۰۲ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۸۷۰۷۱
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۸ - ۱۰-۰۶-۱۳۹۸
کد ۶۸۷۰۷۱
انتشار: ۱۹:۴۸ - ۱۰-۰۶-۱۳۹۸

مراکز رشد و کارآفرینی روستایی، نقطه اتصال علم و صنعت و سیاست

محسن کچوئی / کارآفرین، مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری تیهو، دبیر کمیته کارآفرینی خانه روستای ایران

مراکز رشد، اکنون سال‌هاست که به حلقه‌ای مهم در مسیر ایجاد و شکل‌گیری کسب‌وکار تبدیل‌شده‌اند،‌ بر اساس آنچه به‌عنوان علت و دلیل ایجاد مراکز رشد تا امروز بیان شده است:

این مراکز نقش مهمی در تبدیل ایده‌ها به کسب‌وکارهای نوپا در مراحل اولیه شکل‌گیری دارند و اهمیت وجود چنین مراکزی در زیست‌بوم کسب‌وکار هر کشوری بر اهل فن پوشیده نیست.

شاید نکته تازه و جدید این باشد که بسیاری از این مراکز بر پایه جمع‌آوری و جذب ایده پردازان و آینده‌پژوهان حرکت کرده‌اند و در کنار همه دستاوردها و ارزش‌ها که خلق کرده‌اند، از حل مسائل به‌ظاهر ساده ولی مهم در جوامع کوچک جامانده‌اند.

این موضوع سبب شده است که اغلب راه‌حل‌ها از شهر به روستا برسد و قانون‌گذاری‌ها و تقسیم داشته‌ها و منابع از بالا به پایین صورت بگیرد. با آنکه همه باور دارند که روستا هم مانند شهر دارای مسائل و مشکلات اختصاصی است، اما همچنان شیوه حل مشکلات روستاها بر پایه تصمیم‌گیری در شهر و اجرا و اعمال راه‌حل در روستا است.
موضوعی که باعث شده است تا کماکان مشکلات و معضلات خرد و کوچک، اما مهم و تأثیرگذار در محیط روستا حل نشده باقی بماند.

تجربه سه سال زندگی در روستا باعث شد تا باور کنم که راه‌حل مشکلات هر منطقه‌ای ابتدا باید در همان منطقه جستجو شود و حل مسئله‌های هر روستا و شهرستانی ابتدا از عهده و توان اهالی همان‌جا برمی‌آید، همان‌ها که مشکل و مسئله را همیشه و همواره دیده و تحمل کرده‌اند.

شیوه پاسخگویی و حل مشکلات از بالا به پایین و تجویز یک راه‌حل برای همه افراد در همه نقاط کشور از موفقیت مناسبی برخوردار نبوده و بیشتر به شکست انجامیده است و یا لااقل کسان بسیاری از نتیجه این شیوه ناخرسندند.

ازجمله موانع اعلام‌شده در مسیر حل مشکلات به دست اهالی و مردم بومی،‌ فقدان آموزش و نداشتن مهارت‌های لازم در جهت شناسایی مسئله و بعد نداشتن مهارت حل مسئله‌های روزمره بود که امروزه به شیوه‌های مختلفی برای آن‌ها توضیح و توجیه وجود دارد.

هرچند برای حل همین مسئله هم شیوه ارائه خدمات متمرکز باعث مهاجرت‌های ناخواسته و بی‌حاصل جوانان روستایی و شهرستانی به شهرهای بزرگ شد ولی هر چه بود و هر چه هست،‌ امروز با انبوهی از جوانان روستایی تحصیل‌کرده در شهر و بازگشته به روستا مواجهیم که ظرفیت تازه‌ای برای حل مسائل و مشکلات روستاها و مناطق کم‌جمعیت ایجاد کرده است.

با مقدمه‌ای که ذکر شد فرض بر این است که:

• روستاها همچنان مسائل حل نشده دارند.
• راه‌حل‌های تهیه‌شده در شهرها و نگاه از بالا به پائین نتیجه لازم نداده است.
• تمرکز امکانات و منابع در شهرها بعضاً باعث مهاجرت‌های ناخواسته و بی‌حاصل اهالی روستا شده است.

سؤال مهم و جدی این است که چه کنیم؟
اول اینکه ممکن است راه‌حل‌ها و شیوه‌های تازه هم مانند کسب‌وکارهای جدید، ‌نیازمند محیط آزمایشگاهی باشند و بهتر و بلکه لازم است که این راه‌حل‌ها را هم در چند آزمایشگاه کوچک بیازماییم.

دیگر آنکه این راه‌حل‌ها باید بر اساس بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت‌های محلی باشد یعنی از ابتدای کار، ‌از لحظه‌ای که می‌خواهیم یک مسئله محلی را حل کنیم،‌ بپذیریم و بدانیم که اصل کشف مسئله باید با همراهی و همکاری اهالی بومی صورت بگیرد،‌ هرچند ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد که اهالی با آن کنار آمده باشند و به نظر یک فرد تازه‌وارد مشکل اصلی همان‌ها باشد ولی باید بپذیریم که حتی اولویت دادن به مسئله‌ها هم باید توافقی باشد.

به‌عبارت‌دیگر اگر مردم یک منطقه به وجود یک مشکل باور ندارند،‌ صرف اعلام مشکل از سوی افراد بیرونی،‌ باعث همراهی و همدلی آن‌ها نمی‌شود و چه‌بسا موجب بروز مشکلات و مسائل تازه‌ای هم بشود.

قدم بعدی این است که از مردم و جوان‌های محلی راه‌حل بخواهیم،‌ گاهی بعضی از راه‌حل‌های سنتی و محلی بسیار کم‌هزینه‌تر و ساده‌تر مشکلات را حل می‌کنند،‌ فقط ممکن است لازم باشد تا این راه‌حل‌ها در چارچوبی قابل تکرار و قابل‌انتقال مستندسازی شوند.

نقشی که مراکز رشد،‌ در شهرها بر عهده دارند عیناً می‌توان در روستاها نیز بر عهده مراکز رشد و کارآفرینی روستایی قرار داد، ‌یعنی نقطه اتصال علم و صنعت و سیاست،‌ جایی که علم و دانش به تجربه و توان کارآفرینان و صنعتگران گره می‌خورد و برای مدیران سیاسی و حاکمیت چاره‌ای جز حمایت باقی نمی‌گذارد. این پیوند سه‌گانه اکنون در شهرها در حال شکل‌گیری است ولی روستاها با فاصله زیادی کماکان دریافت‌کننده محصول اتفاقات شهرها هستند. درحالی‌که در بسیاری از مواقع آنچه به روستا می‌رسد نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه دردسر تازه‌ای هم ایجاد می‌کند.

ایجاد مراکز رشد و کارآفرینی روستایی و سازمان‌دهی و ایجاد شبکه بین آن‌ها موجب افزایش مهارت کارآفرینان روستایی و هم‌افزایی برای مسئله یابی و ارائه راهکارهای محلی مبتنی بر اشتراک‌گذاری تجربه و سوابق در سایر نقاط کشور و تبادل اطلاعات و تکثیر اطلاعات بین اعضای زیست‌بوم خواهد شد.

گردشگری در این میان شاید بهترین ابزار اتصال شهر و روستا باشد، گردشگری مسئولانه و گردشگری برای هدفی مشخص همراه با بهره‌مندی از مزایای حضور در طبیعت.

تصور کنید که یک مرکز گردشگری روستایی یا بنا بر تعبیر رایج یک مرکز بومگردی با امکاناتی مناسب اقامت و برپائی جلسات، به‌راحتی می‌تواند به‌صورت هم‌زمان محل حضور و ملاقات اساتید، مربیان و کارآفرینان علاقه‌مند و داوطلب با صاحبان فکر و ایده و راه‌حل در روستاها باشد.
یعنی دانش و تجربه و توان شهرنشینان که به‌صورت طبیعی و هم‌زمان با سفر به نقاط مختلف به این‌سوی و آن‌سوی می‌رود، می‌تواند مورد استفاده هدفمند و نقش‌آفرین در روستاها قرار گیرد.

از دانشمندان معروف گرفته تا هنرمندان برگزیده، ورزشکاران، کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و دیگر افراد توانمندی که در شهرها ساکن هستند، این بار می‌توانند هم‌زمان با سفر به نقاط روستایی و دورافتاده‌ای که دارای مراکز رشد روستایی هستند، ازآنچه دارند با مردم تقسیم کنند و ضمن حل مشکلات روستا به دست اهالی و جوانان روستایی، از طبیعت و زیبایی این مناطق هم استفاده کنند.

به نظر می‌رسد صدور مجوز تأسیس و اداره مراکز رشد روستایی به کارآفرینان و علاقه‌مندان واجد شرایط بتواند علاوه بر حل مشکلات روستاها به دست نیروهای بومی و زمینه‌سازی جهت ایجاد و رشد کسب‌وکارهای کوچک روستایی، موجب ایجاد یک تحول جدی در حوزه کارآفرینی روستایی نیز بشود.

برچسب ها: روستا ، کارآفرینی
ارسال به دوستان