عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مخاطبان گرامی از علاقۀ این نویسنده به زبان پارسی که گاه با به کار بستن نوواژهها ابراز میشود آگاهاند البته به گواه همین جمله که در آن کلمات «مخاطب، علاقه و ابراز» پارسیسره نیستند مراد، پارسی نویسی به اندازهای نیست که به انتقال مفهوم، آسیب برساند چرا که در رسانه اصل بر انتقال سریع و صریح و صحیح پیام است و جدول کلمات متقاطع و بیست سؤالی طرح و کارگاه پارسیسرهنویسی دایر نمیکنیم اما وقتی میتوان نوشت: آسیب چرا «لطمه» تا نوآموز ما هم بپرسد با ت یا ط؟!
مهمترین نقدی که به واژههای تازه وارد میکنند اینهاست: جا نمیافتد، کلمات علمی و بینالمللی را نباید تغییر داد و مانند اینها.
از این رو بد نیست داستان برخی از نوواژهها را بدانیم تا روشن شود این پندار در آغاز بسیاری از کلمات آشنای امروزین هم بوده است.
عبدالله مستوفی در«شرح زندگانی من» مینویسد:
« آقایان، هر قدر میخواهید باد به بیرق لغت "دادگستری" بکنید. مردم "عدلیه" را برای اختصارش ترک نمیکنند و دادگستریِ شما با وجود این که وضع شدۀ فرهنگستان هم هست روی کاغذ خواهد ماند.»
نیاز به توضیح نیست که اکنون برای مردم «عدلیه» آشناتر است یا دادگستری در حالی که در دهههای گذشته و بعد از انقلاب بر خلاف دورۀ پهلوی، رسانههای رسمی و خطبا و سخنرانان در استفاده از کلمات غیر پارسی کم نگذاشتهاند و حساسیت فرهنگستان بعد انقلاب هم بیشتر روی واژگان انگلیسی بوده تا با ریشۀ عربی.
با این همه نه تنها "دادگستری" روی کاغذ نماند و بر زبان مردم نشست که این واژهها نیز که همه با "داد" ساخته شدهاند: دادسرا، دادگاه، دادنامه، دادیار، دادخواست، دادخواهی، دادستان و...
همین واژۀ «کالابرگ» به جای «کوپن» اگر قرار بر توزیع آن باشد آن قدر از رسانهها تکرار خواهد شد که بی تردید جای کوپن را میگیرد مانند "یارانه" به جای "سوبسید" در دهۀ 60 که به صورت «سوبسیت» هم تلفظ میشد!
با نوواژهها باید مهربان باشیم تا از کاغذ به درآیند و بر زبان مردم بنشینند. اگر رسانهها همکاری کنند به تمامی جا میافتد مانند «کارگردان» به جای «رژیسور» و اگر همکاری نکنند چندان جا نمیافتد مانند «تارگردان» به جای «اَدمین» در حالی که تارگردان از کارگردان منطقیتر است و در کنار تارگردان از "تارنما" هم میتوان بهره برد.
(در یکی از اولین پوسترهای سینمای ایران "تحت رژیسوری» همان است که امروز میگوییم: "به کارگردانی" یا " پرورشگاه آرتیستی" همان است که امروز به عنوان کارگاه اموزش هنرمندان میشناسیم.)
* در این زنجیره از نوشتهها از تارنمای «پارسی انجمن» نیز بهره میبرم هر چند مانند آنان بر پارسیسرهنویسی اصرار ندارم چون در رسانه اصل بر انتقال پیام است.
از اینکه نویسنده محترم هر چند در گروه کوچک تلاش قابل ارزشی را به کار بسته اند جای سپاس داد. ای کاش رسانه ملی در پاسداری از فرهنگ ایرانی توجه بیشتری در این مهم به کار می گرفت و اقدامات موثرتری انجام میداد.
پاینده باشید.
.
رسانهها از گستراندگان واژهها و ویرایشگران آن (اگر بخواهند با ریشهی پارسی) هستند. پس زینپس شما به نوشتهی خود پایبند بمانید و در گسترش و پراکنده کردن واژههای با ریشهی پارسی کوشش خود را بهکار بندید.
پایا و مانا باشید