گروهی در ساحتهای مختلف خبرنگار، روزنامهنگار، مداح اهلبیت (به تعبیر امام رضا (عليهالسلام) زینت اهلبیت (عليهمالسلام)) و... از حسگرهای هوشمندانهای بهره برده و رصدکنندگان شایستهای در حوزههای دینی و اجتماعیاند و بهمثابه زنگ خطر و هشداردهندههای ضروری در جامعه عمل میکنند و گاها از لغزشهای سهوی و عمدی مسئولین و دیگران جلوگیری میکنند، لیکن همین عزیزان تنها در مقام رصد جایگاه ممتازی دارند و بههنگام آمریت به معروف به دام خطا در تذکر و توهین و خدای ناکرده منیت میافتند. همچون کسی که آفتی را در محصولی میبیند و بهجای آفتزدایی درخت را قطع میکند.
سید مرتضی فاطمی در هفته نامه پنجره نوشت: موسیقی و فقه، تضادهای ازدواج موقت، انقلابهای منطقه با نگاه نو، عدالت، قوه قضاییه، انتخابات و موضوعاتی از این قبیل، سوژههای آینده ضمیمه رایگان روزنامه ایران، تحت عنوان ویژهنامههايي چون خاتون است.
احتمالا داستان انتشار و حواشیهای این نشریه 260 صفحهای را کم و بیش میدانید؛ ویژهنامهای که طرح آن توسط تیم مطالعاتی به مدیر مسئول سابق روزنامه ایران ارائه شد و با مخالفت کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول وقت، به اجرا درنیامد. اما با حضور علیاکبر جوانفکر بر اریکه مدیریت مؤسسه ایران و با پیگیریهای او این پروژه مجددا به چرخه افتاد و با تأخیر بر روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت. تأخیر به این علت که حتی درون تیم رسانهای منتشرین هم اختلافنظرهایی نسبت به انتشار برخی مطالب ویژهنامه بهوجود آمده و تازه این خاتون پر سر و صدا که ما و شما دیدیم، ویژهنامهای جرح و تعدیل شده ازخاتون حقیقی بود!
به هر روی امروز با پدیده خاتون و خاتونیان مواجهیم و در برابر هجمه و تحرکات دینستیزان و قدرتطلبان باید از چنبره انفعال درآییم و تمهیدی بیندیشیم. در مواجهه درگیرانه با این جریان لایه لایه، سه افق پیش روی ماست که به زعم نگارنده راه صواب مسیر سوم است.
مسیر اول - پاک کردن صورت مسأله
پس از انتشار ویژهنامه جنجالی خاتون ٢ ابتداییترین و سادهترین راه پیشرو توقیف نشریه از سوی هیأت منصفه مطبوعات است و از آنجا که قوه قضاییه از ویژهنامه سیاسی روزنامه ایران که پیش از این علیه مراجع و علما منتشر شد بهشدت ناراحت است، این اتفاق دور از انتظار نیست. در آن ویژهنامه شخصیتهایی مانند حضرات آیات مصباح یزدی، صادق آملی لاریجانی، علم الهدی، سردار جعفری و حجتالاسلام علیرضا پناهیان، اقتدارگرا و عامل جنگ روانی علیه دولت نامیده شده بودند. کما اینکه اخطار امروز هیأت نظارت، در عرف بهمعنای این است که روزنامه ایران در صورت ارتکاب هرگونه تخلف، مستقیم توقیف خواهد شد. در واقع اخطار هیأت نظارت، اتمام حجت این هیأت با مطبوعه مذکور است.
با توقیف روزنامه ایران با قدمت چند ساله و علم به اینکه جریان منحرف به حلقههای اقتصادی و رسانهای متصل است، آنچه که لطمه خواهد دید رسانه است، نه جریان حاکم بر آن گردانندگان این قبیل رسانهها به آسانی با تغییر نام، تیم تخریبشان را به پوستهای جدید منتقل کرده و آنچه عاید قوه قضاییه و فرهنگ کشور میشود، پاک کردن صورت مسأله در ازای حل آن است.
مسیر دوم - روشنگری افراطی به نام انقلابیگری
گروهی در ساحتهای مختلف خبرنگار، روزنامهنگار، مداح اهلبیت (به تعبیر امام رضا (عليهالسلام) زینت اهلبیت (عليهمالسلام)) و... از حسگرهای هوشمندانهای بهره برده و رصدکنندگان شایستهای در حوزههای دینی و اجتماعیاند و بهمثابه زنگ خطر و هشداردهندههای ضروری در جامعه عمل میکنند و گاها از لغزشهای سهوی و عمدی مسئولین و دیگران جلوگیری میکنند، لیکن همین عزیزان تنها در مقام رصد جایگاه ممتازی دارند و بههنگام آمریت به معروف به دام خطا در تذکر و توهین و خدای ناکرده منیت میافتند. همچون کسی که آفتی را در محصولی میبیند و بهجای آفتزدایی درخت را قطع میکند.
حضرت باری تعالی همواره تأکید بر مسائل اخلاقی دارد و در مذمت توهین به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دستور میدهد که به مؤمنان بگویند که به بتها و خدایان دروغین مشرکین، که مورد پرستش بتپرستان است ناسزا نگویند تا آنان هم درمقابل به ساحت معبود حقیقی و قدسی مؤمنان ناسزا نگویند: «و لا تسبوا الذین یدعون من دونالله فیسبوا الله عدوا بغیر علم»، گروهی از مسلمانان صدر اسلام بر اثر ناراحتی شدید و به اصطلاح غیرت دینی حقیقی برخاسته از سوز درونشان با وجود فهم صحیح از کجروی بتپرستان عملکردی نامتعارف از خود بروز میدادند، بعضا بتهای مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام میدادند، خداوند در قرآن صریحا بندگان را از ایستادن بر این موضع نهی کرده است و رعایت اصول ادب و عفت و نزاکت در بیان را حتی در برابر خرافیترین و بدترین ادیان، لازم میشمارد. و شاید یکی از مبانی فکری مقام معظم رهبری که به صراحت میفرمایند: «این پیام من است هرگونه هتک حرمت و رفتارهای غیراخلاقی و توهینآمیز، خلاف شرع، مخالف عقل سیاسی و ضربه به جمهوری اسلامی است و خداوند را خشمگین میسازد.» همین آیه شریفه است.
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی و بر اساس ماده ۳۰۸ و ۳۰۹ قانون مجازات اسلامی، توهین و اهانت جرم محسوب شده؛ و در ماده ۶۰۹ آمده است: «هرکس با توجه بهسمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رییسجمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید، به سه تا شش ماه حبس و یا تا ۷۴ ضربه شلاق و یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود» و همچنین طبق ماده ۲۰ قانون اساسی، «همه اعم از زن و مرد در برابر قانون یکسانند». توجه شود که قانون توهین به رییسجمهوری و رؤسای قوا و حتی عزیزی که شبها زبالهها را جمعآوری میکند برنمیتابد و برای همه یکسان است و کسیکه تن به قانون نمیدهد، نمیتواند از بیقانونی فریاد کند که «رطب خورده منع رطب چون کند؟»
مخلص کلام اینکه این نوع دفاع از دین و انقلاب، نه انقلابیگری و روشنگری است، نه سازنده و راهبردی بلکه بازی در پازل کسانی است که تهدید را تبدیل به فرصت میکنند و از لباس ظالم به لباس مظلوم درمیآیند.
مسیر سوم - تقویت بنیانهای فکری و عقیدتی
چه بخواهیم وچه نخواهیم این تفکر باطل و اعوانش بهواسطه مزه کردن قدرت زیر زبانش و دست یازیدن به آمالش هر حبابی را چنگ انداخته و صد البته در باتلاق خود ساخته غرق خواهد شد «الغریق یتشبث بکل حشیش».
به یاد آورید زمانی را که شهید متفکر علامه مطهری، پیشنهاد معروفش مبنی بر ایجاد کرسی آزاداندیشی را در دانشگاه مطرح کرد؛ قبول دارم مواجهه با جریان موسوم به انحرافی بهدلیل استفاده از ابزار و گفتمان دین، پیچیدهتر و ظریفتر از مبارزه با مارکسیسم است، اما راهحلی مشابه با روش شهید مطهری دارد. آنچه ما را در پشت تریبون نبرد فکری و عقیدتی با منحرفین یاری میبخشد، تقویت بازوهای اندیشه و تعقل در سربازان مبارزه با انحراف است. درخط مقدم این مبارزه رسانه قرار دارد، رسانه ( مکتوب، سایبر، منبر) بایستی با روشنگری مجدانه و به دور از حب و بغض با شاخص قرار دادن اسلام ابتدا راههاي نفوذ عقیدتی را شناسایی کرده و پیشگیری را به درمان مرجح کند و بههنگام بروز عارضه و آسیب، حاذقانه به درمان آن بپردازد و اینها مستلزم عنایت روزافزون به رسانههای متعهد است