عصر ایران - دارالاسلام (Abode of Islam ) به معنای خانۀ اسلام و یا کشور اسلامی است. منظور از این اصطلاح، مناطقی است که متعلق به مسلماناناند و قوانین و دستورات اسلامی در آنجا رعایت میشوند و یا آنکه اکثر ساکنان آن را مسلمانان تشکیل میدهند.
این سرزمینها وطن تمامی مسلمانان جهان محسوب میشوند و چنانچه از سوی دشمنان اسلام مورد تهاجم قرار گیرند، در درجۀ نخست بر ساکنان آنها و در درجۀ دوم، چنانچه ساکنان این سرزمینها به تنهایی قادر به دفاع نباشند، بر تمام مسلمانان واجب کفایی است که از این مناطق به عنوان سرزمین اسلام دفاع کنند.
واجب کفایی، امر واجبی است که مسلمین باید انجامش دهند اما انجام دادنش بر عهدۀ شخص خاصی نیست. یعنی اگر کسی یا گروهی از مسلمین آن امر واجب را انجام داد، وجوب دیگران برداشته میشود و اگر هیچ مسلمانی آن را انجام ندهد، همه گناهکارند.
در زمان پیامبر اسلام، شهر مکه را بعد از فتح و نیز مدینه را دارالاسلام مینامیدند. در بین فقها، در تعیین مصادیق دارالاسلام اختلافاتی وجود دارد. مثلا برخی گفتهاند دارالاسلام شهری است که در اسلام بنا شده و مشرکان به آن راه نیافتهاند. مثل بغداد که در سال 140 هجری تاسیس شد یا بصره و یا کوفه که حوالی سال 20 هجری تاسیس شد.
برخی نیز گفتهاند دارالاسلام شهری است که به کافران تعلق داشته و به تصرف مسلمانان درآمده. برخی هم گفتهاند شهری است که به مسلمانان تعلق داشته و به تصرف کافران درآمده. اما در مجموع همان تعریف نخست، که در ابتدا ذکر کردیم، رایجترین تعریف این مفهوم است.
برخی از خوارج معتقد بودند دارالاسلام را، در صورتی که ساکنان آن مرتکب گناهان کبیره شوند، میتوان دارالحرب نامید.
در ذیل مفهوم دارالاسلام مفاهیمی دیگری به کار میروند به شرح زیر:
دارالحرب: منظور از این اصطلاح، کشوری است که در حال جنگ با اسلام و مسلمین است و مراد از آن کشورهایی است که قوانین اسلام در آنها اجرا نمیشود و دولتهایشان نیز در حال خصومت با اسلام و دولتهای اسلامیاند. ساکنان دارالحرب را اصطلاحا حربی مینامند.
مطابق فقه سنتی، از حربی، اگر "اهل کتاب" نباشد، جز اسلام پذیرفته نیست و در صورت خودداری از آن، جهاد با او با وجود شرایط آن واجب است و کودکان و زنان اهل حرب نیز، اگر اسیر شوند، به بردگی و کنیزی گرفته میشوند و مردان بالغ اهل حرب نیز، پیش از اتمام جنگ، کشته میشوند و پس از اتمام جنگ، بر امام مسلمین است که دربارۀ آزاد کردن یا به بردگی گرفتن آنان تصمیم بگیرد.
پیمان صلح با اهل حرب، به هر صورت که امام مسلمین صلاح بداند، جایز است. در این صورت جال و مال آنان محترم خواهد بود.
اگر حربی ادعا کند که از اهل کتاب است تا از او جزیه گرفته شود، سخنش پذیرفته است و نیاز به بیّنه ندارد.
دارالعهد (دارالخراج): اصطلاحا کشورهایی هستند که با اسلام محاربه ندارند. این گونه کشورها با مسلمین پیمان بستهاند و از زمینهای خویش مالیات ویژهای به دولت اسلام میپردازند که آن را خراج میگویند. این سرزمینها را دارالخراج و اهالی آن را معاهد مینامند.
دولت اسلامی در مقابل آن خراج، امنیت آنان را تضمین میکند. حمله به چنین کشورهایی، که خود حکومت و دولت جداگانهای دارند، حمله به کشور مسلمین محسوب میشود و دفاع از دارالعهد و معاهدین بر مسلمانان ضروری است.
معاهدین (یعنی کفار همپیمان و خراجپرداز) نیز مانند مسلمانان باید در مواقع ضروری حتیالامکان، در مقابل دفع تهاجم از سرزمین مسلمین به آنان کمک نمایند.
دارالموادعه: سرزمینها و ممالکی هستند که جزو دارالاسلام نیستند و اهالی آن نه حربی هستند و نه معاهد. تفاوت اساسی دارالموادعه با دارالعهد در عدم پرداخت خراج به دولت اسلام، و عدم تعهد دفاعی طرفین پیمان در مقابل هم در مواقع تهاجم است.
دارالهجره: به موجب قانون شرع، هر کافری که دین اسلام را قبول کند، باید از کشور خود به قلمرو اسلام هجرت نماید. به همین سبب قلمرو اسلام را دارالهجره نیز نامیدهاند. این نامگذاری ریشه در هجرت پیامبر اسلام و سایر مسلمین، از مکه به مدینه دارد و یکی از القاب مدینه، دارالهجره بوده.
دارالایمان: منطقهای که مومنان در آن حاکمیت دارند. این تعریف تفاوت چندانی با منطقۀ تحت حکمرانی مسلمانان ندارد مگر اینکه هر مسلمانی را مومن ندانیم. به این اعتبار، منطقۀ تحت سلطۀ خلفای اموی و عباسی، اگرچه دارالاسلام بود، ولی دارالایمان نبود.
دارالذمّه: سرزمینی که اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان) طی قرارداد ذمه با دارالاسلام در آن زندگی میکنند.
دارالبغی: منطقهای است که مردمانش علیرغم اعتقادات اسلامیشان، علیه دولت اسلامی شورش و قیام میکنند. کسی که در دارالاسلام قیام کند، باغی محسوب میشود.
دارالردّه: اگر جمعی از مسلمانان مرتد شوند و بر مسلمانان منطقۀ خود غلبه پیدا کنند، به آن منطقه دارالردّه میگویند.