۱۷ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۱۷۷۳۱
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۶ - ۲۷-۰۸-۱۴۰۲
کد ۹۱۷۷۳۱
انتشار: ۱۳:۳۶ - ۲۷-۰۸-۱۴۰۲

با سعدی در گلستان؛ باب اول حکایت سیزدهم؛ مجال سخن تا نبینی ز پیش/ به بیهوده گفتن مبر قدر خویش (+صدا)

با سعدی در گلستان؛ باب اول حکایت سیزدهم؛ مجال سخن تا نبینی ز پیش/ به بیهوده گفتن مبر قدر خویش (+صدا)
ملک را خوش آمد صرّه ای هزار دینار از روزن برون داشت که دامن بدار ای درویش گفت دامن از کجا آرم که جامه ندارم.

عصر ایران؛ گلستان‌خوانی/ حکایت سیزدهم: یکی از ملوک را شنیدم که شبی در عشرت، روز کرده بود و در پایان مستی همی‌گفت:

حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

 

  ما را به جهان خوش‌تر از این یک دَم نیست

  کز نیک و بد اندیشه و از کس، غم نیست

 

 

درویشی به سرما برون خفته بود و گفت:

 

 

ای آن‌که به اقبال تو در عالَم نیست

گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست؟

 

 

ملک را خوش آمد. صرّه ای هزار دینار از روزن برون داشت که دامن بدار ای درویش! گفت: دامن از کجا آرم که جامه ندارم! ملک را بر حال ضعیف او رقّت زیادت شد و خلعتی بر آن مزید کرد و پیشش فرستاد.

 

درویش مر آن نقد و جنس را به اندک زمان بخورد و پریشان کرد و باز آمد.

 

 

قرار بر کف آزادگان نگیرد مال

نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال

 

 

در حالتی که ملک را پروای او نبود حال بگفتند. به هم بر آمد و روی از او در هم کشید و از اینجا گفته‌اند: اصحاب فطنت و خبرت که از حِدّت و سَورت پادشاهان بر حذر باید بودن که غالب همت ایشان به معظمات امور مملکت متعلق باشد و تحمل ازدحام عوام نکند.

 

 

حرامش بود نعمت پادشاه

که هنگام فرصت ندارد نگاه

 

 

مجال سخن تا نبینی ز پیش

به بیهوده گفتن مبر قدر خویش

 

 

گفت این گدای شوخ مبذّر را که چندان نعمت به چندین مدّت برانداخت، برانید که خزانه بیت المال لقمه مساکین است نه طعمه اخوان الشیاطین.

 

 

ابلهی که او روز روشن شمع کافوری نهد

زود بینی کش به شب روغن نباشد در چراغ

 

 

یکی از وزرای ناصح گفت: ای خداوند! مصلحت آن بینم که چنین کسان را وجه کفاف به تفاریق مجری دارند تا در نفقه اسراف نکنند امّا آنچه فرمودی از زجر و منع مناسب حال ارباب همت نیست، یکی را به لطف امیدوار گردانیدن و باز به نومیدی خسته کردن.

 

 

به روی خود در طماع باز نتوان کرد

چو باز شد به درشتی فراز نتوان کرد

 

 

کس نبیند که تشنگان حجاز

به سر آب شور گرد آیند

 

 

هر کجا چشمه ای بود شیرین

مردم و مرغ و مور گرد آیند

برچسب ها: سعدی ، گلستان ، حکایت
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
شهریار
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
0
2
سپاس بیکران.
ناشناس
Germany
۱۶:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
0
2
عالی بود.
ممنون
علي
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
0
2
درود بر مهرداد خدیر .
عالی و دلنشین همچون قلمش .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
0
1
جناب خدیر اون جا که معظمات را این جور تلفظ می کنید mo/zamat
درسته دیگه؟ معظمات moazzamat نیست؟
عصر ایران بله mozamat. چون بحث مقام و انسان نیست. از امور صحبت می کند. مثلا می گوییم کارخانه معْظم ( mozam) و نه معَظم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
2
0
شهامت نداری يه كامنت را منتشر كنی؟
عصر ایران

دوست عزیز شما مدام ناسزا می گویی. هیچ نظری هم ارایه نمی دهی. اتفاقا آن که شهامت ندارد شمایید که هویت خود را فاش نمی کنید. حکایتی از سعدی خوانده شده تا مخاطبان در نکات آن دقت کنند و از محتوای آن لذت ببرند. چه کنیم که شما و برخی از همفکران شما از ادبیات و از هنر لذت نمی‌برید و جز پرخاش و خشونت هنری ندارید؟ اگر یادآور قرائت نادرست یک واژه باشید یا پرسشی مطرح کنید پاسخ و توضیح می‌دهیم یا اصلاح می‌کنیم. اما شما عادت دارید فحش بدهید. درباره هر چه و هر که باشد فحش می‌دهید. البته همین که می‌خوانید و وقت صرف می‌کنید -اگر به عنوان وظیفه شغلی برای عیب‌یابی نباشد- قابل احترام و تشکر است. اما نه دوست عزیز. کامنت حاوی توهین را منتشر نمی‌کنیم!


با این همه تنها از یک نظر حق دارید خشم بگیرید. آن هم این که مایل‌اید دیگران جهان بزرگ و فراخ را از چشمی‌های تنگ شما ببینند و از این رو با هر پنجره گشوده دشمنی می‌ورزید. اصلا به خوانش‌گر متن چه کار دارید؟ صحبت از سعدی است. درباره متن و حکایت نظری بدهید و درباره خوانش‌گر اگر نکته‌ای را نادرست یا مبهم یافتید یادآور شوید سپاس‌گزار می شویم. در انتظار چند سطر که در آن فحاشی نکنید!

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
این افراد با ادبیات با سعدی با شاملو با زمین با زمان با زندگی مشکل دارند. هر چه امکانات هم بگیرند باز طلبکارند. هیچ صدای غیر خودشان را نمی تونن تحمل کنند. این همه رسانه دارند باز می رن پای چهار تا رسانه دیگه کامنت فحش میذارن. من متاسفانه با یکی از اینا به اجبار همکارم. هیچ متنی رو نمیخونه تا یه چیزی یاد بگیره یا لذت ببره. آموخته های خودش رو حقیقت محض فرض کرده و هر مطلبی را و با او می سنجه و قضاوت میکنه. خیلی کار خوبی کردید منتشر کردید. ایشون که خیلی شهامت داره شماره یا ای میل یا آی دی از خودش بذاره تا ببینیم کیه. شما که معلومه کی هستید. من به خاطر شغلم و نیاز به این بخور و نمیر نمی تونم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
0
3
دست شما درد نکنه. من در کلاس درس از روی گوشی گذاشتم. بچه ها شنیدند. همه هم استفاده کردند. نمیدونم اون بنده خدا چی میگه. اینا اگه خود سعدی هم الان بود بهش بد و بیراه میگفتن
#videojsscript