روزنامه شرق نوشت: مرور تاریخ فعالیت سیاسی در ایران نشان میدهد که چهبسا گروههایی در بعضی دورهها اقبال درخورتوجهی بین مردم داشتند، ولی با کاستن از فعالیت خود، در بزنگاههایی که حتی امکان حداقلی از حضور را داشتند، توان و رمقی برای بازگشت به عرصه سیاسی نداشتند و تبدیل به فراموششدگانی از گذشته شدند.
این را میتوان در جبهه ملی در دوران انقلاب و نهضت آزادی و نیروهای ملی-مذهبی در شورای شهر دوم دید. نیروهایی که اکثر مخالفان سابقشان امروز در شرافتشان شکی ندارند ولی کسی به اثرگذاری سیاسی آنها باور ندارد و شورای شهر دوم معیاری واقعی برای این موضوع است.
حالا به نظر میرسد بعد از سه دوره انتخابات مجلس یازدهم، ریاستجمهوری سیزدهم و مجلس دوازدهم، بخش بزرگی از اصلاحطلبان با نام «جبهه اصلاح طلبان ایران» هم به همان راه میروند. قطع رابطه انتخابی با سازمان رأی به این عنوان که کنار مردم میمانیم، به نظر میرسد که از آنها در نهایت یک جبهه ملی دیگر و نهضت آزادی دیگر میسازد و شاید برای همین است که اینان نتوانستند رخدادهای سال 1401 را پیشبینی کنند و در آن اثرگذار باشند، چراکه پیشاپیش با آن بدنه رأی اولی ارتباطی نداشتند، ارتباطی که هرچند بسیار محدود، در انتخابات میسر است و حالا هم شاید متوجه نیستند که این قطع ارتباط و شرطگذاری، انقطاع با سازمان رأی را به 10 سال خواهد رساند و قطعا پس از 10 سال، دیگر حتی اگر بهترین شرایط هم فراهم شود، نتیجهای بهتر از سال 1381 و شورای شهر دوم عایدشان نخواهد کرد و نهایتا شاید روزی دربارهشان بگویند آنها مردمانی شرافتمند بودند. همین و بس.