۰۲ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۲۰۱۶۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۶ - ۰۴-۰۱-۱۳۹۹
کد ۷۲۰۱۶۸
انتشار: ۲۱:۳۶ - ۰۴-۰۱-۱۳۹۹
نگاهی به ویژه‌نامه‌های نوروزی مطبوعات- 5

چشم‌انداز ایران؛ امید به سبک «مرد صد ساله»

قوۀ تخیل‌مان را از دست داده‌ایم. به همین دلیل است که پس از هر اتفاقی بدترین احتمالات را در نظر می‌گیریم...

عصر ایران؛ سروش بامداد- «چشم‌انداز ایران» دوماهنامه است و به همین خاطر تاریخ آن اسفند 98 و فروردین 99 است. از این رو آن را ویژه‌نامۀ نوروزی تلقی می‌کنیم ولو روی جلد یا داخل آن نه از گل و سبزه و بهار خبری هست و نه حال و هوای نوروزی و این از "چشم‌انداز ایران" که جدی و سیاسی است و راهبردی است عجیب نیست. البته این طور هم نیست که از تبریک، هیچ خبری نباشد. چندان که «احمد هاشمی» در همان آغاز مجله دربارۀ عید و شیوع ویروس «کرونا» نوشته است.

چشم‌انداز ایران؛ امید به سبک «مرد صد ساله»

جذاب‌ ترین بخش نوشتۀ او آنجاست که ذیل شعر مشهور حافظ (خیال حوصلۀ بحر می‌پزد، هیهات) به "امید" پرداخته و روش پیشنهادی او هم کاری است که «مرد صد ساله» انجام داده است.

اگر این سلسله معرفی‌ها را از ابتدای سال جدید خوانده باشید بخش چهارم را طبعا دیده اید که به مجلۀ «کرگدن» اختصاص داشت و به یادداشت آقای قاضی زاده هم اشاره شد دربارۀ کتاب «مرد صد ساله‌ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد»؛ نام رُمانی از «یوناس یوناسون» که در روز تولد 100 سالگی خود از آسایشگاه سال‌مندان فرار می‌کند.

نویسنده یادآور می‌شود: «او گذشتۀ عجیبی دارد و با سران بسیاری از کشورها از جمله استالین، فرانکو، ترومن، چرچیل، مائو و کیم ایل سونگ، حشر و نشر داشته و در هر کدام از این کشورها با چالش‌های عجیب و غریبی مواجه می‌شود و حتی در مقطعی به ایران می‌آید و گرفتار زندان ساواک می‌شود. در تمام این سال‌ها آنچه او را نجات می‌دهد " آسان‌گیری افراطی" اوست. زندگی این مرد در هیجان و لذت خلاصه شده است.»

تمام حرف نویسنده این است: «به دلیل تلخی ها و ناملایمات زیاد، قوۀ تخیل‌مان را از دست داده‌ایم. به همین دلیل است که پس از هر اتفاقی بدترین احتمالات را در نظر می‌گیریم. این بدترین ها فارغ از این که در عالم اتفاق بیفتد، در درون ما رخ داده است. در حالی که زندگی در جریان است. نه این که ناملایمات کم باشد و ناکارآمدی ساختارها را بشود نادیده گرفت. اما می‌شود برای آرزوهایمان سقف نگذاریم. حتی به قیمت ایمان به معجزه».

در ادامه هم آورده است: «یک جوان 20 سالۀ امروز 100 عاقله مرد 60 ساله را نصیحت می‌کند و این یعنی فردا در این مملکت، خبرهایی هست .وقت باشد هزار دلیل دیگر می آورم که باید به آینده امیدوار بود.»

فائزه حسنی هم به شیوع ویروس کرونا پرداخته و نوشته است: «ما را به یاد رمان "کوری" اثر ساراماگو انداخت که بحران کوری نظم جامعه را به هم زد و به جای این که زمینه‌ساز استقرار نظم جدیدی در جامعه و حکم‌رانان شود بحران‌آفرین شد.»

مقالۀ «بهمن احمدی امویی» دربارۀ بودجۀ 1399 آدم را یاد حس و حال و نگاه خاص مهندس عزت‌الله سحابی می‌اندازد که به سیاست، بسنده نمی‌کرد و به اقتصاد هم می‌پرداخت. چندان که خود مهندس میثمی هم به خاطر تخصص نفت از اشارات اقتصادی غافل نیست.

نتیجه ای که احمدی امویی از بودجۀ 99 گرفته این است:

« هیچ یک از گروه های ذی‌نفع و ذی‌نفوذ حاضر به عقب نشینی نسبت به منابع مورد نظر خود در این شرایط سخت اقتصاد ایران نشدند و همچنان در رؤیای وفور منابع به سر می‌برند و آن را با همین رؤیا بین خود تقسیم کرده‌اند. آن هم در غیاب بزرگ‌ترین سهام‌دارِ این پروژه که مردم‌اند. بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی از همین حالا می‌گویند اگر بودجۀ 99 همین باشد که در لایحۀ دولت آمده سال آینده وضعیت بسیار نگران کننده‌ای را در اقتصاد کشور شاهد خواهیم بود. بودجه‌ای که بدون توجه به واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نوشته شده و بیشتر آمال و آرزوهای افراد و گروه های ذی نفع را در آن بیان می‌کند.»

گُلِ مطالب این شمارۀ چشم‌انداز که برای مخاطب عام هم جذاب است مقالۀ «مهدی غنی» است با این عنوان: «خانم فرح دیبا! اگر جای شما بودم».

او با مخاطب قرار دادن همسر آخرین شاه ایران می‌نویسد:

«نمی‌دانم چرا شما در کتاب خاطرات خود سعی کرده‌اید خودتان را از کودکی مدافع سرسخت سلطنت محمد‌رضا شاه معرفی کنید در حالی که با اسناد و کتب منتشره روشن شده که در زمان حاکمیت شاه در اغلب موارد با شاه اختلاف نظر داشتید، تلاش می‌کردید از میزان استبداد و سرکوب او بکاهید و مادر شاه چشم دیدن شما را نداشت و ساواک، اطرافیان شما را کمونیست می‌دانست.»

مهدی غنی که خود پیش از انقلاب، زندانی سیاسی بوده در عین حال یادآور شده «البته ما در آن سال‌ها دربار و حاکمیت را یک کل واحد و یکپارچه می‌دیدیم و نقش‌هایی مانند شما را به سوپاپ در دیگ زودپز تشبیه می‌کردیم.»

وی آنگاه بر اساس این کتاب‌ها موارد متعددی از اختلافات شاه و فرح را برشمرده است: کهن دیارا (خاطرات خود فرح)، یادداشت‌های روزانۀ اسدالله عَلَم، پاسخ به تاریخ و مأموریت برای وطنم (محمد رضا پهلوی).

افسوس که یکی از موارد استناد او کتاب جعلی «دخترم فرح» است که واقعیت خارجی ندارد و مادر فرح آن را ننوشته تا کسی ترجمه‌اش کرده باشد!

از این رو حیف این مقاله که در کنار استنادات درست به یک خاطره سازی دروغ هم استناد شده هر چند مواردی که از «دخترم فرح» نقل شده معدود است و بقیه خصوصاً یادداشت های علم که به همت مرحوم علی نقی عالیخانی آماده و منتشر شد، مستند و درست است.

مثلا آنجا که از صفحۀ 22 جلد دوم خاطرات عَلَم نقل کرده است: «سر شام رفتم. بحث و گفت و گوی اعلی‌حضرت همایونی و علیاحضرت شهبانو بود بر سر این که شهربانو می‌گفتند مناظر طبیعی کشور را به این آسانی تخریب نکنید. شاهنشاه اما می‌فرمودند کشور باید پیشرفت کند. سریع هم پیشرفت کند. به علاوه اگر هم یک گوشه خراب می‌شود جای دیگر هکتارها جنگل به وجود می‌آوریم. شهبانو گفتند:

یعنی نمی‌توانید بفهمید کویر چقدر زیباست؟ شاهنشاه فرمودند: تو را نایب‌الحکومۀ کویر خواهم کرد!

شهبانو فرمودند: فقط نظر من نیست. عَلَم و اقبال و پهلبد که اینجا نشسته‌اند نیز با من هم‌عقیده‌اند اما جرأت حرف زدن ندارند.»

اگر در این روزهای تعطیل و خانه‌نشینی فیلم «مرد ایرلندی» را دیده‌اید و «چشم‌انداز» را هم تهیه کرده‌اید مقالۀ « نکتۀ کلیدی دربارۀ "مرد ایرلندی" » را که حمید رضا عریضی نوشته بخوانید.

-----------------------------------------

بیشتر بخوانید:

کرگدن؛ ای سال، برنگردی!

 

تجربه؛ نوروز 99 «با» شجریان

 

کرونا می‌رود، ما می‌مانیم و حتی می‌خندیم/ نگاهی به «نوروز‌نامه» اطّلاعات

دیلمان؛ پرونده‌ای برای جاسوسی و جاسوسان

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۴
0
0
دستکم نصفشو فارسی بگین، ورق زدن مگه طوریشه، تورق؟ عربین؟
عصر ایران به احترام شما به جای «تورق» می نویسیم «نگاهی به». قبلی ها را هم اصلاح می کنیم. عیدتان هم مبارک
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۵
0
0
عالی
ناشناس
Singapore
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۵
0
0
امید بر دو نوع است: امید محرک، امید مخدر.
امید محرک همیشه به بار می نشیند و ثمر مطلوب می دهد.
امید مخدر بی هیچ ثمری، تنها زمان را می جود و توهمی خوش برای فرد امیدوار ایجاد می کند.