نتایج مطالعه جامعی که بر مبنای تحقیقات پیشین پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا انجام شده نشان داده است که برخلاف ذهنیت ایجاد شده از نقش این انتقالدهنده شیمیایی در بروز افسردگی طی سالها مطالعه، هیچ مدرک روشنی وجود ندارد که نشان دهد سطح سروتونین یا فعالیت آن عامل بروز افسردگی باشد.
روزنامه جام جم نوشت: «از سالها پیش سروتونین که یکی از انتقالدهندههای شیمیایی شناختهشده سیستم عصبی است، بهعنوان عامل جاریکننده حس خوب در بدن ما شناخته شده است؛ تا حدی که حتی به آن هورمون سرخوشی نیز میگویند.
براساس نتایج حاصل از تحقیقات پیشین بیشتر داروهای ضد افسردگی موجود در بازار نیز بر مبنای تنظیم تعادل این انتقالدهنده عصبی در بدن و فعالسازی آن شکل گرفتهاند اما اخیرا نتایج مطالعه جامعی که بر مبنای تحقیقات پیشین پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا انجام شده نشان داده است که برخلاف ذهنیت ایجاد شده از نقش این انتقالدهنده شیمیایی در بروز افسردگی طی سالها مطالعه، هیچ مدرک روشنی وجود ندارد که نشان دهد سطح سروتونین یا فعالیت آن عامل بروز افسردگی باشد.
مروری بر مطالعات فراتحلیلی موجود و بررسیهای سیستماتیک منتشرشده در نشریه علمی روانپزشکی مولکولی (Molecular Psychiatry) نشان میدهد افسردگی احتمالا تحت تأثیر بههمخوردن تعادلهای شیمیایی بدن نیست؛ این یعنی عملکرد داروهای ضدافسردگی که تاکنون برای درمان این بیماری تجویز میشدند نیز زیرسؤال خواهد رفت! بیشتر داروهای ضدافسردگی مهارکنندههای بازجذب سروتونین با نام مخفف «اساسآرآی»ها (SSRIs) هستند که برای رفع کمبود غیرمعمول سطح سروتونین در افراد افسرده تجویز میشوند. این تنها فرآیند مطرحشده بود که نحوه اثر این داروهای ضدافسردگی را توضیح میداد.
مرور پژوهشها بهدنبال نشانه
پژوهشگر ارشد این تحقیق، جونا مونکریف، روانپزشک و استاد دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «اثبات نتیجه منفی همیشه دشوار است اما من فکر میکنم میتوانیم با اطمینان بگوییم که پس از تحقیقات گستردهای که طی چند دهه انجام شده است، هیچ مدرک قانعکنندهای وجود ندارد که نشان دهد افسردگی ناشی از بههمخوردن تعادل سروتونین در بدن بهویژه کاهش سطح آن یا کاهش فعالیت آن است.»
بسیاری از مردم از داروهای ضدافسردگی استفاده میکنند زیرا به آنها این باور داده شده که علت بروز افسردگی عاملی بیوشیمیایی است اما این تحقیق مروری و جامع نشان میدهد که این باور برگرفته از شواهد نیست. هدف از این تحقیق مرور تمام مطالعات مرتبطی بود که در مهمترین زمینههای تحقیقاتی در مورد سروتونین و افسردگی منتشر شدهاند.
برای مثال در تحقیقاتی که سطوح سروتونین و ترکیبات حاصل از تجزیه آن را در خون و مایعات مغزی بررسی کردهاند، تفاوتی در میزان این ترکیبات شیمیایی بین افراد مبتلا به افسردگی و داوطلبان سالم پیدا نکردند.
دانشمندان همچنین مطالعاتی را بررسی کردند که در آن محققان سطح سروتونین را بهطور مصنوعی در صدها نفر کاهش داده بودند. این مطالعات نشان میداد که افسرگی با سروتونین مرتبط است اما تحقیق دیگری که به همین روش در سال ۱۳۸۶ انجام شده بود نشان داد کاهش سروتونین به این روش باعث ایجاد افسردگی در صدها داوطلب سالم نشده است.
این یافتهها در کنار هم، نویسندگان را به این نتیجه رساند که «هیچ داده پشتیبانیکنندهای برای این فرضیه وجود ندارد که افسردگی ناشی از کاهش فعالیت یا غلظت سروتونین است.»
داروهای شیمیایی همهچیز نیست
محققان معتقدند که نتیجه این پژوهش جدید بسیار مهم است، زیرا مطالعات نشان داده است ۸۵ تا ۹۰ درصد مردم معتقدند افسردگی ناشی از سطح پایین سروتونین در بدن است. بسیاری از دانشمندان و نهادهای حرفهای ایده بههمخوردن تعادل شیمیایی و ارتباط آن با افسردگی را به نحوی سادهسازی بیش از حد موضوع میدانند.
همچنین شواهدی وجود دارد که بهدلیل اعتقاد داشتن به این ایده که خلقوخوی ضعیف ناشی از نبود تعادل شیمیایی است افراد دیدگاه بدبینانهای نسبت به احتمال بهبود و امکان مدیریت خلقوخوی خود بدون کمک پزشکی و دارویی دارند.
لازم به ذکر است که این مطالعه به بررسی اثرگذاری داروهای ضدافسردگی نپرداخته است بلکه درباره چگونگی اثرگذاری آن بحث میکند. بااینحال نویسندگان این تحقیق مردم را به مدیریت رویدادهای استرسزا یا آسیبزا یا رواندرمانی، در کنار سایر شیوهها مانند ورزش تشویق میکنند. همچنین معتقدند سعی در حل عوامل زمینهای مانند فقر، استرس و تنهایی میتواند بسیار کمککننده باشد.
قطع خودسرانه دارو ممنوع!
پروفسور مونکریف توضیح میدهد:«نظر ما این است که به بیماران نباید گفته شود افسردگی ناشی از کاهش سروتونین یا عدم تعادل شیمیایی است و نباید آنها را به این باور رساند که داروهای ضدافسردگی با هدف قرار دادن این نابهنجاریهای اثبات نشده کار میکنند.ما نمیدانیم داروهای ضدافسردگی دقیقا با مغز چه میکنند. دادن چنین اطلاعات نادرستی به مردم مانع تصمیمگیری آگاهانه در مورد مصرفکردن یا مصرفنکردن داروهای ضدافسردگی میشود.
از جنبههای جالب در مطالعاتی که بررسی کردیم این بود که رویدادهای نامطلوب زندگی چه تأثیری بر افسردگی داشتند.این بررسی نشان میدهد خلق ضعیف پاسخی به زندگی افراد است و نمیتوان آن را در یک معادله شیمیایی ساده خلاصه کرد.»
وی میافزاید: «علاوهبراین هزاران نفر از عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی رنج میبرند، ازجمله عوارضی که ممکن است در زمان قطع مصرف آنها بروز کند. با این تجویز این داروها همچنان در حال افزایش است. ما معتقدیم این وضعیت تا حدی ناشی از این باور غلط است که افسردگی بهدلیل نبود تعادل شیمیایی رخ میدهد. زمان آن فرا رسیده است که به مردم اطلاع دهیم این اعتقاد براساس شواهد علمی درست نیست!»
محققان هشدار میدهند هرکس که قصد قطع مصرف داروهای ضدافسردگی را دارد، با توجه به خطر عوارض جانبی پس از ترک این داروها، باید با پزشک متخصص در این رابطه مشورت کند. پروفسور مونکریف و دکتر هوروویتز در حال انجام تحقیقات در دست اقدامی در مورد بهترین روش برای قطع تدریجی مصرف داروهای ضد افسردگی نیز هستند.