چگونه خاص و متفاوت باشیم؟ چرا منحصر بـه فرد بودن برای مـا انسانها اهمیت زیادی دارد؟ انسان هاي منحصر بـه فرد بیشتر از بقیه دیده می شوند. یکی مخترع اسـت، یکی هنرمند اسـت، یکی سیاست مدار اسـت و… آقایون و خانم هاي خاص بهتر دیده می شوند.
به ظاهر خود اهمیت دهید
ظاهر افراد همیشه یکی از عوامل بسیار مهم در شروع هر ارتباطی می باشد. در تحقیقی که دانشگاه هاروارد انجام داده است به این نتیجه رسیده اند که:
ذهن انسان ها، افراد را در ۳ تا ۷ ثانیه اول ملاقات بر اساس ظاهر قضاوت می کند و برچسب می زند.
بنابراین برای اینکه فردی خاص باشیم بهتر است که ظاهر متناسبی داشته باشیم. البته منظورم این نیست که خیلی خیلی خاص باشیم و با یک ظاهر نامتعارف در جامعه حضور پیدا کنیم.
بنا به شخصیت، شغل، سن و … می بایست لباسی بپوشیم که مناسب و متناسب با ما و موقعیتی که در آن حضور داریم باشد.
تمیز و آراسته بودن لباس ما یک نکته ای است که بسیار مهم و ضروری است و اگر تمیزی را رعایت نکنیم، هر چقدر هم لباس خوب یا گرانقیمتی پوشیده باشیم باعث می شود که ما شخصی به نظر برسیم که از آداب اجتماعی به دور هستیم.
شما دقیقا چه کسی هستید؟ ارزشهای شما در دوستیابی، مسائل فرهنگی، اقتصادی و غیره چیست؟ فهرستی از ارزشهای خود در زمینههای مختلف تهیه کنید. عناوین بهدست آمده، تنها لغاتی پوچ و بیروح نیستند. اینها ارزشهای مهمی هستند که در نهایت شخصیت شما را تشکیل میدهند و شما با پررنگ کردن آنها میتوانید نمونهای منحصربهفرد و خاص از خودتان باشید.
بیشتر ما به خاطر ترسی که از قضاوت دیگران داریم به خودسانسوری روی میآوریم. گاهی اوقات حتی آنطور که فکر میکنیم نیست و دیگران هیچ قضاوتی دربارهی ما ندارند. و در حقیقت هیچکس حتی به رفتار ما فکر هم نمیکند و ما با اهمیت دادن بیش از حد به نظر دیگران، بیهوده خودمان را آزار میدهیم.
بعضی مواقع نیز دیگران واقعا ما را قضاوت میکنند و یا حتی تمسخر. در این صورت، بهترین کار این است که دلیل را از آنها جویا شویم، بیپرده سخن بگوییم و نگذاریم احساسات بد در قلبمان تبدیل به عقده و سیاهی شود.
وقتی کاری انجام میدهید و یا حرفی میزنید که معقول است، از هیچکس و هیچ چیز نترسید. خجالت نکشید و خود را متوقف نکنید. اینجا شما مقصر نیستید، بلکه مقصر کسی است که به خود اجازه میدهد امنیت محیط شما را با رفتار ناشایست و تمسخرآمیز بر هم زند.
وقتی ارزشهای اصلی و مورد قبول خود را شناسایی کردید، به سراغ تعریف اهدافتان بروید. میخواهید چه کسی باشید؟ میخواهید چه کار کنید؟ دوست دارید هر روز که از خواب برمیخیزید چه حسی داشته باشید؟ چگونه میتوانید به اهدافتان برسید؟ هیچکس در این دنیا شبیه شما نیست.
سعی کنید به نسخهی ایدهآل از شخصیت منحصربهفردتان تبدیل شوید. کاری که دوست دارید انجام بدهید. به دنبال شغل رؤیاهایتان بروید. میخواهید یک جهانگرد باشید؟ خب شروع کنید! کسی جلودار شما نیست. بدانید که در بیشتر مواقع خودتان اولین و بزرگترین مانع برای رسیدن به آرزوهایتان هستید. گام اول برای دستیابی به آرزوها، شناسایی اهداف است. اهداف به حرکت شما جهت میدهند. شما سایهی هیچکس نیستید، بلکه فردی مستقل هستید.
تمرکز زیاد بر کارها و صحبتهای دیگران شما را از خودتان دور میکند. یادتان باشد که احساسات، خیلی راحت سرایت پیدا میکنند و معاشرت با گروهی از افراد، بعد از مدتی شما را شبیه آنها میکند. البته گاهی این احساسات تأثیر مثبت دارد ولی با این وجود، نباید احساسات درونی خود را نادیده بگیرید؛ حتی اگر جمعی که در آن هستید، بسیار ارزشمند و فوقالعاده است. در نهایت این شما هستید که برای خود تصمیم میگیرید.
الکی چیزی نگویید. در این جور مواقع میگویند: «یه چیزی گفتم که یه چیزی گفته باشم»، این عبارت خندهدار بسیار مضر است. قبل از هر گفتوگویی به آنچه میگویید فکر کنید. حرفتان را در دهان مزهمزه کنید و بعد شروع به صحبت کنید. به صحبتهای سایرین به دقت گوش بدهید و در آنها تأمل کنید.
باور کنید گاهی اگر سکوت کنید کسی نگران قوّهی تکلم شما نخواهد شد. اما وقتی با فکر و منطق با دیگران وارد بحث میشوید، تجربهی هیجانانگیزی میسازید که هم مفرح است و هم آموزنده. غیبت کردن، کار بسیار زشتی است.
اما نمیتوان کتمان کرد که همهی ما در آن بسیار وارد هستیم و جلوگیری از وسوسه شدن برای ارتکاب به آن خیلی سخت است. گاهی اوقات نیز ما فقط برای همراهی کردن جمع وارد بحث غیبت میشویم و توان کافی برای مخالفت با جمع را نداریم. در این مواقع باید با جرئت نظر اصلی خود را مطرح و با دیگران مخالفت کنیم.
هیچوقت دنبالهروی تفکرات دیگران نباشید، حتی اگر آنها والدین یا دوستان شما هستند. مستقل فکر کنید، کنجکاو باشید و سؤال کنید. در مورد همه چیز دقیق باشید. اگر سؤالی دارید حتما مطرح کنید.
مهم نیست، این پرسش دربارهی عقاید دینی است یا چیزهای ساده و کماهمیتی چون سبزیجات. در هر صورت بپرسید و سعی کنید به جمعبندی خاص خود برسید. اگر در مورد سیاست، ورزش یا موسیقی و… با دوستانتان همعقیده نیستید، اصلا لزومی ندارد سکوت کنید. به نظر خود اعتماد و افتخار کنید. مستقل اندیشیدن از گامهای اصلی رشد و تعالی است.
بعد از اینکه خودتان را شناختید و به درک کافی رسیدید این مسئله اهمیت پیدا میکند که چگونه درونیات خود را بروز دهید. این مسئله در قالب پیدا کردن سبک خاص خودتان تعریف میشود. البته همیشه فاصلهای وجود دارد بین چیزی که در درونمان به آن آگاهیم و طرزی که آن را آشکار میکنیم.
گاهی پیدا کردن کلمات سخت میشود و کلمات نمیتوانند احساسات و افکار واقعی ما را دقیقا منعکس کنند. پیدا کردن سبک نیاز به خلاقیت و هنر دارد. در واقع کاری که هنرمند انجام میدهد نیز همین است. بوکفسکی میگوید: "سبک و استایل راه تازهای است برای پرداختن به یک موضوع خسته کننده یا خطرناک. بوکس میتواند هنر باشد، عشق میتواند هنر باشد، باز کردن یک قوطی کنسرو میتواند هنر باشد... ".
شما اگر سادهترین کارها را نیز به سبک و استایل خود انجام دهید خاص هستید. میخواهید چگونه حرف بزنید و خودتان را تعریف کنید و از چه کلماتی استفاده کنید؟ میخواهید چگونه راه بروید؟ میخواهید چه سبک زندگیای داشته باشید؟ چگونه لباس بپوشید؟ چگونه کار کنید؟ چگونه تفریح کنید و سرگرم شوید؟ و هزاران سوال دیگر از این قبیل.
روابط انسان تاثیر بسیار بزرگی در زندگی او دارند. در واقع روابط شـما بر چگونگی فکر کردن در مورد شخص خودتان و نحوه ارتباط گرفتن شـما با جهان اطرافتان تاثیر می گذارند. هیچکس نمیتواند بگوید کـه رابطه اي مشابه با رابطه یک فرد دیگر داشته اسـت. حتی اگر دو نفر بطور مجزا با یک فرد یکسان دوست باشند، نوع رابطه شان با آن فرد می تواند در سطوح مختلف متفاوت باشد.
بعضی از مردم نسبت بـه سایر افراد دیگر بیشتر ارتباط میگیرند. بعضی از افراد اعتقادات خاصی دارند کـه این اعتقادات باعث نزدیک کردن شدن آنها بـه یکدیگر می شود، عده اي از افراد نیز بر سر موضوعات کوچک با یکدیگر درگیر می شوند و این بر روی رابطه شان تاثیرگذار اسـت. هدف بیان این مساله اسـت کـه همه ی مـا روابط متفاوتی در زندگی خود داریم کـه سهم بزرگی در منحصر بـه فرد کردن یک شخص از سایرین دارند.
نیازهای خودتان را پنهان نکنید و به خودتان دروغ نگویید. دردناکترین مسئله این است که وقتی شدیدا درگیر دوست داشتن دیگران هستید، خودتان را فراموش می کنید و یادتان میرود که شما هم فردی منحصر بفرد هستید.
باید به دیگران کمک کنید اما در کنار آن از خودتان غافل نشوید. سعی نکنید تظاهر به چیزی داشته باشید که نیستید. خودتان را تغییر ندهید تا آدمها دوستتان داشته باشند و مطمئن باشید آنهایی که باید، دوستتان خواهند داشت.
خودتان تصمیم بگیرید و پای تصمیم تان هم بایستید. برای این کار باید بر روی راه های افزایش اعتماد به نفس کار کنید. اگر برای هر کاری تعلل می کنید و یا سعی دارید از دیگران الگوبرداری کنید، متأسفانه اعتمادبه نفس بالایی ندارید. شجاع باشید و اگر به اندازه ی کافی قوی نیستید، تلاش کنید خود را تغییر بدهید.
قوی شدن کمی زمان می برد. می توانید با نگاه کردن به زندگی و رفتارهای افرادی که اعتمادبه نفس دارند، به رازهای موفقیت شان پی ببرید. هیچ وقت خودتان را دست کم نگیرید، خیلی از کسانی که حتی فکرش را هم نمی کنید گاهی اعتمادبه نفس کافی ندارند زیرا بالا بردن اعتمادبه نفس یک فرایند است، یعنی با شروع مجموعه ای از اقدامات لازم برای ارتقای آن، رشد و پیشرفت اندک اندک حاصل می شود و این مراحل زمان زیادی لازم دارد.
به هیچ چیز وابسته نباشید؛ بریدن وابستگی ها کمی دشوار است. به خصوص در جوامع امروزی که زندگی ما به گروه های مختلفی گره خورده است. اما سعی کنید وابستگی خود را به عادت های مختلف از بین ببرید. مثلا برای شروع، مجله های مد و زیبایی تان را دور بریزید یا کارهایی را که برای خوشایند دیگران انجام می دهید، ترک کنید.
سعی کنید در مورد وقایع و اخبار، تحلیل ذهنی خود را داشته باشید. لباس هایتان را مطابق سلیقه و علاقه ی واقعی تان تهیه کنید یا از ذائقه ی غذایی تان خجالت نکشید. شاید ریختن ماست روی ساندویچ کتلت، برای دیگران کمی خنده دار باشد، خب باشد، چه اهمیتی دارد وقتی شما از این طعم لذت می برید.
قطعا وقتی شما میخواهید خودتان باشید و چیزی که دیگران میخواهند نباشید با مخالفت و بی علاقگی آنها مواجه خواهید شد. همهی ما نیاز به تایید شدن دیگران داریم و این زندگی را سادهتر میکند. ولی برای خاص بودن همیشه رفتن راه سادهتر کمک نمیکند. خاص بودن و اینکه مخالف جهت امواج خروشان شنا کنید نیازمند شجاعت، قدرت، اعتماد بنفس و حتی گاهی اعمال قهرمانانه است. شاید فکر کنید که این خصوصیات را ندارید پس نمیتوانید خاص باشید.
ولی آنها با تمرین و تلاش و اراده کاملا دست یافتنی و اکتسابی است. بسیاری از قهرمانان در تاریخ وجود داشته اند که در ابتدا اعتماد بنفس پایینی داشته اند، ولی انتخاب کرده اند و شجاعت و اعتماد بنفس را به منتها درجهی ممکن رسانده اند.
بسیاری از ما به خاطر ترسی که از قضاوت دیگران داریم به خودسانسوری روی میآوریم. با اینکار قسمتی از خودمان را میکشیم. در بسیاری از موارد ما قضاوت بیهوده و اشتباهی از قضاوت دیگران داشته ایم و شاید در حقیقت آنها حتی به ما فکر هم نکرده باشند.
همانطوری باشید که فکر میکنید و نگذارید احساسات بد و ناگفته در قلبتان تبدیل به عقده و سیاهی شود. از هیچ چیز و هیچ کس نترسید، خجالت نکشید، خود را متوقف نکنید و خودتان را به خاطر نشان دادن آن چیزی که هستید مقصر ندانید. بدانید این زندگیای که دارید بیشتر از همه متعلق به خود شماست نه افراد دیگر. با این کار شاید بسیاری از اطرافیانتان را ازدست بدهید و احساس تنهایی کنید.
هر کسی این قدرت را ندارد که با این سختی مواجه شود. ولی بدانید اگر خودتان باشید و کسی پیدا شد که شما را تایید کرد و دوست داشت، آن کس خود واقعی شما را دوست دارد، نه بازتاب و تائیدی از افکار خودش را.
هر یک از ما در زندگی به هر میزان دانش و مهارت بیشتری داشته باشیم می توانیم شخصیتی قوی تر و تاثیرگذارتر در زندگی اجتماعی از خود به نمایش بگذاریم. اشخاصی که از دید دیگران برجستگی های ویژه و ممتازی دارند همواره در پی فراگیری مسایل جدید و کسب تجربیات تازه هستند.
چنین افرادی برای آن که همیشه در سطح مطلوبی از توانمندی باقی بمانند برنامه ریزی دقیق و منظمی در مطالعه و یادگیری چیزهای جدید دارند. انجام فعالیت های متنوع و تجربه کارهای جدید باعث می شود آنها همیشه در چرخه پیشرفت و ارتقا باقی بمانند و گرفتار در جا زدن و عقب ماندگی نشوند.
افراد خاص برای شخصیت خود ارزش بالایی قائلند و به همین دلیل همواره برای پرداختن به امورات شخصی خود وقت مناسبی را اختصاص می دهند. انجام کارهایی که مطابق با علایق و سلیقه های شخصی آنهاست مانند تفریح، ورزش، کارهای هنری و ... از برنامه های ثابت زندگی آنهاست.
آنها با این کار می توانند از انرژی سرشار خود در جهت پیشرفت در زمینه هایی که متناسب با انگیزه های شخصی آنهاست بهره ببرند. این هم از جمله چیزهایی است که باعث می شود شخص در نظر عموم فرد خاص و برجسته ای به نظر بیاید.
منبع: بیتوته