انیمیشن «سفید برفی» را دیدهاید؟ ملکه که نامادری سفید برفی است، یک آینه جادویی داشت و میخواست خودش تنها بانوی زیبای جهان باشد. او از آینه جادوییاش سوال میکرد: «چه کسی زیباترین است؟» آینه پاسخ میداد: «ملکه.» حالا قصه زندگی امروز با شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام شبیه به حکایت ملکه و آینه جادویی است؛ البته با این تفاوت که وقتی از آن بپرسید: «ای اینستاگرام جادویی! چه کسی از همه زیباتر است؟» جوابتان این است که: «زیباترین را نمیدانم؛ اما تو قطعاً زشتی!»
به گزارش مهر، تا مدتی پیش ایران فقط در خرید لوازم آرایشی در آسیا پرچمدار بود، اما حالا در کنار این موضوع، اولین رتبه جراحی بینی در جهان را از آن خود کرده و علاوه بر این در مجموع جراحیهای زیبایی نیز در رتبه بیستم دنیا ایستاده است.
این آماری است که از سوی «انجمن بینالمللی جراحی زیبایی پلاستیک» اعلام شده، آماری که بار دیگر یادآوری میکند، امواج جراحیهای زیبایی در کشور به یک سونامی شدید تبدیل شده است.
این روزها فرقی نمیکند در محلههای پایینشهر قدم بزنید یا در کوچه و خیابان بالای شهر راه بروید، اغلب چهرههایی میبینید که زیر تیغ جراحیهای زیبایی یا آمپولهای تزریق ژل و بوتاکس رفتهاند تا ضربالمثل «زیبایی به سادگی است» را بیش از همیشه زیر سوال ببرند.
حالا دیگر کار از جراحی بینی هم گذشته است؛ جراحی و زاویهسازی فک، جراحی و زاویه سازی چانه، جراحی زیبایی پلک، جراحی چشم گربهای و حالا کار به جراحی زیبایی گوش هم رسیده است.
به این لیست بلندبالا، جراحی کاشتهای مختلف در مزرعه سر و صورت را هم اضافه کنید؛ کاشت مژه، کاشت ابرو و حتی جراحی کاشت چال گونه برای یک خنده زیباتر! علاوه بر اینها انواع و اقسام تزریقات ژل، فیلر و بوتاکس علیرغم آنکه از نظر متخصصان در دسته جراحیها قرار نمیگیرد اما نتیجه آنها دست کمی از چاقوکشی جراحان زیبایی در اتاق عمل ندارد و حسابی میکوبد و از اول میسازد.
نمیتوان تأثیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را درباره افزایش علاقه به جراحیهای زیبایی نادیده گرفت. «اینستاگرام» یکی از بسترهای محبوب مجازی است که تخمین زده میشود حدود ۲۹ میلیون کاربر ایرانی دارد؛ این پلتفرم در کنار نرمافزارهای دیگری مثل «اسنپ چت» و «تیک تاک» چند سالی است با طراحی «فیلتر» به کاربران خود این قابلیت را میدهند تا ورژن دیگری از چهره خود را روی موبایل ببینند
این فیلترها تمام منافذ پوست، لکهها و چینوچروکها را حذف میکند و صورت را به شکل طبیعی آرایش میکند، یا برای مثال به شما نشان میدهند که با بینی جراحی شده، لب پروتز شده و ابروهای لیفت شده و بالا کشیده چطور به نظر میرسید.
این فیلترها به قدری طبیعی چهره افراد را «طبیعی» تغییر میدهند که گاهی فیلتردار بودن عکس چندان مشخص نیست. خیلی زود تمایل به استفاده از ویرایش عکس و فیلترهای زیبایی بهشدت افزایش پیدا کرد، تا جایی که بسیاری از کارشناسان درباره آسیبهای این موضوع به سلامت روان کاربران اینترنتی ابراز نگرانی کردند و با تحقیقات متعدد نشان دادند موج عجیب استقبال از فیلترها، در آیندهای نه چندان دور تأثیر منفی قابل توجهی روی روحیه گروههای سنی مختلف خواهد گذاشت.
این کارشناسان باور داشتند آنچه در فضای مجازی به عنوان «فیلتر» رواج پیدا کرده اغلب اوقات باعث میشود شخص نسبت به خودش احساس نارضایتی داشته باشد و باور کند که به اندازه «دیگران» یا حتی به اندازه «کافی» خوب نیست.
«دیگران» چه کسانی بودند؟ گروهی که کاربران شبکههای مجازی خود را با آنها مقایسه میکردند و میکنند؛ یعنی «بلاگرها» و «اینفلوئنسرهایی» که در سالهای اخیر به یک قطب جریانساز اجتماعی تبدیل شدهاند، هر روز در شبکههای اجتماعی کالا یا خدماتی را تبلیغ میکنند و برای آنکه اعتمادی در مخاطبان خود بسازند خودشان هم از محصولات یا خدمات مذکور استفاده میکنند تا بر رضایتمندی از آن مهر تأیید بزنند.
بعید است اگر چنین متنی به چشمتان نخورده باشد: «پرسیده بودید جراح بینی من کدام دکتر بوده؛ دوستان من دماغم را پیش فلان دکتر عمل کردم. خیلی هم راضی بودم!» یا حتماً شنیدهاید: «امروز آمدهام کلینیک فلان دکتر برای زاویه سازی فک! ایشان یکی از بهترینها هستند.» یا حتی بلاگر دیگری که مادرش را برای جراحی زیبایی پلک به یکی از کلینیکهای تهران برد و به دنبالکنندگان خود گفت: «مادرم خیلی میترسید؛ اما من راضیاش کردم تا خانم دکتر فلانی را به شما معرفی کنم».
تبلیغات سرسامآور بلاگرها در کنار فیلترهای زیبایی در شبکههای اجتماعی مختلف، باعث شد کاربران عادی به صورت دائمی ظاهر خود، یعنی چهره و بدنشان را با کسانی مقایسه کنند که برای کسب درآمد از این کلینیک زیبایی به آن کلینیک زیبایی میروند.
در حقیقت بلاگرها به کمک «صنعت جراحی زیبایی» آمدند و به عنوان کاتالیزور، سرعت رشد و صعود این صنعت را به صورت تصاعدی افزایش دادند.
همکاری تبلیغاتی بلاگرها با کلینیکها و جراحان زیبایی خیلی زود تأثیر خود را نشان داد و تن دادن به ایجاد تغییر در چهره در گروههای سنی مختلف گسترش پیدا کرد. از جراحی گوش برای نوجوان ۱۶ ساله گرفته تا جراحی پلک برای سالخورده هفتاد ساله.
تحقیقات نشان داده فضای مجازی به طور گستردهای، این احساس «کم بودن» و «عدم اعتماد به نفس» را به کاربران خود تزریق کرده و آنها را وادار به تغییر میکند. در این فضا افراد بر سر استانداردهای زیبایی که به باورهای آنها تزریق شده است با یکدیگر رقابت دارند؛ استانداردهایی که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه توسط بلاگرها و دیگر عنصرهای فضای مجازی ساخته شده است.
حالا مخاطب نسبت به ظاهر خودش حساس شده و دائماً به دنبال این است تا خودش را به این استانداردها که هر روز هم آیتم جدیدی به آن اضافه میشود، نزدیک و نزدیکتر کند.
اگر یادتان باشد سالها پیش، عادیسازی عمل جراحی بینی با ادعای «رفع پولیپ» و بر طرف کردن یک مشکل تنفسی رواج پیدا کرد؛ اما به تدریج روشن شد اغلب عملهای جراحی زیبایی جنبه درمانی ندارند و اغلب متقاضیان آن صرفاً برای برطرف کردن نقصهای ظاهری مثل انحراف و قوز بینی، افتادگی پلک یا امثال این موارد به آنها تن میدهند.
اما حالا مدتی است که دلیل استقبال از جراحیهای زیبایی یک پله فراتر رفته است. برای آنکه فردی خودش را توجیه کند که زیر تیغ جراحی برود، دیگر نیازی به این ندارد که لزوماً یک نقص ظاهری در صورتش داشته باشد؛ همین که فقط بخواهد به استانداردهای زیبایی که رواج پیدا کرده نزدیکتر شود، برای عقل خودش و اطرافیانش کفایت میکند.
همه اینها در حالی است که هر روز آمار ترسناکی از عوارض این جراحیها منتشر میشود؛ برای مثال مدتی پیش خبر رسید سه زن در تهران هنگام عمل زیبایی برای لاغر شدن جان خود را از دست دادهاند.
هرچند این افراد اولین و آخرین قربانیان نبودند که جان خود را زیر تیغ جراحی از دست دادند اما هر روز مردم بدون اهمیت و توجه به این آمار، تن به جراحی زیبایی میدهند. غافل از آنکه هر چه این حوزه بیشتر به سمت تجارت برود، جنبه درمانی و مسوولیتپذیری در آن کمرنگتر میشود و زیر سایه پول و منفعت رنگ میبازد.
بیشتر متقاضیان این روزها در کلینیکهای زیبایی، کسانی هستند که نیازی به پذیرفتن ریسک جراحی ندارند ولی با قیمتهای باورنکردنی به آن تن میدهند. نکته جالب آن است که این همهگیری در عملهای زیبایی، مربوط به گروه خاص اقتصادی و قشر مرفه نمیشود و در روزهایی که معیشت برای گروههای متوسط و ضعیف جامعه با سختی همراه است، افراد هر جور شده هزینه لازم برای این جراحیهای غیرضروری را فراهم میکنند تا از این رقابت عقب نمانند.
فاصله گرفتن از جنبه درمانی تنها از جانب متقاضیان نیست بلکه بسیاری از پزشکان نیز به خاطر درآمد وسوسهکنندهای که در رشتههای زیبایی وجود دارد به آن روی میآورند و دیگر اشتیاقی برای تحصیل و کار کردن در سایر رشتههای تخصصی و درمانی ندارند. همه اینها باعث شده این رشته تبدیل به یک تجارت گسترده شود که تاجرانش «پزشکان» و کالای آن «انسانها» هستند.
درآمدزایی در حوزه پزشکی به وضعیت نگرانکنندهای رسیده است؛ تا جایی که اگر روزگاری افراد برای عشق به درمان و نجات جان انسانها به سمت این رشته میرفتند و سالها درس میخواندند، حالا مدتی است که این هدف و ارزش والا، جای خود را به عشق به «پارو کردن پول» داده است، به طوری که تمایل افراد بیشتر بر آن است که در بخشهایی مثل جراحی زیبایی یا دندانپزشکی فعالیت کنند تا درآمد بیشتری داشته باشند.
البته نکته آن است که شرایط درآمدی پزشکان عمومی یکی از دلایلی است که آنها را به این سمت سوق داده است. یکی از تحصیلکردگان در رشته پزشکی عمومی که در یک کلینیک زیبایی کار میکند میگوید: «شخصا جزو دستهای بودم که به دلیل درآمد به حوزه زیبایی آمدم؛ چرا که شرایط درآمد پزشک عمومی به قهقرا رفته است. وقتی دوره طرحم تمام شد در درمانگاهی کار میکردم که در یک ساعت باید به ۱۵ مریض رسیدگی میکردیم اما درآمدش فقط ساعتی هفتاد هزار تومان بود؛ این یعنی چیزی حدود درآمد یک کارمند. کسی که در کادر پزشکی است، علاوه بر اینکه هفت سال درس خواندنش شبیه به سربازی بوده، در زمان فعالیتش هم باید ریسکهای زیادی را قبول کند چرا که با جان مردم سر و کار دارد. چنین شرایطی ار نظر درآمدی برای کادر درمانی توجیهی ندارد و طبیعی است که ترجیح بدهند در حوزه زیبایی کار کنند که هم دردسرش کمتر است هم درآمدش چندین برابر بیشتر است.»
مهاجرت پزشکان و کادر درمان از حوزههای مختلف به بخشهای مختلف زیبایی این روزها به یک بحران تبدیل شده که بحث کمبود کادر درمانی را با مشکلات بیشتر و جدیتری مواجه میکند.
همه اینها در حالی است که اخیراً میزان پذیرش دانشگاهها برای رشتههای پزشکی افزایش پیدا کرده است اما با این حال مهاجرت تحصیلکردگان در رشته پزشکی به حوزه زیبایی میتواند یکی از دلایلی باشد که شرایط کمبود نیرو در کادر درمانی بهبود آن چنانی پیدا نکرده است.
حتی در شهرهای کوچک دیده شده که عدهای از پزشکان برای رسیدن به درآمد بیشتر، در مطبهای خود به صورت غیرقانونی تزریق ژل و بوتاکس هم انجام میدهند.
در کنار جراحیها و عملهای زیبایی معمول، مدتی است که تعدادی از جراحیها جلوه عجیبی به خود گرفته و حتی دیگر برای زیباتر شدن هم انجام نمیشود! جراحیهایی که بیشتر برای در چشم بودن و خاص بودن در جوامع مختلف در حال ترویج است و اکثر آنها منجر به تغییراتی میشود که به طرز فاحشی با جلوه انسانی تفاوت دارد. جراحیهایی اعم از کوچککردن بیش از حد چانه، سنجاق کردن گوش که اصطلاحاً به آن گوش الاغی میگویند و … بخش کوچکی از این جراحیهای عجیب و غریب است.
جراحی تغییر رنگ چشم که چند ماه گذشته در شبکههای اجتماعی سوژه بسیاری از کاربران شده بود نیز یکی دیگر از این موارد عجیب و البته پر خطر است. این جراحی طولانی مدت باید در چند جلسه انجام شود اما فرد با این روش میتواند رنگ مورد علاقه چشمش را به صورت دائمی انتخاب کند.
روشن است که اگر روزگاری همه این جراحیهای زیبایی برای زنان پذیرفتهشده بود حالا چند سالی است که نام مردان نیز به این بازار گره خورده است؛ استقبال آقایان برای به دست آوردن فاکتورهای زیبایی اگر بیشتر از خانمها نباشد، کمتر هم نیست.
علاوه بر اینها بد نیست بدانید کار این صنعت از اینها گذشته و حالا تیغهای جراحی به سراغ حیوانات رفته است. مدتی است که تعداد افرادی که حیوانات خانگی خود را برای زیباتر شدن به تیغ جراحان میسپارند، رو به افزایش است. اشخاصی که ظاهر حیوان خانگی خود را دستکاری میکنند تا زیباتر بهنظر برسد.
بیشترین فراوانی عمل جراحی زیبایی حیوانات جراحی گوش، دم و حنجره و بیشتر در سگهاست. فرم دادن بینی، بزرگکردن چشم، صافکردن یا کشیدن پوست، برداشتن چربی، تیز کردن گوش، تزریق ژل و بوتاکس، تتو و حتی برداشتن حنجره و دستکاری تارهای صوتی، از جمله اقداماتی است که برخی صاحبان حیوانات خانگی روی حیوان بیزبان خود انجام میدهند؛ در صورتی که بسیاری از این موارد، موجب اختلال در سلامت حیوان میشود و حامیان محیط زیست و حیوانات معتقدند این جراحیها اگر صرفاً جنبه زیبایی داشته باشد مصداق روشن حیوانآزاری است.
جراحیهای زیبایی روی حیوانات هزینههای نسبتاً بالایی دارد و بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان برای صاحب حیوان آب میخورد. علیرغم اینها این پدیده آزاردهنده رو به افزایش است و گروهی از افراد بعد از آنکه به بدن و صورت خود به عنوان یک کالا نگاه کردهاند، حالا نوبت به حیوان خانگیشان رسیده است تا روی آنها نیز این نگاه را اعمال کنند. حیوان خانگی برای این گروه حکم کالای لوکسی را دارد که میتوانند برای جلوهگری بیشترش، هر کاری با آن بکنند.
در حال حاضر در جامعهای زندگی میکنیم که میتوان گفت خیلی وقت است اساس، تار و پود آن با معیارهای زیبایی گره خورده و اهمیت دادن به فاکتورهای زیبایی، تبدیل به جزئی از زندگیمان شده است. با این حال تجربه نشان داده گاهاً کسانی که در انجام عملهای زیبایی زیادهروی کردهاند در جامعه و فضای مجازی مورد تمسخر قرار میگیرد.
به دنیا آمدن فرزندانی که برای شبیه شدن به پدر و مادرها نیاز به چندین عمل جراحی دارند یکی از بهانههای کاربران برای دست انداختن چنین افرادی است.
فارغ از اینها نباید فراموش کرد که این زیادهروی و همهگیری جراحیهای زیبایی باعث یکسانسازی چهرهها نیز میشود، تا جایی که چهره گروههای سنی مختلف با این تغییرات به شدت به یکدیگر نزدیک شده است و به طرز شگفتانگیزی همه افراد هم سن و شبیه به هم دیده میشوند.
این شباهتها به قدری زیاد و غیرقابل انکار شده است که رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران هم نسبت به تغییر قیافه اصیل ایرانی به خاطر انجام عملهای زیبایی متعدد، ابراز نگرانی کرد و گفت: «دچار سونامی جراحی زیبایی شدهایم و با قیافههای کپی-پیست رو به رو هستیم.» میزان تغییرات تا حدی بالا است که وزارت کشور هم مجبور شد اعلام کند خانمها و آقایانی که عمل جراحی زیبایی میکنند و بیش از حد تغییر میکنند باید مدارک هویتی خود را تغییر دهند و عکسهای جدید را جایگزین کنند.
آدمیزاد عادت بر این داشته که بر سر عشق، قدرت و حتی زیبایی رقابت کند اما اینکه فاکتورهایی زیبایی شبیه به ویروس، فکر و روح و ظاهر گروههای سنی مختلف را پر کنند نگرانکننده است.
شاید دلیل بخشی از تمایل گسترده به جراحیهای زیبایی را بتوانیم در رفتارهای خودمان جستوجو کنیم. تجربه زیسته ما نشان میدهد گاهاً کسی که زیباتر باشد ممکن است احترام بیشتری دریافت کند و بر همین اساس عده کثیری از مردم معتقدند هر چه زیباتر به نظر برسند شامل لطف بیشتری از جانب محیط اجتماعی و جامعه میشوند و این میتواند دلیل دیگری برای تشدید این شرایط باشد؛ دلیل که برطرف کردن آن به دست خودمان است.