۰۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۳۱۱۸۴
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۶ - ۱۱-۰۳-۱۳۹۹
کد ۷۳۱۱۸۴
انتشار: ۲۰:۲۶ - ۱۱-۰۳-۱۳۹۹

خانه "آسیه" آلونک بود نه بهشت شداد

روزگار برای دارها، سخت می‌گذرد چه برسد به ندارها. چه برسد به امثال آسیه که تنها دلخوشی‌شان همان سقف نیم بند خانه کوچک‌شان است.

عصرایران؛ مصطفی داننده- آلونک را می‌سازند تا فقط شب جایی برای ماندن داشته باشند تا روز از هُرم گرما در امان باشند. آلونک را می‌سازند تا از سرما یخ نزنند یا زیر باران مثل موش آب کشیده نشوند. این یعنی آنهایی که آلونک نشین هستند، مالی ندارند تا با آن برای خود خانه بسازند یا حتی اجازه کنند.

آنها زمینی را پیدا کرده‌اند، چند آجر روی آجر گذاشته‌اند تا به اصطلاح خانه داشته باشند تا زنده بمانند. آسیه پناهی زن 55 ساله کرمانشاهی که قربانی خرابی آلونکش شد، از همین آدم‌هاست. زندگی با حداقل‌ها تنها خواسته آنها از این دنیاست.

وقتی به این افراد می‌گویند زمین خوار، آدم فکر می‌کنند که آنها برای خودشان بهشت شداد ساخته‌اند و کیف دنیا را می‌برند. وقتی می‌گویند شهرداری با بیل‌های مکانیکی به جان خانه‌های غیر مجاز افتاده است، آدم فکر می‌کند، خانه‌هایی بزرگ با استخر، زمین بازی هزار امکانات دیگر تخریب شده است. اما وقتی خبر را می‌خوانی و عکس‌ها را می‌بینی، متوجه می‌شوی که از این خبرها نیست. آلونکی ویران شده است و زنی قربانی!

اجرای عدالت و قانون خوب است اما در شهر فقط مانده بود همین خانه؟ همین یک آلونک یا آلونک‌های دیگر غیرقانونی بالا رفته بودند؟ نه، هزار بی‌قانونی دیگر هست. هزار ویلای غیرقانونی در بهترین نقاط منابع طبیعی ساخته شده است اما گویی زور بیل‌های مکانیکی فقط به آسیه و امثال او می‌رسد. ‌

واقعا فکر کرده‌ایم وقتی این خانه‌ها ویران می‌شوند اهالی آن چه باید بکنند؟ کجا باید زندگی کنند؟ اگر داشتند که آلونک نمی‌ساختند. وقتی به جان خانه آنها می‌افتیم مجبور هستند به خیابان پناه ببرند. مجبور هستند شب را در پارک بخوابند. جوان‌ترها شاید به ناکجا کشیده شوند.

روزگار برای دارها، سخت می‌گذرد چه برسد به ندارها. چه برسد به امثال آسیه که تنها دلخوشی‌شان همان سقف نیم بند خانه کوچک‌شان است.

داستان آلونک آسیه درست مثل داستان دستفروش‌هاست. دستفروش تمام سرمایه زندگی‌اش را به کف خیابان آورده تا بفروشد و شرمنده اهل و عیال نشود. در گرما و سرما گوشه خیابان می‌ایستد تا پول حلال به خانه ببرد. بعد مامور شهرداری با رفتاری زننده تمام سرمایه او را پخش خیابان می‌کند؛ چون قانون می‌گوید کار او خلاف است.

کاش وقتی هوس اجرای قانون برای ندارها به سرمان می‌زند به فکر زندگی بعد آنها هم باشیم. وقتی دستور تخریب را امضا می‌کنیم با خود فکر کنیم آنها بعد از آوار شدن خانه‌شان چه باید بکنند، کجا باید زندگی کنند؟

کاش وقتی می‌گوییم دستفروش‌های خیابان را جمع کنید، از خود بپرسیم، خوب حالا او از کجا می‌خواهد پول دربیاورد تا چرخ زندگی‌اش را بچرخاند.

اجرای قانون خوب است اما گاهی می‌شود در کنارش هوای آنهایی که در روزگار تلخ، به سختی نفس می‌کشد را داشت. به قول قدیمی‌ها، جای دوری نمی‌رود.

_____________________

بیشتر بخوانید:

جزئیات مرگ "آسیه پناهی" در حمله شهرداری کرمانشاه: اسپری فلفل زدند/ لباس نوه اش را درآوردند و کتک زدند

دادستان: بازداشت ۲ مدیر شهرداری کرمانشاه/ مرگ "آسیه پناهی" قتل عمد نیست

واکنش شهرداری تربت‌جام به پلمب منزل پیرزن و فرزند نابینا؛ از حضور آن‌ها اطلاع نداشتیم

برچسب ها: آسیه ، کرمانشاه
ارسال به دوستان