمهوری می خوانیم: «مفید بود تا شاید دولت از فضای مونولوگ شخصی خارج شود و به دیالوگ با اقتصاددانان روی آورد. اما کمی بعد مشخص شد که روحانی در کل، منکر علم اقتصاد است و حتی در برخی جلسات می کوشد علم اقتصاد را به اقتصاددانان آموزش دهد» و به سخنان او در 14 آبان اشاره می کند که این گونه طعنه زده است:«بعضی ها فکر می کنند اقتصاد، کتاب است. فرمول هایی را در کتاب خواندند و رفتند امتحان دادند و نمره گرفتند می شوند اقتصاددان. نه اقتصاد، خیلی فراز و نشیب دارد.»
این موضع انتقادی البته جای تعجب ندارد وقتی نام هایی چون عباس آخوندی و مسعود نیلی را در میان اعضای شورای سیاست گذاری ببینیم که در سال 97 به خاطر آنچه عدول دولت از اقتصاد آزاد خواندند از ادامۀ همکاری با دولت در قالب مشاوره و وزارت کنار کشیدند.
انتقاد تجارت فردا و باورمندان به اقتصاد آزاد از این منظر است که دولت روحانی نباید به سیاست سرکوب قیمت ها و دخالت روی می آورد و باید اجازه می داد ساز و کار بازار تعیین کننده باشد اما رییس جمهوری اگرچه چنین باوری دارد با این حال شرایط بعد از خروج آمریکا از برجام را عادی نمی داند و به تصمیم های اضطراری روی آورده و وضعیت را مانند دهۀ 60 توصیف می کند.
مقالات متعدد و تخصصی دیگر را نمی توان به صورت گزینشی معرفی کرد اما در همین حد هم می تواند نمایان گر آن باشد که تلفیق موضوعات اقتصادی که با آمار و ارقام و جدول ها همراه است با روزنامه نگاری کار هر کسی نیست و یا پای ژورنالیسم قضیه می لنگد یا جنبۀ تخصصی اما تجارت فردا با هر دو پا حاضر است هر چند گرایش خود به اقتصاد آزاد و منطق بازار و آموزه های آدام اسمیت را پنهان نمی کند.
با این همه آرزو می کنیم آنچه در ابتدا و به عنوان تصویر اقتصاد ایران در سال 98 نقل شد تحقق نیابد و شک نداریم نویسنده یا نویسندگان هم خود چنین آرزویی دارند چون در همین جامعه زندگی می کنند!