۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۱۵۷۲۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۱۳-۰۹-۱۴۰۰
کد ۸۱۵۷۲۱
انتشار: ۱۰:۰۶ - ۱۳-۰۹-۱۴۰۰

50 چالش حوزه آب و خاک کشور

50 چالش حوزه آب و خاک کشور
طی سال­های اخیر تعداد دشت­ های ممنوعه و بحرانی به بیش از 50 درصد دشت­ های کشور افزایش یافته است. به همین دلیل بهره­ برداری جدید در بیش از 300 دشت ممنوع، و آبخوان های آنها بحرانی اعلام شده است.

عصر ایران؛ علی محمدی ترکاشوند- دانشیار دانشکده کشاورزی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران- وضعیت حاصلخیزی خاک­های ایران متنوع است، با این حال در بیش از 60 درصد اراضی کشور، مقدار ماده آلی به عنوان یک شاخص مهم در باروری و حاصلخیزی خاک­ها، کمتر از یک درصد است.

دیمزارهای کشور عمدتاً شیب­دار و در جهت شیب شخم زده وکشت می­شوند که در اثر تشدید رواناب، هم فرسایش زیادی دارند و هم نفوذ آب به زمین وتقویت سفره ­های آب و یا آب قابل استفاده درخاک کاهش شدیدی  دارد.

در این حالت، دیمزارها کم بازده شده و فقط 10 درصد تولیدات کشاورزی مربوط به دیمزارها است، در صورتی که بیش از 6 میلیون از اراضی کشاورزی کشور را تشکیل می­دهند. وضعیت مصرف کودها نامتعادل است و مصرف کودهای بیولوژیک اصلا مناسب نیست.

طی سال­های اخیر تعداد دشت­های ممنوعه و بحرانی به بیش از 50 درصد دشت­های کشور افزایش یافته است. به همین دلیل بهره برداری جدید در بیش از 300 دشت ممنوع، و آبخوان های آنها بحرانی اعلام شده است.

بر اساس گزارش وزارت نیرو بیلان منفی آبخوان‌های کشور سالانه به بیش از 10 میلیارد مترمکعب رسیده است.

چنین وضعیتی شرایط بحرانی برای ذخائر منابع آب این آبخوان‌ها ایجاد نموده است.

وقوع پدیده فرونشست­ های چند ده سانتیمتری در آبخوان های کشور را بحران را تشدید کرده است.

  • استفاده محدود از الگوی کشت بر اساس تناسب اراضی
  • مصرف ناصحیح و عدم تعادل مصرف کود طوری که استفاده از کودهای فسفاته، زیاد و ریزمغذی­ها اندک است. مشکل مسمومیت فسفات وکمبود پتاسیم در برخی خاک­ها جدی است. کمبود ریزمغذی­ها در بسیاری از خاک­های ایران شایع است.
  • بار حاصلخیز نمودن خاک­های ایران و تغذیه گیاه بر دوش کودهای شیمیایی است و مصرف ماده آلی و شیوه تهیه آن، در برنامه­ های کشاورزی وجود ندارد و محصول ارگانیک مد نظر نیست. نیتروژن موردنیاز گیاه به جای ماده آلی از مصرف حدود 2 میلیون تن کودهای ازته تامین می­شود.
  • شیوه ناصحیح مصرف کودهای ازته سبب کاهش راندمان این کودها و یا تجمع نیترات در برخی محصولات شده است.
  • عدم توسعه مصرف کود بر اساس مدیریت تلفیقی حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه. البته برای برخی محصولات اقداماتی انجام شده است (مثل زیتون و مرکبات).
  • حجم بسیار اندک مصرف کودهای بیولوژیک
  • عدم وجود شناسنامه خاک و عدم توسعه کودی بر اساس آزمون خاک
  • عدم توسعه وحمایت از آزمایشگاه­های خصوصی آب وخاک وگیاه
  • خرد بودن اراضی دیم و شیب­دار و شخم در جهت شیب که منجر به فرسایش خاک و هرز آب شده و در نتیجه ورودی سفره­های آب زیرزمینی کاهش یافته است.
  • عدم برنامه­ریزی منسجم در ارتقاء باروری مراتع فقیر
  • عدم وجود شیوه­های مناسب کشت در اراضی شیب­دار از جمله شیب در خطوط تراز و کشت نواری
  • عملکرد بسیار پایین اراضی دیم نسبت به اراضی آبی به نسبت یک به پنج
  • فقر شدید ماده آلی خاک های خشک و نیمه خشک ایران. بیش از ۶۰ درصد خاک ایران کمتر از یک درصد ماده آلی دارند. هر یک درصد افزایش ماده آلی سبب افزایش 2860 کیلوگرم در هکتار گندم می­شود
  • کاهش شدید منابع آب شیرین و تامین رطوبت خاک
  • راندمان پایین استفاده از آب در آبیاری سنتی غرقابی حدود ۳۰ درصد.
  • در ۶۴ درصد از اراضی سنتی کشور، سیستم‌های آبیاری وجود ندارد. با توجه به اینکه چیزی کمتر از ۱۲۰ هزار هکتار عملیات تجهیز و ایجاد سامانه های آبیاری انجام می­شود با توجه به وسعت اراضی باقیمانده چیزی بیش از ۳۰ سال دیگر طول می­کشد تا ما در این کشور خشک بتوانیم اراضی کشاورزی را به سامانه­ های آبیاری تجهیز نماییم که تا آن موقع با توجه به خشکسالی و کمبود منابع آب با یک چالش بسیار خطرناک مواجه خواهیم شد.
  • الگوی نامناسب کشت وکشت محصولات آب­بر. کاشت هندوانه در ایران با توجه به مقدار تولید حال حاضر به اندازه 6 برابر سد امیرکبیرکرج، آب مصرف می­کند و متناسب با صادرات آن، در واقع از موجودی منابع آب کشور، صادر می­کنیم.
  • کافی نبودن تحقیقات مرتبط با مهندسی ژنتیک در معرفی واریته­های مقاوم به شوری و خشکی
  • کاهش شدید ذخائر آب­های سطحی (پوشش برف) و آبخوان‌های (سفره­های زیرزمینی آب) کشور
  • ایجاد برخی سدهای غیر کارشناسی و صدمات شدید به حوزه­های پایین­دستی به ویژه در حوزه دریاچه ارومیه و سد گتوند بر روی حوزه کارون و خوزستان. با شور شدن آب کارون به واسطه زهکشی اراضی بالادست و شوری وارده از حوزه سدگتوند متاسفانه اراضی بسیاری در پایاب رودخانه کارون شور شدند و لطمه آن­را در از بین رفتن هزاران هکتار نخلستان مشاهده می‌کنیم.
  • تغییر اکوسیستم­های طبیعی تحت تأثیر رودخانه­های فصلی و دائمی با احداث سدها بدون در نظر گرفته حق­آبه اکوسیستم­های پایین دست.
  • خشک شدن و یا تخریب تالاب­های بزرگ و کوچک کشوردر اثر دخالت در جریانات سطحی آب­های کشور و بروز بحران­های محلی و ملی از جمله در هورالعظیم، دریاچه ارومیه، تالاب­های انزلی، گاوخونی، بختگان و ...
  • تشکیل رقابت‌های منطقه‌ای در بهره‌گیری از منابع آب‌های مرزی مشترک و نبود تشکیلات سیاسی قدرتمند در سطح بین­المللی برای حفاظت از منابع آب داخلی و یا خارجی مرتبط با ایران.
    هم­اکنون سدهای آتاتورک و ایلیسو در ترکیه، تقریبا بیش از 5/1 برابر کل سدهای ایران، ظرفیت ذخیره آب دارند و سهم ورودی آب به دجله و فرات بسیار کاهش یافته و در آینده تشدید هم خواهد شد.
    این سبب خشک شدن اراضی عراق و سوریه و تشدید ریزگردها در ایران و ورودی آب به تالاب­های مرزی در خوزستان شده است.
    خوشبختانه کمتر از ۱۰ درصد از به آب کشور وابسته به منابع آب مرزی است اما با این حال ما این چالش را هم اکنون در رودخانه هیرمند با افغانستان و در آینده در رودخانه ارس با کشورهای آذربایجان، ارمنستان و ترکیه داشته باشیم.
  • پایین رفتن شدید سطح آب آبخوان‌های کشور و شور شدن آب بسیاری از چاه‌های عمیق و نیمه عمیق مناطق خشک و نیمه خشک
  • تشکیل فروچاله­های بسیاری در آبخوان‌های تخلیه شده از منابع آب زیرزمینی از جمله در دشت کبودرآهنگ همدان و اطراف اصفهان
  • نشست زمین در بسیاری از دشتهای کشور در اثر افت شدید سطح آب زیرزمینی طوری که در جنوب تهران سالانه ده ها سانتی متر نشست زمین داریم که عوارض بسیار خطرناکی برای آینده ذخیره خیره آب کشور و مناطق شهری و صنعتی دارد.
  • هدر روی بخش بزرگی از فاضلاب های شهری و عدم امکانات لازم در تصفیه آنها و استفاده مجدد در کشاورزی و یا آبگیری برخی تالاب­ها و یا شور زدایی خاک­ها
  • هرز زیاد منابع آب شیرین وتصفیه شده در چمنزارهای شهری.
  • عدم توسعه مناسب برنامه کشاورزی بر اساس منابع آب شور
  • حفر تعداد بسیار زیاد چاه­های کشاورزی و خصوصی و افت شدید آب زیرزمینی افزون برتوان منابع زیرزمینی آب، طوری که هم­اکنون، 760 هزار حلقه چاه داریم که بیش از 500 هزارحلقه بیش از ظرفیت پایدار منابع آب­های زیرزمینی است.
  • برداشت شخصی منابع آب زیرزمینی به جای منافع عمومی در کشاورزی
  • صدور مجوزهای بی رویه حفر چاه در مناطق کویری و خشک کشور و رسیدن سطح سفره­های زیرزمینی به آب شور و نابودی و شور شدن خاک­های کشاورزی. هم اکنون در رفسنجان شوری آب در آبیاری برخی باغ­های پسته به بیش از 20 برابر حد نرمال شوری آب کشاورزی رسیده است.
  • مقدار آب زیرزمینی در بیش 400 محدوده از 609 آبخوان اصلی کشور شرایط نامناسبی برای ادامه بهره­برداری دارد.
  • استفاده از فاضلاب­های تصفیه نشده برای آبیاری اراضی کشاورزی (سبزی و صیفی) در برخی مناطق مثل جنوب تهران که تأثیرات مضری بر سلامت انسان و محیط­زیست در بردارد.
  • هدر روی شدید آب به واسطه ضایعات کشاورزی. براساس محاسبات انجام شده مقدار آب تلف شده ناشي از ضايعات محصولات کشاورزي به­ميزان 3/9 ميليارد مترمکعب در سال آبي 93-1392 بوده است.
    براساس آمارهاي رسمي وزارت جهاد کشاورزي و سازمان خواربار و کشاورزي ملل متحد، ۳۰ درصد محصولات کشاورزي در ايران به ضايعات تبديل مي­شود.
  • عدم سرمایه­گذاری مناسب در پروژه­های آبخیزداری و آبخوانداری
  • عدم استفاده مناسب از ظرفیت کشاورزان در آبخیزداری و آیخوانداری محلی
  • انتقال ناصحیح و بحران­ساز منابع آب بین حوزه­ای
  • عدم آمایش دقیق سرزمینی در تهیه نقشه کشاورزی و صنعتی و توسعه بی ضابطه صنعتی بدون توجه به منابع آب محلی
  • عدم سرمایه­گذاری در پروژه­های شیرین سازی آب دریاهای جنوب و انتقال به مناطق مرکزی
  • عدم سرمایه­گذاری در ظرفیت­سازی نیروگاهی به ویژه نیروگاه­های خورشیدی در شیرین­سازی آب دریا
  • كمبود آب آبياري در نقاط پايين‌دست شبكه‌های آبياري و نارضايتي کشاورزان
  • عدم کارآیی مناسب عملیات نگهداري و تعميرات تأسیسات و فرسودگي زود هنگام تأسيسات آبي و تأثیر سوء آن بر بهره­برداری و مدیریت شبکه
  • اتلاف آب و فقدان انگيزه صرفه‌جويي آب در بین آب­بران و عدم پرداخت آب بهاء
  • ضعف سیستم­­های آبیاری (در فرآیندها، روش­ها، دستورالعمل­ها، ابزارها، نیروی انسانی و ...)
  • در مديريت دولتي شبكه‌هاي آبياری، واحدهای آبیاری که برای انتقال و توزیع آب در شبکه با رویکردی غیرقابل انعطاف تأسیس شده‌اند، در تحقق اهداف خود موفق نبوده­ اند.
    کشاورزان نیز که باید برای ادامه کار شبکه‌ها آبیاری و زهکشی درقبال دریافت خدمات، هزینه‌ای را به‌عنوان «بهای خدمات آبیاری» به دولت پرداخت کنند، اقدام به زیر پا گذاشتن تعهدات خود نموده و در عین حال تقاضای خدمات بهتری از دولت نيز می‌کنند.
  • چرخه­ای نادرست از عدم انجام تعهدات (ازجمله عدم پرداخت بهای خدمات آبیاری توسط کشاورزان و عدم لایروبی کانال­ها از سوی اداره آبیاری) و نارسایی در عملکرد شبکه (عدم توزیع به موقع و عادلانه آب و استهلاک زودهنگام تأسیسات)
  • عدم مطالعات جامع و نگرش بهم پیوسته (IWRM) و سیستمی حاکم بر ایجاد سدهای کشور. در برخی مناطق کشور که به‌دلیل کمبود اعتبارات طرح­های توسعه منابع آب به موقع به اجرا نرسیده‌اند، یا برخی از این سازه­ها به دلیل مطالعات اولیه ضعیف و نادیده گرفتن بسیاری از مسائل حوضه­آبریز مربوطه در مرحله اجرا امکان تداوم نداشته و نیمه­ کاره رها شده ­اند از مصادیق بارز آنان سدهای استور، لیلان­چای، سیمینه­ رود، دیرعلی سلماس و... ؛ و یا سدهایی که پس از اجرا و اتمام عملیات سازه­ای در مرحله بهره ­برداری اهداف آنان قابلیت تحقق نداشتند مانند سدهای شهید مدنی تبریز، تالوار زنجان. موارد ذکر شده لزوم توجه بیش­تر به مطالعات جامع، سنجیده­تر و دقت در تصویب طرح­ها را نشان می­دهد تا منابع مالی محدود کشور باعث توسعه پایدار گردد.
  • استهلاک و فرسودگی زیر ساخت های انجام شده در تاسیسات آب و آبیاری
  • عدم هماهنگی مناسب در طرح‌های بالادستی و پایین دستی شبکه های آبیاری. سدها طرح‌های بالادستی شامل احداث سد ایستگاه‌های پمپاژ آب و شبکه های انتقال آب تحت مدیریت وزارت نیروست و شبکه‌های فرعی آبیاری و زهکشی نوسازی اراضی و سامانه های آبیاری تحت مدیریت وزارت جهاد کشاورزی است و هم هماهنگی مناسب بین این دو وزارتخانه وجود ندارد.
    به عنوان مثال ۵۰ درصد از اراضی پایاب سد ها شبکه آبیاری و زهکشی ندارند در حالی که وزارت نیرو، کار احداث سد و ایستگاه­های پمپاژ را انجام داده است و یا در ۵۰ درصد از اراضی پایاب سد ها باید عملیات نوسازی اراضی و تجهیز اراضی مثل یکپارچه سازی انجام شود، ولی انجام نشده است.
ارسال به دوستان