۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۲۱۰۲۱
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۶ - ۱۶-۱۰-۱۴۰۰
کد ۸۲۱۰۲۱
انتشار: ۱۹:۱۶ - ۱۶-۱۰-۱۴۰۰

اعتصاب 62 روزۀ مطبوعات در سال 57، اعتراض به سانسور یا خودزنی؟

هر قدر اعتصاب اول و سه روزۀ مطبوعات در مهر 1357 موفق بود اعتصاب دوم و 62 روزه از آبان تا دی سبب شد در گرماگرم انقلاب گفتمان روشن‌فکری در غیاب مهم‌ترین تریبون تحت‌الشعاع قرار گیرد.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 43 سال پیش و  روز 16 دی 1357 سه روزنامۀ سراسری اطلاعات، کیهان و آیندگان و شماری از نشریات به اعتصاب 62 روزۀ خود پایان دادند و انتشار خود را از سر گرفتند. این البته دومین اعتصاب آنان بود اما هر قدر اعتصاب اول و سه روزۀ مطبوعات در مهر 1357 موفق بود اعتصاب دوم و 62 روزه از آبان تا دی سبب شد در گرماگرم انقلاب گفتمان روشن‌فکری در غیاب مهم‌ترین تریبون تحت‌الشعاع قرار گیرد.

اعتصاب 62 روزۀ مطبوعات؛ آزادی‌خواهی یا خودزنی؟

   در نوبت دوم هر چند روزنامه‌نگاران اعتصابی گمان می‌کردند با ثبت طولانی‌ترین اعتصاب مطبوعات در جهان تا آن زمان و شاید تا‌کنون به موفقیت دست یافته‌اند اما بعدتر روشن شد که این اعتصاب موقعیت گفتمان روشن‌فکری در انقلاب ایران را به مخاطره انداخت چراکه مهم‌ترین تریبون خود را از دست داد و در این 62 روز مردم یا به رادیو بی‌بی‌سی گوش می‌سپردند و کمی هم به رادیو مسکو یا رادیو آلمان و البته رسانۀ سنتی – منبر- خصوصا در ماه محرم کارکرد سیاسی یافت و شایعات نیز نقش پررنگی داشت.

  اعتصاب مطبوعات هر چند در اعتراض به دخالت نظامیان بود ولی بسیار زودتر می‌توانست تمام شود چرا که اطلاع‌رسانی و ارایۀ تحلیل و خبر مانند خدمات دیگر نبود که تعطیل آن حکومت را به هراس افکند و به عکس به رسانه‌های حکومتی و به رادیو بی‌بی‌سی میدان داد تا جایی‌که سال‌ها بعد منکران اصالت انقلاب، که از تحلیل چراییِ فروپاشی درمانده بودند آن را ساخته و پرداختۀ رادیو بی‌بی‌سی می‌دانستند حال آن‌که اخبار همان روز را منتقل می‌کرد کما این‌که در سال‌های اخیر دیدیم جنبش‌های عربی هم انعکاس یافت و کسی نگفت کار فلان رادیو یا شبکۀ تلویزیونی است. جنبشی باشد در رسانه منعکس می‌شود و نباشد نه. رسانه نمی‌تواند جماعت را بجنباند.

  تنها دستاورد روزنامه‌نگاران اعتصابی این بود که از پوشش اتفاقات تاریخی و بی‌نظیری چون دو راه‌پیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا در آذرماه محروم ماندند و اکنون تنها می‌توانیم به روایت شاهرخ مسکوب در کتاب خاطرات او استناد کنیم که اگر چه بعدتر در صف منتقدین نظام سیاسی پس از انقلاب قرار گرفت اما متن احساسی خود و همسرش دربارۀ آن جمعیت را از کتاب حذف نکرده است. این در حالی است که در اعتصاب سه روزه اول ( 19 تا 22مهر) جایگاه مطبوعات ارتقا یافت و به حال و هوای صدر مشروطه و دوران دکتر مصدق بازگشته بود. پس از اعتصاب دوم هم اگرچه استقبال از مطبوعات فراوان بود اما مطبوعات دنباله رو شدند نه پیش رو. (تصویر زیر اطلاعاتِ پس از اعتصاب سه روزۀ اول است)

اعتصاب 62 روزۀ مطبوعات؛ آزادی‌خواهی یا خودزنی؟

  انقلاب ایران حاصل ائتلاف گفتمان‌های اسلام انقلابی، اسلام سنتی، ملی‌گرایی، چپ مارکسیسستی و روشن‌فکری سکولار علیه گفتمان باستان‌گرایی سلطنتی و تجدد‌خواهی آمرانه بود و البته سهم گفتمان‌های چپ مارکسیستی و روشن‌فکری سکولار و ملی‌گرایی بسیار کمتر از سرو صدای آنها بود ( به زبان امروز "نمود"‌شان بیش از "بود"‌شان بود) چندان که وزن اجتماعی‌شان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و انتخابات اولین دورۀ مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی که هنوز نام به اسلامی تغییر پیدا نکرده بود روشن شد.

  اعتصاب مطبوعات اما چه کرد؟ گفتمان‌های روشن‌فکری سکولار و چپ مارکسیستی را که در مطبوعات انعکاس می‌یافت به حاشیه برد و نه تنها گفتمان اسلا‌م انقلابی که اسلام سنتی هم دست بالا پیدا کرد.

  کافی است به شعارهای پیش و بعد از اعتصاب 62 روزۀ مطبوعات در سال 57 توجه کنیم تا روشن شود چگونه بازی را واگذار کردند.

  در این میان روزنامۀ آیندگان وضعیت متفاوتی داشت چراکه به صورتی نامحسوس از شاپور بختیار حمایت می‌کرد. در حالی که این صدا هم شنیده نمی‌شد و بختیار دُن‌کیشوتی تصور می‌شد که تصور می‌کرد پس از خروج شاه و به کمک ارتش امواج انقلاب را خاموش کند و حکومت مورد نظر خود را مستقر سازد. ابزارها اما چوبی از کار درآمدند. گفتمان ملی‌گرایی هم که خود را نمایندۀ آن می‌دانست از او حمایت نمی‌کرد و نتوانست گفتمان تازه‌ای بسازد و رایج کند و به عکس، آنچه می‌گفت دست‌مایۀ تمسخر می‌شد.

  اشتباه مطبوعات این نبود که اعتصاب کردند. اشتباه این بود که ادامه دادند. (اشتباه از منظر گفتمان خودشان وگرنه به تفوق جریانات غیر روشن‌فکری یاری رساندند و از این نظر ستایش شدند). همان‌گونه که سال بعد هم قرار بود اشغال سفارت آمریکا 3 روزه باشد اما 444 روزه شد! جنگ هم قرار بود بعد از بازپس‌گیری بندر خرمشهر تمام شود اما 8 ساله شد.


  باری، سحرگاه 15 آبان 1357 دولت نظامی ارتشبد ازهاری جلوی انتشار سه روزنامۀ بزرگ – کیهان و اطلاعات و آیندگان – را گرفت و شماری هم بازداشت شدند و در اعتراض، تحریریۀ روزنامۀ رستاخیز هم که به رغم انحلال حزب رستاخیز به کار خود ادامه داده بود دست از کار کشید. با این که روزنامه‌نگاران بازداشت شده 16 ساعت بعد آزاد شدند اما اعتصاب ادامه یافت و حتی روزنامۀ ارمنی زبان «آلیک» هم به آن پیوست.


  توجیه سندیکای مطبوعات این بود که «ممکن است با صرف هزینۀ سنگین روزنامه منتشر شود ولی فرمانداری نظامی تهران جلوی آن را بگیرد». این در حالی بود که هنوز با تکرار ماجرای 15 آبان مواجه نشده بودند.

  برخی از نشریات اما با همین استدلال که از ترس مرگ نباید خودکشی کرد به انتشار ادامه دادند ولی متهم به همکاری با دولت نظامی شدند. به همین خاطر روزنامۀ خراسان هم از 29 آبان 57 به اعتصاب پیوست.

  اعتصاب در ادارات و کارخانه ها به قصد ضربه زدن به حکومت و موفق بود اما اعتصاب مطبوعات خدمت به حکومت بود هر چند در عمل میدان را از گفتمان‌های ملی و سکولار گرفت و یک‌سر به اسلام انقلابی و اسلام سنتی سپرد.

  محمد قائد بعدها نوشت: «شرط گذاشتن روزنامه‌نگار که تا آزادی نباشد نمی‌نویسم این پرسش را مطرح می کند که وقتی همه چیز گل و بلبل باشد چه نیاز به مطبوعات؟ روزنامه خواندن در روزهای توفانی بیشتر به کار می‌آید تا در هوای ملایم.»

  به خاطر دارم که در همان ایام اعتصاب مطبوعات وقتی تصویر کامران نجات‌اللهی را روی جلد مجله‌ای دیدم (استاد‌ی که در جریان تحصن دانشگاهیان در وزارت علوم و هنگامی که از طبقۀ بالا به تراس آمد و کشته شد) احساس کردم چه خوب که این یکی منتشر می‌شود و چه بد که دیگران نیستند. چگونه یک نوجوان این نکته را دریافت و کار‌کشته‌های مطبوعات بازی را به دو رقیب – رادیو بی بی‌سی و تریبون‌های سنتی و شایعات- سپردند نکته‌ای نامکشوف است.

  هر قدر اعتصاب کوتاه در مهر همان سال قرین موفقیت بود این اعتصاب 62 روزه تنها گفتمان روشن‌فکری را از بازی خارج کرد. هر چند پس از آن آیندگان می‌کوشید جبران مافات کند اما بازی را باخته بود. کیهان نقش مجاهدین و چپ‌ها را پررنگ جلوه می‌داد و اطلاعات متعادل‌تر رفتار می‌کرد و هم از آیت‌الله مکارم شیرازی مقاله داشت و هم از علی‌اصغر حاج‌سید جوادی. امواج انقلاب اما توفنده بود و هیچ صدایی به اندازۀ آیت‌الله خمینی شنیده نمی‌شد. 

   در واقع برندهای بزرگ مطبوعات ایران از ترس مرگ، خودکشی کرده بودند و پس از بازگشت نتوانستند نقش سابق را ایفا کنند و پس از پیروزی انقلاب و در سال 1358 نشریات تازه‌نفس میدان را در دست گرفتند. آیندگان، توقیف نشد اما چون دفتر امام خمینی اطلاعیه داد که ایشان دیگر آن را نمی خواند متوقف شد و بعدتر ساختمان آن به روزنامۀ آزادگان تحویل شد.

   کارکنان آیندگان البته مدعی بودند داریوش همایون سهام را به آنان بخشیده و مالک تشکیلات روزنامه آنها هستند و نباید در زمرۀ اموال همایون مصادره شود. کیهان و اطلاعات هم به دست بنیاد مستضعفان افتاد و بخش قابل توجهی از همان کارکنان اعتصابی اخراج یا منزوی شدند و میدان از دست آنان گرفته شد.

   یکی از دلایل ناکامی بختیار همین بود که در غیاب مطبوعات به قدرت رسید و به همین خاطر تلاش کرد تا هر چه سریع تر منتشر شوند و به همۀ خواست ها تن داد اما مطبوعات آزاد شده از سانسور دنبال آرمان‌های بزرگ‌تری بودند و گفتمان او ذیل هیچ یک از گفتمان‌ها قرار نمی‌گرفت.

ارسال به دوستان