عصر ایران؛ یادداشت وارده/- روزنامه کیهان در نوشته امروز که «تیتر یک» را هم به همان اختصاص داده رسانههای چاپی داخلی با گرایش اصلاحطلبانه و اعتدالگرایانه یا مستقل و غیر دولتی را به باد انتقاد گرفته و مصادیق ادعایی کهنه و هزار هزار بار گفته و اتهام زده شده را تکرار و آنها را به «بازی ناجوانمردانه جریان غربگرا با امنیت روانی جامعه» متهم کرده تا مصداق سخنان اخیر رهبری را به زعم خود معرفی و علیه آنها پروندهسازی کند حال آنکه اشاره مشخص ایشان معطوف به شایعات بیمنبع در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و بعضا با هدایت خارجی بوده است.
به بیان دیگر انتقادات کیهان علیه برجام و دولت قبل و هر آنچه درباره فعالان مدنی و تحسین و تأیید سیاست های منتهی به وضعیت فعلی و حسرت یک زندگی معمولی نوشته عین جوانمردی بود و نقد و توصیۀ دیگران ناجوانمردی است.
کیهان که همچنان در حالوهوای نیمه دوم دهه 70 و ماقبل انقلاب هوش به سر میبرد به سیاق آن سالها که مینوشت تا سعید مرتضوی به استناد آنها ببندد در روزگار پسا سعید مرتضوی و فضای جدید رسانهای هم دست از سر روزنامههای چاپی برنمیدارد و همان سازهای 20 سال قبل را باز کوک میکند در حالی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت مورد حمایت کیهانیان هم در همایش اخیر «هوش مصنوعی و رسانهها» به صراحت و با آمار از کاهش چشمگیر تأثیر رسانههای چاپی و کاغذی و البته بیاثر بودن نظارت و سانسور به شیوههای قبل سخن گفت.
این روزنامه در نوشتۀ امروز که نه در قالب گزارش میگنجد نه مقاله و تکرارِ مکررات و اتهامات است فهرستی از موفقیتهای دولت ابراهیم رییسی را هم قطار کرده و به خاطر آن که رسانههای مستقل رابه جرم این که در وصف آنها مدح و ثنا نگفتهاند به باد انتقاد گرفته که چرا اینها را به مثابه واگنها و کوپههای قطار پیشرفت منعکس نمیکنند؟
این در حالی است که تیترهای صفحه اول کیهان در تمام سالهای دولت قبل و حتی در آن سه سال کاهش محسوس تورم و یک رقمی شدن آن در فضای برجامی به شدت منفی و نومید کننده بود به گونهای که در مقاطعی حتی تلویزیون منافقین در تاختن به روحانی و جمهوری اسلامی به خبرهای کیهان استناد میکرد.
انتظار امروز کیهان لابد این است که روزنامههای مستقل و نه برخوردار از بودجهها هر روز تیتر بزنند: «با این که برجام احیا نشده اما اوضاع اقتصادی چقدر خوب شده، بهبه!» یا «با این که به افایتیاف نپیوستیم ولی وضع مردم بهتر شده چهچه!» یا «درست است که مرغ و گوشت خیلی ارزان شده اما دیگر این قدر اسراف نکنید!» یا « اگر تا دیروز به عربستان فحش میدادیم لازم بود ولی حالا با آل سعود آشتی کردیم؛ عجب مصلحتی ....»
گزارش کیهان علیه رسانههای مستقل و مجوزدار که خود با بحران ریزش و کاهش اعتماد مخاطب به رسانههای داخلی و گرانی سرسامآور کاغذ روبهرویند و صورت خود را با سیلی سرخ نگاه داشتهاند یادآور حکایت ملا نصرالدین است که پول خود را بیرون خانه و در کوچه تاریک گم کرده بود ولی در خانه از زن و فرزند میخواست بگردند و پیدا کنند! با این توجیه که آن کوچه تاریک بود و از رهگذران نمیتوانستم بخواهم بگردند ولی خانه روشن است و میتوانم از زن و فرزند خود بخواهم!
عجبا که چشمهای کیهان روزنامهنگاران کوچکرده را میبیند اما مجریان رفتۀ صدا و سیما را نه! ابراهیم نبوی سالهای دور را میبیند اما برادران رییس صدا و سیما و احسان کرمیِ مجری را نه! مجریان دیگری هم در داخل ایران که حاضر به تکرار نوع ادبیات صدا و سیما نیستند. اینها را لابد در اجرای پروژه خالصسازی توصیف میکند.
درد کیهان از ایراناینترنشنال و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است ولی به شرق و اعتماد گیر می دهد! در حالی که موضع روزنامههای اصلاحطلب علیه تلویزیون ایران اینترنشنال مشخص است و اتفاقا حجم حملات براندازان به رسانههای اصلاحطلب بیش از کیهان است.
خیال میکنند اگر اینها نباشند مردم مثل دهه 60 کیهان میخوانند و نمیدانند بینندۀ تلویزیونهای ماهوارهای را بیشتر میکند و همین حالا هم مردم را از صرافت روزنامه خوانی انداختهاند. البته حالا بهتر معلوم میشود که چرا همفکرانشان در صدا و سیما خیال میکنند اگر شبکه نمایش خانگی را از پا بیندازند بینندۀ صدا و سیما زیاد میشود غافل از این که به صدا و سیما برنمیگردند بلکه به سریالهای جِم برمیگردند!
کیهانی که 8 سال تمام علیه دولت جمهوری اسلامی ایران به ریاست شیخ حسن روحانی مینوشت و تیتر پشت تیتر منفی میزد حالا میگوید چرا مجیز دولت فعلی را نمیگویید! میگفتند قیمت مرغ ربطی به تحریم ندارد و از بی عرضگی مدیران است ولی حالا لام تا کام سخن نمیگویند! البته توصیه به اشکنه و دو وعده غذا در روز و قناعت هست!
اینها همه در حالی است که به شمار خبرگزاریهای قبلی رسانههای دولتی هم اضافه شده و دولت که عوض میشود خط و ربط عوض میکنند و همه با هم و با صدا و سیما جمعشان جمع است و آن قدر مثل هماند که قرار شده برخی از آنها در هم ادغام شوند! با این اوصاف و به رغم برخورداری از بودجههای کلان مشخص نیست چرا از مقالات تحلیلی رسانههای مستقل و تازه چاپی و کاغذی این قدر نگراناند؟ از 100 اگر 99 تا داشته باشند باز دنبال همان یکی هستند!
حکایت کیهان حکایت آن معلم است که الف را انف تلفظ میکرد و به نوآموزان تشر میزد: من میگم انف تو نگو انف! یعنی من حق داشتم علیه دولت قبل بنویسم (انف) و به رسانههای مستقل در مقام اتهام و تحقیر بگویم حامی دولت -حتی اگر دولت قبل از آنها شکایت هم کرده بود -و جوری حامی دولت را جرم میدانست که انگار حامی دولت نتانیاهو بودند- در حالی که حامی به معنی مصطلح هم نبودند -اما حالا کسی حق ندارد بگویدبالای چشم دولت آقای رییسی ابروست. چرا؟ چون به این پیشرفتها نایل آمده است:
«خنثیسازی تحریمها، رونق دیپلماسی اقتصادی با جهان فراغرب از کشورهای منطقه و همسایه گرفته تا چین و روسیه و آمریکای لاتین، گسترده واکسن و مهار کرونا، عضویت ایران در پیمان شانگهای، انعقاد قرارداد سوآپ گازی با ترکمنستان و آذربایجان، سفر وزیر خارجه به پکن و آغاز اجرای سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین، پیگیری همکاری بلندمدت با روسیه، سفرهای استانی و مدیریت جهادی و میدانی برای حل مشکلات و خدمت به مردم، رشد صادرات به همسایگان، افزایش صادرات نفت و رشد متوسط ماهانه صادرات غیرنفتی نسبت به میانگین هشت سال عملکرد دولت روحانی در پنج ماه نخست فعالیت دولت سیزدهم، صادرات سوخت، قراردادهای جدید با ترکیه و پاکستان و عراق، احیای کارخانههای تعطیل شده، حمایت از تولیدکنندگان داخلی و دستور محدود کردن واردات دارای مشابه داخلی، اجرای طرح جهش تولید مسکن، مبارزه با فساد و بستن گلوگاههای فساد، بازگرداندن تدریجی دلارهای بلوکه شده، حل مشکل قطع پیدرپی برق و... »
( مورد سوم خیلی جالب است چون کلمه قبل از "گسترده" حذف شده و مشخص نیست منظور تولید گسترده است یا واردات گسترده. دقیقا چیِ گسترده؟ چون گسترده صفت است. رییس جمهوری به واردات گسترده واکسن افتخار میکند اما کیهان با ورادات گسترده واکسن مخالف است).
بسیار خوب! با ادبیات کیهان در سالهای 76 تا 84 و 92 تا 1400 میتوان پرسید: اگر این فهرست بلندبالا را به اکبر آقا سوپری یا اصغر آقا سوپر گوشت محل ارایه دهیم گوشت و مرغ و تخم مرغ به ما میدهد؟!
کیهان همچنین به این پرسش پاسخ نداده که اگر کارنامه این قدر مشعشع است چرا تلألؤ آن را نمیبینیم و چرا معاون اقتصادی دولت و وزیر نابغه کار با شعار یک میلیون شغل با یک میلیون تومان و رییس بانک مرکزی و رییس بورس را از قطار پیشرفت پیاده کردید؟ چرا این فهرست شبیه لیست وعده ها نیست که در صدر آن یک میلیون خانه در سال بود؟ پیوستن و عضویت در شانگهای را که آقای شمخانی در مرداد 1400 و قبل از تشکیل دولت جدید اعلام کرد و علت آن قطع حمایت ایران از اپوزسیون تاجیکستان بود و تاجیکستان هم رای موافق داد که در لیست وعده های آقای رییسی نیود. در همان مرداد دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی توییت زد.
با ادبیات کیهان میتوان پرسید حالا یعنی حالا با این شانگهای مرغ و تخممرغ و خانه ارزان میشود؟ یا همین شانگهای را میتوان در همان دو وعده مورد نظر حاج آقا مصباحی مقدم صرف کرد؟
بله. از این خوان گسترده کسانی متنعم و منتفع و بهرهمند شدند. شکل شفاف آن برخی از نمایندگان مجلس انقلابیاند که هم سه برابر دستمزد قانون کار حقوق میگیرند و هم بابت دفتر و کارمندان دفتر که بعضا از بستگاناند دریافتی چند دهمیلیونی دارند!
یعنی در این مملکت یک اتاق پیدا نمیشود و نماینده مجلس از اتاق استانداری و شهرداری و دهداری و مسجد نمیتوانسته استفاده کند یا در میان خیل رای دهندگان چهار نفر داوطلب خدمت ولو یک روز در هفته پیدا نمیشود و همه باید حقوق کامل و ماهانه بگیرن؟! این همه وسایل ارتباطی و پیامرسان هم لابد کافی نیست و حتما شخص باید مراجعه کند؟
آخر مصدق که نفت را ملی کرد و مدرس که یک تنه جلوی استبداد ایستاد و ملکالشعرای بهار که سیاست مدار و ادیب بود در مجلس دفتر اختصاصی داشتند؟ نماینده اگر بیرون کسی باشد جایی دارد.
مهندس بازرگان که نخست وزیر این مملکت بوده و دبیر کل حزب سیاسی و کلی مراجعه کننده داشته در مجلس دفتر و دستک داشت و اصلا از مجلس حقوق میگرفت یا همان حقوق دانشگاه را دریافت میکرد؟ آن وقت اینها که هم حقوق برای خودشان میگیرند و هم بابت منشی و آبدارچی و نظافتچی و البته پول دفتر و بعضا ماشین انقلابیاند چون شعار می دهند و بازرگان نبود چون از این گونه شعارها نمی داد؟
بله. افرادی که آرزوی کار در یک رسانه معتبر را داشتند حالا در رادیو تلویزیون برنامه میسازند و به دستمزدهای اندک بیرون از صدا وسیما و در مطبوعات میخندند. در قاب تلویزیون هم مثل استاد شهبازی به بینندگان ناهمفکر نیشخند میزنند و مثل نقل و نبات لقب میدهند. با این حال مشخص نیست چرا همچنان به رسانههای چاپی و کاغذی مظلوم گیر میدهد و تا این تتمه را هم خاموش نکند دستبردار نیست؟ یک بار کسی نوشته بود مخملباف اوایل انقلاب حصار در حصار را نوشت و به نمایش درآورد. کار اینها از حصار در حصار گذشته انحصار در انحصار شده!