«در سه ماهه اول سال ۹۸، ۷۷۵ هزار و ۶۳۴ مورد تماس با ۱۱۰داشتهایم که از این میان ۷۰۰ هزار تماس و خبر عملیاتی شده است». اینها بخشی از آماری است که سردار کیوان ظهیری رییس پلیس پیشگیری پایتخت از وضعیت تماسهای شهروندان با پلیس به فارس داده است. اما آنچه در این گفتوگو مهمتر از آمار فوق است، علت تماسهایی است که با ۱۱۰ گرفته شده است.
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: به گفته سردار ظهیری، «درگیری» های شهروندی بیشترین حجم تماسهای گرفته شده با پلس را به خود اختصاص داده است. درگیریهایی مانند تصادف، دعواهای خیابانی، مزاحمتها و..... این آمار و گزارش رئیس پلیس پیشگیری پایتخت معنا و پیام واضحی دارد. اینکه «تابآوری» و سطح تحمل شهروندان کنونی جامعه به حدی پایین آمده که با کوچکترین درگیری یا شنیدن حرف و سخن نامتعارفی از سوی هموطن خود، عنان از کف میدهند و کار به درگیری و مجادله میکشد و در نهایت با ورود پلیس به مساله، غائله ختم میشود.
درگیریهایی که گاه از مسائل بسیار کوچک آغاز میشود ولی در نهایت ممکن است حتی منجر به درگیریهای شدید فیزیکی یا حتی قتل شود. همین موضوع یعنی پایین آمدن تابآوری شهروندان - به خصوص در شهرهای بزرگی چون تهران - چنان بالا گرفته که امروز به یکی از چالشهای مهم اجتماع شهری بدل شده است و بارها نه تنها جامعهشناسان که حتی اعضای شورای شهر تهران و مدیران اجتماعی شهر نیز نسبت به آن هشدار دادهاند.
دکتر سید حسن حسینی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه تهران در این زمینه معتقد است که خشونت و به تبع آن، پایین آمدن تابآوری دلایل مختلفی دارد که نمیتوان بدون توجه به یکدیگر، آنها را بررسی کرد. به گفته او؛ خشونت اشکال مختلفی دارد. از اخم کردن یک مرد به همسرش یا ندادن خرجی کافی مرد به او تا خشونتهای کلامی و فیزیکی. ضمن آنکه برخی از انواع خشونت نیز به گونهای است که از طیف و طبقهای به قشر و طبقهای دیگر متفاوت است.
مثل آنکه ممکن است در فرهنگ برخی از عشایر، کتک زدن فرزند یا همسر توسط مرد خانه چندان عجیب نباشد ولی همین رفتار در طبقه متوسط و بالای شهری، نمادی از رفتار خشونتآمیز است. اما ریشه بروز این درگیریها و مناقشات از کجاست؟ دکتر حسینی در این زمینه با ذکر اینکه عوامل مختلفی به لحاظ طبیعی و اجتماعی و فرهنگی اثرگذارند که باعث میشوند «تابآوری» در جامعه پایین آید، میگوید: یکی از فاکتورهایی که میتواند در این مسیر تأثیرگذار باشد، میزان «تأمین اجتماعی» شهروندان است؛ به این معنا که به خاطر جوابگو نبودن سیستم نظارتی و شکایتی منسجم؛ کسی در مقابل خدماتی که میدهد پاسخگو نیست. مثلاً شما ممکن است کالایی را بخرید یا برای تعمیر ماشین خود به تعمیرگاهی بروید ولی از خدماتدهی و سرویسدهی او راضی نباشید یا حتی خسارت ببینید. در چنین شرایطی بهترین راه این است که از او نزد اتحادیه مربوطه یا سیستم قضائی شکایت کنید. اما از آنجایی که معمولاً روال رسیدگی به پروندههای اینچنینی، طولانی است و خیلی وقتها نیز به نتیجه نمیرسد، معمولاً شهروندان به جای آنکه بخواهند مشکل را از طریق قانونمند آن حل کنند، خودشان با طرف درگیر میشوند و اکثراً هم کار بالا میگیرد و منجر به حضور پلیس میشود.
عبور از قانون
او از عدم رعایت قوانین و مقررات از سوی شهروندان به عنوان یکی دیگر از ریشههای پایین آمدن «تابآوری» یاد میکند و میگوید: همانطور که میدانید در بسیاری از موارد رعایت نکردن قانون و ضوابط از سوی برخی شهروندان؛ حوادثی را به دنبال دارد که در نهایت منجر به درگیری بین شهروندان میشود. مثل تصادفهای رانندگی که ممکن است یک بگومگوی ساده تا آنجایی پیش برود که باعث درگیری فیزیکی و مجروح شدن یکی از طرفین یا حتی قتل شود.
این مدرس دانشگاه البته معتقد است که امروز دیگر در کشورهای توسعهیافته آمار درگیریهای ناشی از نقض قوانین بسیار پایین آمده است به طوری که دیگر حتی به خاطر تصادفهای خودروها در برخی کشورها نیازی به حضور پلیس نیست. او با ذکر مثالی در این زمینه میگوید: مثلاً در فرانسه، اگر تصادفهای رانندگی منجر به زخمی شدن یکی از طرفین نشود، نیازی به حضور پلیس نیست، بلکه طرفین فرمهایی را پر میکنند و به بیمه میروند و ماجرا تمام میشود. حتی اگر در این تصادف فردی زخمی شود، ابتدا اورژانس به محل حادثه اعزام میشود و اگر نیروهای اورژانس تشخیص دادند، با پلیس تماس گرفته میشود!
کمبود از همه نوع
«کمبود» ها به اعتقاد دکتر حسینی یکی دیگر از وجوهی است که در مورد «تابآوری» اجتماعی باید بررسی شوند. او معتقد است که انواع کمبودها، از کمبود فضا و کمبود مالی تا کمبودهای غذایی و… از جمله عوامل مهمی است که میتواند باعث بروز درگیری بین شهروندان شود.
این جامعهشناس با اشاره به آزمایشی که در این زمینه روی موشها انجام شده، گفت: چندین سال قبل آزمایشی روی تعدادی موش انجام شد که بر اساس آن، وقتی که آب و غذای موشهای داخل قفس کم میشد، موشها با هم سر آب و غذا درگیر میشدند و حتی یکی، دو تا از آنها در این میان از بین میرفتند. بر همین اساس جامعهشناسان معتقدند که کمبودهای مختلف در جامعه نیز میتواند یکی از عوامل مهم در بروز کشمکشها و درگیریهای بین شهروندان باشد.
دکتر حسینی در توضیح این نظریه میگوید: وقتی که جامعهای دچار محرومیتهای اقتصادی است و بخش اعظم ثروت آن در اختیارگروهی اندک و کوچک از جامعه است و از سویی مابقی جامعه زورشان به این اقلیت نمیرسد؛ در چنین جامعهای اکثریت محروم خواه ناخواه تلافی محرومیت و کمبودهایش را سر همنوعان طبقه خودش درمیآورد. مثال کوچکتر آن را میتوانید در خانوادهها ببینید، وقتی که زن نمیتواند کتک زدنهای همسرش را تلافی کند، ناخوداگاه تلافی آن را سر بچهها و حتی همسایههای خود درمیآورد!
او از رشد و رونق شگفتانگیز ورزشهای بدنسازی به عنوان نمونه ملموس دیگر از این محرومیت و کمبود اجتماعی یاد کرده و ادامه میدهد: تاکنون فکر کردهاید که چرا ورزش بدنسازی این همه با استقبال جوانان روبهروست؟ برخی میگویند دلیل آن تلاش برای جذب جنس مخالف است. اما به نظر من دلیل اصلی آن این است، جوانان میخواهند به نوعی قدرتشان را به رخ دیگران بکشند و به نوعی در درگیریها از خودشان محافظت کنند.
در صدر لیست
از دید دکتر حسینی، این موارد همگی نمادهایی از افزایش «خشونت» در جامعه هستند. عواملی که به گفته او باعث شده تا ایران، از لحاظ آمار «خشونت» های اجتماعی و درگیریهای شهروندی، در صدر لیست کشورهای جهان باشد و سطح «تابآوری» در آن، به شکل عجیب و نگرانکنندهای پایین بیاید. او در این زمینه میگوید: در اکثر کشورها، آمار درگیریهای کلامی و فیزیکی بسیار پایینتر از ماست به طوری که شاید به کمتر از ۲۰ درصد آمار ما در ایران برسد. اکثر این درگیریها نیز در بین شهروندان طبقات پایین جامعه و حاشیهنشینهاست وگرنه شما در بین طبقه متوسط و مرفه این جوامع بسیار به ندرت شاهد چنین درگیریهایی هستید، چراکه آنها، هم نیازها و کمبودهای کمتری دارند و هم از کودکی در مورد مواجهه با موارد اینچنینی به آنها آموزش داده میشود.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه باید به سمتی برویم که اصولاً درگیریهای شهروندی تا این حد به حضور پلیس منجر نشود، میگوید: به هر تقدیر وضعیت تابآوری شهروندان جامعه به گونهای است که باید نگران آن بود و فکری برای بهبود آن کرد وگرنه ترویج خشونت میتواند کل جامعه ما را با بحرانی جدی در آیندهای نزدیک مواجه کند. کمااینکه امروز هم میتوان گفت جامعه ما، به جامعهای خشن بدل شده است.