عصر ایران - پراتوریانیسم (Praetorianism) به معنای دخالت ارتش و نظامیان در امور اجرایی، سیاسی و قضایی است. پراتوریانیسم از کلمه پراتور در یونان باستان گرفته شده است که در مجموع به معنای افسر و قاضی بود.
"پراتور "در روم باستان نیز یک شخصیت نظامی بود که در ضمن قضاوت، فرمانداری ولایات را هم برعهده داشت. پراتورها در همۀ امور دخالت میکردند بدون آنکه کمترین تجربه و سواد لازم را داشته باشند.
بنابراین رژیم پراتوری در کل به رژیمی اطلاق میشود که در آن نظامیان از جایگاه اصلی خود خارج شده و در سیاست و قضاوت هم دخالت میکنند. مثلا فرمانداران و وزیران و رئیسجمهور (یا نخستوزیر) و همین طور قضات و سایر مقامات قضایی را عملا به اتخاذ سیاستها و مواضع موافق نظر مجبور میکنند یا سوق میدهند. و یا اینکه نظامیان تبدیل به فرماندار و وزیر و نخستوزیر و رئیسجمهور و ... میشوند.
به طور کلی دخالت نظامیان در سیاست، یکی از بسترهای نوسازی سیاسی بوده. در میانۀ دهۀ 1960، موج کودتاهای نظامی در کشورهای مختلف نظیر غنا، داهومی، کنگوی لئوپولدویل، جمهوری آفریقای مرکزی و ... به قدری فراوان بود که گویی دخالتهای نظامی در قارهها و کشورهای گوناگون، بخش جداییناپذیر و آشکار نوسازی سیاسی است.
نوسازی سیاسی از طریق مداخلۀ نظامیان، البته غالبا جنبۀ غیردموکراتیک داشته ولی بعضا فوایدی هم از حیث پیشرفت کلی جوامع داشته است.
همواره مطالعه دو جنبه از دخالتهای نظامیان به طور خاص و البته غالب گروههای اجتماعی به طور عام، برای تحلیلگران سیاسی مطرح بوده است؛ اول، دلایل دخالت نظامیان در سیاست در کشورهای دستخوش نوسازی؛ دوم اینکه، این دخالتها برای نوسازی و تحول سیاسی این کشورها، چه پیامدهایی داشته است؟
دخالت نظامیان در سیاست، یکی از جلوههای پدیدهای گستردهتر در جوامع توسعهنیافته به شمار میآید که عبارت است از سیاستزدگی همۀ نیروها و نهادهای اجتماعی. در این جوامع، سیاست از استقلال، پیچیدگی، انسجام و تطبیقپذیری بیبهره است. همه گونه نیروها و گروههای اجتماعی، به طور مستقیم به درون صحنۀ سیاست کشیده میشوند. کشورهایی که ارتشهای سیاسی دارند، روحانیت سیاسی، دانشگاههای سیاسی و دیوانسالاری سیاسی نیز دارند.
در واقع در چنین جوامعی، نه تنها نظامیان، بلکه هیچ یک از گروههای اجتماعی، سرجای خودشان قرار نگرفتهاند. ویژگی بارز چنین جوامعی سیاستزدگی نیروهای اجتماعی در آن است که اصطلاح "جامعۀ پراتوری" نیز برای توصیف این وضعیت به کار میرود.
به هر حال رژیم پراتوری اصطلاحی است برای توصیف موقعیت ویژه و فرادستانۀ ارتش و یا سایر نهادهای نظامی در ساختار قدرت سیاسی در یک کشور. مثلا هنگامی که انقلاب سال 57 در ایران در جریان بود، شاه کابینۀ جدیدی را شکل داد، متشکل از هفت نفر از ژنرالهای ارتش به رهبری ژنرال ازهاری، که رئیس ستاد ارتش بود.
چنین کابینهای در واقع تشکیل یک رژیم نظامی بود برای اجرای سیاست "مشت آهنین". تحت حکمرانی کوتاهمدت رژیم ژنرالها، آزادیهای ناشی از سیاست "فضای باز سیاسی" برچیده شدند و سانسور مطبوعات دوباره برقرار شد. البته رژیم پراتوری برای حفظ حکومت شاه زیاد دوام نیاورد و شاه تحت تاثیر فشارهای داخلی و ملاحظات خارجی ناچار شد ازهاری را برکنار کند.
حکومت نظامیان در پاکستان، برزیل، آرژانتین، شیلی و بسیاری از کشورهای آفریقایی و البته کشورهایی دیگر در آمریکای جنوبی و حتی اروپا، همگی از مصادیق رژیم پراتوری بودهاند. پاکستان جزو کشورهایی بوده که بارها رژیم پراتوری را تجربه کرده.
در آلمان نازی، گشتاپو عملا قدرتمندتر و مهمتر از دستگاه قضایی بود و احکام قضایی مربوط به مخالفان سیاسی، بدون در نظر گرفتن ملاحظات نظامیان، که پایههای اصلی قدرت آدولف هیتلر بودند، صادر نمیشد.
در واقع قدرت در رژیم پراتوری غالبا ماهیت نظامی دارد. حتی اگر بعضا این طور نباشد، چنین رژیمهایی به هیچ وجه مناسبات قدرت دموکراتیک را برنمیتابند. با این حال این رژیمها در قرن بیستم در تحقق پیشرفت اجتماعی و اقتصادی نقش داشتند اما چون سرشت آنها غیردموکراتیک بود، نهایتا با انقلابها یا جنبشهای دموکراتیک داخلی (برزیل و آرژانتین و شیلی) و یا از طریق جنگ با دشمن خارجی (آلمان و ژاپن و ایتالیا) سرنگون شدند.
رژیم پراتوری در واقع نوعی رژیم غیردموکراتیک است که میتواند توتالیتر (آلمان هیتلری) یا اتوریتر (برزیل دهههای 1960 و 1970 و شیلی دهههای 1970 و 1980) باشد.