عصرایران؛ مصطفی داننده- در تازهترین قسمت «جیران» ملک زاده؛ همسر امیر کبیر فقید خطاب به جیران میگوید:«من شیفتهی تنهایی امیر شدم... امیر توی خلوت خودش نه شخص اول مملکت بود نه امیرنظام. رعیتزادهی خردمندی بود که غم ایران و ایرانی داشت ذره ذره آبش میکرد؛ یک هفته بعد از عروسیمون دیدم رفته توی ایوون و خیره شده به ناکجا؛ رفتم پیشش گفتم تو صدر اعظمی ناسلامتی، چرا هیچوقت حالت خوش نیست؟ سرشو اینجوری گرفت بین دوتا دستهاش گفت: تمامِ درستِ دنیا توی سرمه؛ تمامِ غلطِ دنیا پیش چشمم.»
خودمانیم، غریبهای هم میانمان نیست، امروز غم مردم، کدام دولتمرد و کدام نماینده مجلس را ذره ذره آب میکند؟ امیر کبیر نزدیک به 3 سال صدراعظم ایران بود. اما به اندازه 300 سال از او گفته میشود. از دغدغههایش، از کارهایی که برای مردم ایران کرد.
ستوان فقرات زندگی مردم زیر آوارهای تورم و گرانی در حال خُرد شدن است و مسئولان کشور انگار نه انگار. کار خود را میکنند و ساز خود را میزنند و به دنبال اهداف سیاسی خود هستند.
مگر میشود این همه درد و سختی را دید اما کاری نکرد؟ بله؛ در حرف زدن و شعار دادن نمره مسئولان ما عالی است. مثلا همین معاون وزیر صمت که دستور داد قیمتها به سال قبل برگردد! انگار میشود با امر و نهی، بازار را کنترل کرد. آنهم بازاری که چشم به مذاکرات دارد و با یک اخم و لبخند حالش دگرگون میشود.
مردم در عهد قاجار بدون هیچ شبکه اجتماعی، صدر اعظم را دوست داشتند چون با چشمهایشان کارهایی که او برای مردم میکرد را میدیدند. حالا هی بگوییم تورم پایین آمده، گرانی کنترل شده اما کافی است برای یک ساعت دل به بازار بزنید تا ببیند تورم و گرانی هست که هست تازه بالاتر هم میرود که میرود.
وقتی پراید 200 میلیون میشود یا قیمت گوجه و خیار طعنه به موز و آناناس میزند، چگونه میشود باور کرد که برای مردم قدمی برداشته میشود.
مگر میشود مردم غرق در مشکلات باشد و دغدغههای آنهایی که میتوانند کار کنند در مورد مسائل حاشیهای باشد و هر هفته در مورد آن حرف بزنند؟ همهاش به دنبال پشت پردهها هستیم و این درحالی است که مشکلات مردم جلوی پرده عیان است.
این سالها مسئولان کشور باور کردهاند که با حرف زدن، چرخ زندگی مردم میچرخد. آنها هی حرف میزنند و شعار میدهند و درعوض چرخ زندگی مردم بیشتر به گل فرو میرود.
کاش حداقل ناراحتی و دردمندی از شرایط کشور را در چهره برخی از مسئولان میدیدم. کاش میفهمیدیم آنها درک میکنند که ما چه میکشیم. اما آنها حقوقشان سر وقت میرسد و یخچالهایشان پر میشود و زندگی برایشان به سامان به سامان است. تازه بعضی از بچههایشان هم در فرنگ، روزگار سپری میکنند.
عملکرد امیر کبیر و به نیکی یاد کردن مردم از او بعد از این همه سال نشان داد که چه خوب گفتهاند :« دوصد گفته چون نیم کردار نیست.»