پدیدههای غیر قابل توضیح خاصی با ماهیت مشابه در طول زمان در بخشها و فرهنگهای مختلف در سراسر جهان باستان ظاهر شده اند. آن پدیدهها تا به امروز دانشمندان و محققان را متحیر ساخته اند و هر یک به شیوه خود تاریخ را مشخص کرده اند.
به گزارش فرارو به نقل از گریک ریپورتر، برای مثال، سازههای مگالیتیک* دایرهای در اروپا، آسیا و آمریکای جنوبی در زمانهای مختلف در دورهای ظاهر شده اند که هیچ وسیلهای برای سفرهای طولانی مدت وجود نداشت چه رسد به عبور از اقیانوس ها.
مردمی که قادر به توضیح علمی منشاء چنین اتفاقاتی در دوران مدرن نیستند به افسانههای مرتبط با نقش موجودات بیگانه و فرازمینی بر روی زمین در دوران بدوی متوسل شده اند. برای مثال، اهرام جیزه در مصر از نظر نجومی در یک راستا قرار دارند و سنگهایی که در ساخت آنها به کار رفته اند وزن زیادی دارند.
بدیهی است که این وزن بسیار بیشتر از چیزی است که هر انسانی میتوانسته به طور قابل درک حمل و نقل کند و روی هم بگذارد. از این رو، برخی استدلال کرده اند که آن سنگها باید توسط یک نژاد بیگانه پیشرفته ساخته شده باشند. موجودات فرازمینی و پدیدههای ماوراء طبیعی اغلب توضیح آسانی برای حوادث غیرقابل توضیح دنیای باستان هستند.
در ادامه به بیان ۵ پدیده غیر قابل توضیح در سراسر دنیای باستان خواهیم پرداخت:
بناهای مگالیتیک یادبودهایی متشکل از سنگهای بسیار بزرگی هستند که بخشی از یک ساختار ماقبل تاریخ را تشکیل میدهند. آن بناها به طور خاص در غرب اروپا رایج هستند. چنین بناهایی از دوران پیش از تاریخ وجود داشته اند و سازندگان و هدف آنها ناشناخته باقی مانده است.
تنها در اروپا بناهای تاریخی مگالیتیک در مکانهای مختلف از دشتهای سرد سوئد تا سواحل آفتابی اسپانیا یافت شده اند. مطالعهای تازه صورت گرفته بر روی آن بناها نشان میدهد که برای نخستین بار توسط ساکنان شمال غربی فرانسه در نیمه دوم هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح ساخته شده اند.
با این وجود، هیچ گونه مدرک تاریخیای در رابطه با این که چه کسی این سازههای عظیم ماقبل تاریخ را ساخته و چه هدفی میتوانسته از ساخت آن داشته باشد وجود ندارد. فقدان پاسخ برای این پرسشها باعث دامن زدن به افسانهها و نظریههایی شده که اشاره میکنند بناهای تاریخی را موجودات بیگانه و فرازمینی ساخته اند.
معروفترین این بناها، استون هنج میباشد که طی چندین مرحله ساخته شد. این بنای دایره سنگی منحصر بفرد در اواخر دوره نوسنگی در حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است.
در اوایل عصر برنز گوردخمههای زیادی نیز در نزدیکی آن ساخته شد. پذیرفته شدهترین تفسیر از این بنای تاریخی آن است که معبدی ماقبل تاریخ همسو با حرکات خورشید بوده است. در واقع، این یک نمونه خوب از مجموعههای تشریفاتی است که در آن دوره زمانی در سراسر بریتانیا و ایرلند ساخته شده است. آن مکانها احتمالا برای پرستش خورشید در نظر گرفته شده بودند. علاوه بر این، چنین سازههایی نماد افتخار به اجداد بود اند.
با این وجود، تکنیک و مکانیک مورد استفاده در بلند کردن سنگهای بزرگ برای چیدن آنها روی هم به عنوان یک راز در دنیای باستان باقی مانده است.
مجموعه هرم جیزه در مصر یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان است و ابوالهول بزرگ و سه هرم اصلی هرم منکائوره، هرم خفره و هرم بزرگ جیزه را شامل میشود و برای قرون متمادی موضوع گمانه زنی بوده است.
اندازه اهرام و سنگهای عظیمی که در ساخت آنها به کار رفته است منجر به شکل گیری افسانههایی درباره حیات فرازمینی در پادشاهیهای مصر شد. فراعنه مدعی شده بودند که نمایندگان خدایان هستند. ویژگی خاص این سازهها تصویر منحصر به فرد آنها از خدایان به صورت نیمه انسان، نیمه حیوان یا پرنده بودن آنان است.
افسانههای مربوط به منشاء این سازهها به گذشته باز میگردد، اما در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی محققی به نام گرابرت باوال" پیشنهاد کرد که شباهتهایی بین طرح اهرام سه گانه مجموعه جیزه و جدایی نسبی بین سه ستاره کمربند جبار در صورت فلکی شکارچی وجود دارد.
باوال در سال ۱۹۹۵ میلادی کتابی با عنوان "راز شکارچی" را منتشر کرد. او در آن کتاب ایدههای بیش تری را مطرح کرد از جمله آن که اهرام برای خدمت به عنوان دروازهای به سوی ستارهها ساخته شده اند. باوال ادعا کرد که صورت فلکی شکارچی بر ساخت تمام اهرام حکمرانی کرده است.
ایده او به عنوان "نظریه هماهنگی برج فلکی شکارچی" شناخته شد. با این وجود، هیچ مدرک فیزیکیای در مورد عمدی بودن این هماهنگی وجود نداشته و در متون مصر باستان نیز هیچ اشارهای به اینکه اهرام عمدا این چنین تنظیم شده اند وجود ندارد.
هم چنین، اهرام در واقع در حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد در دورهای به نام پادشاهی قدیمی مصر باستان ساخته شدند. بنابراین، هرگونه همطرازی آسمانی آنها با آسمان شب باید با آن چه که آسمانها در حدود ۴۵۰۰ سال پیش به نظر میرسیدند مطابقت داشته باشد.
افسانه سیل در فرهنگهای مختلف در طول زمان شناخته شده است و میتوان آن را تا عصر برنز دنبال کرد. این افسانه سیل بزرگی است که توسط یک نیروی برتر فرستاده شده است تا یک قوم یا در برخی روایتها کل سیاره زمین را به عنوان تلافی بی احترامی به خدایان نابود کند.
برای مثال، سومریها یکی از قدیمیترین و تاثیرگذارترین تمدنهای جهان باستان، حماسه گیلگمش را مطرح کردند. این یک شباهت قابل توجه با داستان کتاب مقدس کشتی نوح است که فرهنگ متفاوتی دارد. با این وجود، هر دو روایت درسهای وجودی و اخلاقی را به گروههای هدف ارائه میدهند.
هند نیز داستان فاجعه بار مشابهی از تخریب دارد که قهرمان آن مانو است که او نیز مردی با فضیلت است. ظاهرا او به اندازه کافی ممتاز بود که به طور مستقیم از خدایان در مورد عذاب قریب الوقوع بشنود. او به عنوان غرامت نجات یافت، اما پس از آن نیز مسئول ایجاد دنیای جدید بود.
در آن سوی دنیا مایاها نیز اسطوره سیل خود را داشتند. در کتاب مقدس آنان به نام پوپول ووه نقل شده که خدایان سیل ویرانگر را فرستادند تا کسانی را که نتوانستند به درستی آنان را مورد پرستش قرار دهند نابود کنند.
اسطورههای مشابه در اساطیر یونان باستان و اساطیر اسکاندیناوی دیده میشوند. در مجموع، سیل داستانی است که در نقاط مختلف جهان باستان ظاهر شده است.
یکی از نمادهای اسرارآمیز که در مجسمههای سراسر جهان باستان کشف شده شیئی میباشد که به طرز عجیبی شبیه یک کیف دستی مدرن است.
این کیف دستی مرموز در فرهنگ سومری ها، ویرانههای معابد باستانی در ترکیه امروزی، تزئینات بومیان مائوری نیوزلند و آثار اولمکهای آمریکای مرکزی یافت میشود کیف دستی عجیب و غریب باستانی توسط برخی نظریه پردازان معاصر به عنوان یک لوح تعبیر شده است و نشان میدهد که گذشتگان دارای فناوری بودند که در گذر زمان از بین رفته است. برخی دیگر ادعا کرده اند که این وسایل توسط فرازمینیها به آنان داده شده است.
اولین نمونه شناخته شده از تصویر کیف دستی در عصر یخبندان یافت شد. این همه جا بودن این نماد غیرقابل توضیح است و سوالات فریبندهای را در مورد اهمیت و هدف آن در دنیای باستان مطرح کرده است.
با این وجود، مشخص شد که این اشیاء به تصویر کشیده شده در هنر سومری در نهایت کیف نبودند و در واقع سطلهایی هستند که احتمالا برای آبیاری درختان مقدس مورد استفاده قرار میگرفتند. متون سومری آن اشیاء را چنین معرفی کرده و حتی نمونههایی از آنها باقی مانده است.
آخرین، اما نه کم اهمیتترین پدیده گیج کننده انسانهای بیگانه با جمجمههای بلند باعث گیج شدن بسیاری از افراد برای سالیان متمادی شده است. رایجترین نمونه جمجمههای کشیده در هنر مصری است و تاکنون چندین تصویر از فراعنه با چنین سرهایی به تصویر کشیده شده است.
خدایان و الهههای مصری نیز اغلب با سرهای کشیده به تصویر کشیده شده اند. با این وجود، شیوههای تغییر شکل جمجمه که هزاران سال قدمت دارند در فرهنگهای مختلف جهان باستان ظاهر میشوند. منشاء چنین آداب و رسومی ناشناخته باقی مانده است.
برخی از اولین نمونههای جمجمه دراز در جنوب شرقی استرالیا در کوبول کریک و کوو سوامپ کشف شدند. به اندازه کافی عجیب یافتههای مشابه تقریبا به همان قدمت در غار شانه در اربیل در عراق کشف شد. علاوه بر این، در برزیل یک جمجمه از غار کانفنز کشف شد و قدمت آن به نیمه دوم هزاره هشتم قبل از میلاد میرسد. به نظر میرسد سنت اصلاح جمجمه به ویژه در هزاره پنجم قبل از میلاد آغاز شده است.
این فرض بر اساس تعداد زیادی جمجمه دراز است که در طول زمان دوباره ظاهر شدند. جذابترین داستان فردی با سر دراز فرعون افسانهای آخناتون بود که در قرن چهاردهم قبل از میلاد بر مصر حکمفرمایی میکرد.
او به شدت متفاوت از هر فرد دیگری بود و با سینههای زنانه و شکم بزرگ به تصویر کشیده شد. این موضوع پرسشهایی را در مورد اجداد بالقوه فرازمینی ایجاد کرد و چنین شایعاتی تا دوران مدرن ادامه یافته است.
نکته بسیار جذاب آن است که مقبره آخناتون هرگز بازیابی نشده است. با توجه به این که مصریها بیشترین احترام را برای مردگان قائل بودند و بناهای غول پیکر و چشمگیری را به افتخار آنان میساختند فقدان بقایای او منجر به رواج افسانههایی شد که تا به امروز ادامه یافته است.
*سنگ بزرگ و نتراشیدهای که با برافراشتن مجموعهای از آنها ساختارهایی ابتدایی با مقاصد آیینی به وجود میآوردند.