مردم حمیدیه خوزستان باید همین حالا در زمین امنتری نشسته باشند اما مردم با گونیها و بیلها دقیقه به دقیقه رفتار کرخه را زیر نظر گرفتهاند، مردم مقاومی که یزله میروند و با سیلبند جلوی پیشروی آب را میگیرند.
به گزارش عصر ایران به نقل از اعتماد، رابطه شط و شطنشینان از آن قصههای سرراستی نیست که بقیه راحت از آن سر درآورند. کرخه جنگآوری است در بدن رود و هر پیچ و تاب و خروشش را باید با پیچوتاب و جوش و خروش پاسخ داد. حریف که عقب مینشیند همان بیلها و گونیهایی که تا آن لحظه ابزار نبرد بودهاند، تبدیل میشوند به اسباب شادی و همراه دستهای مردمان حمیدیه به رقص درمیآید.
این همان تصویر یزلهای است که در چند روز گذشته حیرت و بعد احترام همه را برانگیخت. با حساب منطق مردم باید حمیدیه و روستاها را تخلیه میکردند اما رابطه با کرخه برای آن کسانی که دارند بیل به دست پایکوبی میکنند، منطق خودش را دارد.
«مردم بیشتر از واژه مقاومت استفاده میکنند. شعر میخوانند و در شعرهایشان کلمه مقاومت و غیرت تکرار میشود. امید دارند و حتی اگر آب بالاتر هم بیاید باز این روحیه در آنها هست که کارشان را ادامه دهند.» قاسم آلکثیر، فعال اجتماعی اهواز حالا در حمیدیه است و آنچه میبیند خیل آدمهایی است که نمیخواهند عقب بکشند.
آن مقاومت و غیرتی که در شعر خواندنها و یزلههایشان جا خوش کرده آیا سدی برای امدادرسانی و تخلیه پیش از وخیمتر شدن اوضاع نیست؟ «والا بعید میدانم این جوانهایی که میبینم تا آخرین لحظه هم دست از این کار بکشند. حتما فیلم سد انسانیشان را دیدهاید که کنار هم خودشان ایستادهاند جلوی جریان آب، اینها زمینهایشان را دوست دارند.»
به نظرش امدادرسانیهای مردمی در این مدت خیلی خوب بوده اما جای خالی کمپهای سازمان یافته و یاری رساندن فنیتر به مردم حمیدیه خالی است: «غیر از هلال احمر که به شکل ویژه دارد کار میکند، مردم اگر بیل مکانیکی و بیل بیشتر بخواهند کسی نیست که بهشان کمک کند.
سوالی هم که مردم میپرسند این است که چطور دولت برای حفاظت از تجهیزات نفتیاش که از زیر پای آنها بیرون کشیده میشود، میتواند دیوارهای بتونی بالا ببرد اما برای کشیدن دیوارهای کوچک یک متری نمیتوانند به مردم بیل بدهد. این سوالی است که هم مردم دارند هم فعالان اجتماعی.» شهرداریها و بخشداریها دارند تلاششان را میکنند تا تجهیزات به دست اهالی برسد اما حالا نقطه توجه فعالان اجتماعی مانند آلکثیر این است که چرا حفاظت از مناطق صنعتی و نفتی به حفاظت از خانه و زندگی مردم اولویت داده شده است.
چرا به خروش آمدی؟ تو که از مایی
«ما تسلیم شط نمیشویم، ما شط را شکست میدهیم.» در میان یزلههای مردم حمیدیه تکرار میشود. آلکثیر میگوید که زندگی این مردم به شدت معطوف به آب است:«تمام لالاییها و قصههای قدیمی مادران این منطقه معطوف به آب است. حتی در برخی خانوادهها نام بچهها را از روی اسم ماهیها انتخاب میکنند. این پیوند عمیق مردم و کرخه را نشان میدهد. بالا آمدن آب هم از دید آنها دشمنی نیست، بیشتر به چشم دلخوری رود به آن نگاه میکنند. رود دلخور است و آنها هم مقاومت میکنند.»
در میانه همین حادثه و بحرانی که نام سیل دارد، عواطف و احساست مردم دارد کار خودش را میکند:«دیدم جوانان و نوجوانانی که دارند در همین میانه شعر میگویند. مضمون یکی از شعرهایی که در این مدت شنیدم این بود که چرا به خروش آمدهای؟ تو که از مایی، تو که از همین سرزمینی.»
او میگوید که مردم از آمدن آب شاد میشوند و اگر انتقادی هم داشته باشند و دلخوری متوجه انسانهاست نه طبیعت. میگوید از کهنسالترها پرسیده که چرا این زمینهای سیلگیر را رها نکردهاند؟ قبلا که حتی سد هم نبود و زیر آب رفتن زمینها سابقه داشت:«جواب دادند ما عادت کردهایم به سیل اما قبلا سیل میآمد و یکی، دو روزه میآمد. قبلا سیل دست طبیعت بود، میآمد و میشست و میرفت. مثل حالا نبود که یک ماه بیاید و نرود.» برای همین است که مردم رفتار کرخه را به دل نمیگیرند.
این فعال اجتماعی میگوید که بر اساس ضوابط سازمان آب و برق خوزستان و وزارت نیرو نمیشود روستا را کنار رودخانه ساخت. اما ضوابط زندگی روستانشینان را استانداردهای دیگری تعیین میکند: «بگذارید مثالی بزنم: روستایی داریم که 4 هزار راس گاومیش دارد. این گاومیشها روزی 4 تن شیر تولید میکنند. این روستا باید کنار آب باشد چون گاومیش را باید روزی 3 بار داخل آب برد. حالا آیا باید از طبیعت خواست که ضابطه وزارت نیرو را بپذیرد؟ این ضوابط هستند که باید با این واقعیتها کنار بیایند. نمیتوانیم این گاومیشها و شیرها را از زندگی مردم حذف کنیم.»
حالا که آب بالاتر آمده و باز هم بارندگی در پیش است چقدر میتوان به آن یزلهها امیدوار ماند؟ مقاومت و نرفتن تا کجا قرار است امیدوارانه ادمه پیدا کند؟«سیستم مدیریتی اگر بخواهد، میتواند هورالعظیم را پر کند. الان حرف همه فعالان اجتماعی همین است که صنعت نفت کوتاه بیاید و تسلیم طبیعت شود، بگذارد هورالعظیم پر آب شود.» اشاره او به میدان نفتی آزادگان است که سالها قبل در میانه هورالعظیم کشف شد و برای حفاظت از آن اجازه تخلیه سد کرخه داده نمیشد.«اگر اجازه ورود آب به هورالعظیم داده نشود ممکن است شادیهای مردم سرانجامی نداشته باشد اما ساکنان منطقه هنوز زیاد به آن لحظه فکر نمیکنند، هنوز هم از جاری شدن آب خوشحالاند. نگاه منفیشان هم نه به سمت طبیعت است و نه ماورای طبیعت. نه میگویند رود باعث سیل شده و نه میگویند کار خداست.
تمام حرفشان این است که این بودن و نبودن آب با بستن و نبستن دریچههای سد معنا میشود. حالا میگویند پس خشکسالی هم نبوده و این شمایید که دریچهها را بستهاید.» میگوید بر اساس آمارها، تالابهای استان میتوانند 8 میلیون متر مکعب آب را در خود جا بدهند اما در حال حاضر به جای استفاده از ظرفیت تالابها آب دارد به این سمت و آن سمت سرازیر میشود.
تمام تعریفی که از حمیدیه در صفحه ویکیپدیا وجود دارد، محدود میشود به اینکه یکی از شهرستانهای استان خوزستان است و چند بخش دارد و چند دهستان و فلان قدر جمعیت. در این صفحه در مورد داستانها و شعرهای مردم حمیدیه در مورد آب و شط و ماهی و گاومیشها خبری نیست. اینها حکایتهایی است که خروش کرخه دارد آنها را به گوش میرساند.
مردم حمیدیه باید همین حالا در زمین امنتری نشسته باشند اما منطق آنها منطق ما و صفحه ویکیپدیا نیست. مردم با گونیها و بیلها دقیقه به دقیقه رفتار کرخه را زیر نظر گرفتهاند، به آب میزنند، سیلبند میبندند و هر بار پس از پیروز شدن بر رود یزله میروند. حالا هدایت این آبهای سرگردان است که تعیین میکند این یزلههای شادمانه ختم به خیر میشوند یا نه.