عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اعلام بیزاری امام جمعه رشت از دختران جوانی که در جشنوارۀ تئاتر کودک ایثار به عمد یا به سهو روسری از سر انداختند بر خلاف انتظار "گویندۀ بیزاری جوینده" موجی از تقبیح را در پی داشته و مصداق صفرا فزودنِ سرکنگبین شده است.
ظاهرا حجتالاسلام شیخ رسول فلاحتی نگران بود که تصاویر در رسانهها منتشر شود و بر او خرده بگیرند که چرا در چنین نشستی شرکت کردهاید و خدای ناخواسته جایگاه و پایگاه خود را از کف بدهد و از این رو با صدای بلند اعلام بیزاری کرد.
شاید هم میپنداشته موسم حج است و مراسم برائت از مشرکین. غافل از این که اگر خاطرات مرحوم ریشهری را خوانده بود میدید که بر سر همان مراسم برائت از مشرکین چه مصلحتاندیشیها رخ میداده و گاه کوتاه میآمدهاند و حالا روحانی 60 ساله از هموطن مسلمان و همکیش و هماستانی به سبک مشرکین اعلام برائت میکند!
آن هم درست در روزی که تصاویر ادای احترام سید ابراهیم رییسی به دو مشاور زن و بی روسری بشار اسد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسیار دیده میشد و کیهان هم نوشته ادای احترام کرده آن وقت یک روحانی دیگر از دختران این سرزمین اعلام بیزاری کرده است!
عضو دفتر رهبری چراغ نقد را روشن کرد و توییت گذاشت که رهبری از امام جمعهها خواستهاند پدری کنند و در پی آن رییس سازمان تبلیغات بر این ادبیات تاخت و امروز تولیت آستان قدس رضوی هم انتقاد کرد. حال آن که میدانیم آقای مروی بر خلاف سلف خود میل به دیده شدن ندارد.
راز واکنش صریحتر و سریعتر روحانیون بلندمرتبه را شاید بتوان در این دانست که وقتی به یکی بگوییم "من از تو بدم میآید" محتملترین پاسخ طرف مقابل این است: "من هم از تو بدم میآید".
این گونه نیست که امام جمعه به شهروندانی بگوید من از شما بیزارم و آنها بگویند ولی ما عاشقتان هستیم و طبیعیترین واکنش این است که دیگران هم بگویند ما هم بیزاریم و این برای رابطه حکومت و مردم سم است.
این همان نکته است که سید محمد علی ابطحی به عنوان یک روحانی هشدار داده و گفته اگر منِ آخوند به کسی بگویم از تو بیزارم او هم میگوید من هم از تو بیزارم.
مشهورترین جمله شهید بهشتی که ضربالمثل شده این است که "آمریکا! از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر". اگرکسانی مطابق قاعدۀ «انحراف از نُرم» که مهمترین اصل سبکشناسی دکتر شفیعی کدکنی است به جای عصبانی، بیزار بگذارند چه؟
تاسف مضاعف به این خاطر است که این سخن از زبان امام جمعه رشت خارج شده است. شهری مشهور به تسامح و تساهل با مردمانی نرمخو و مداراجو و دور از این گفتار و رفتار پرخاشگرانه.
هر جا طبیعت با مردمان مهربانتر و جغرافیا سبزتر بوده تعصبات هم کمتر است و خطۀ گیلان چنین است. در هیچ استانی زنان، حضوری چنین پررنگ و پرشور ندارند و شگفتا اگر شیخ رسول فلاحتی متولد صومعهسرا در نیافته باشد. درست است که بین فرهنگ رشت با شهرستانهای اطراف تفاوتهایی هست اما روح مشترک گیلان ستایش زن و زندگی است نه اعلام بیزاری.
بیزاریجوینده که در سال انقلاب 16-15 ساله بوده طبعا به یاد دارد که رشت روحانیون و امام جمعههایی چون آیتالله لاهوتی و صادق احسانبخش را به خود دیده با علایق شدید ملی و منطقهای. امام جمعه قبلی -حجتالاسلام قربانی- هم اگرچه به دلایلی کنار گذاشته شد ولی باز اهل قلم بود و در مجله مکتب اسلام پیش از انقلاب مینوشت. آخر "بیزاریم" یعنی چه؟ از کی "بیزاری"؟ چرا این مناصب و موقعیتها که در تاریخ روحانیت سابقه نداشته برخی را به جای شاکر بودن شاکی کرده؟
این بیزاری البته بیشتر اعلام وفاداری به مرکز از بیم راپرت علیه او بود حال آن که امام جمعه نباید این قدر از مرکز بترسد. روحانی باید استقلال عمل داشته باشد و اگر هم خبرچینهایی گزارش دادند دفاع کند و بگوید من در درجه اول مبلُغ دینام.
با این "بیزاریم" حضور او در جمعهای قبلا چینشنشده بعدی بسیار دشوار خواهد شد و شوربختانه از جایگاه روحانییی که باید مورد قبول و احترام همگان باشد به فردی با دغدغۀ حفظ موقعیت فروکاسته است.
"سیاست ما عین دیانت ماست" برای این بود که رفتار دیگران دینی شود نه این که روحانیون گمان کنند فرمانده نیروی انتظامی یا استاندار و مقام اجراییاند حال آن که نه پلیس و نه مقامات دولتی نیز این گونه حرف نمیزنند.
جان کلام همان است که حجتالاسلام مرویِ آستان قدس گفته: "دلمان را خوش نکنیم به آن جمعیتی که با ما و گرایش همراه ما هستند". حرف کاملا درستی است و نغز و پرمغز ولی به امام جمعه محترم میتوان گفت دلتان را به حکم و جایگاه هم خوش نکنید چون فردا روز که به هر دلیل این عنوان را از شما گرفتند باید با همان مردمی زندگی کنید که از آنان اعلام بیزاری کردید.
چه بعدتر هم در رشت زندگی کنید که مخاطبان بیزاری فزونتر است و چه به صومعهسرا برگردید وبخواهید بر بقعه "سید جواد" حاضر شوید حاضران، زمزمهکنان یا به صدای بلند به یادتان خواهند آورد که روزی چه گفتید.