قانون - سالهاست که خیلی از هموطنان ما هنگام خرید لباس یا دیگرکالاهای تولید وطن، در صورت مواجهه با مشابه خارجی آن، عموماً جنس خارجی را ترجیح میدهند؛ حتی اگر قیمتش بیشتر باشد. دلیل خیلی پیچیدهای هم ندارد، بحث بر سر کیفیت است. مسئولان دولتی هم هرچه بر خرید اجناس ایرانی تأکید میکنند باز مردم چشمشان به مارکهای متنوع خارجی است. کلاً به نظر میآید آدمهای مارکدوستی هستیم؛ حتی اگر این مارکها تقلبی باشند و در همین سبزهمیدان خودمان تولید شوند.
مارکهایی که این روزها روی هر لباسی میتوان آنها را دید، حتی دمپاییهای وطنی هم مارک آدیداس میخورند و روانه بازار میشوند. وقتی کپیرایت در بازارِ تولید هم مانند سایر بخشهای دیگر، محلی از اعراب نداشته باشد، نباید تعجب کرد اگر مارک پیرکاردین را روی شلوارهای دوخت خیاطیها و تولیدیهای پوشاک تهران و تبریز دید. این مارکها آنقدر خواهان دارند که حالا تولید و فروش و حتی واردات برچسبهای تقلبی برندهای گوناگون خود یک شغل نام و نشاندار شده است.
کانون تولید وعرضه این مارکها در بازار بزرگ تهران و در «راسته کیلوییها»، بالاتر از سبزهمیدان است.
پیدا کردن مغازههایی که «برند» میفروشند چندان سخت نیست، چون تابلوی «مارک فروشی» که بر سردر خیلی از مغازههای این راسته نصب شده خبر از شغلی بهظاهر رسمی و قانونی میدهد. ظاهراً همهچیز علنی است
قیمت مارک اینجا برخلاف تمام دنیا مفت است! مارک D&G ده تومان برای تولیدکنندگان شلوار و پیراهن آب میخورد! حالا اگر به قول خود این تولیدکنندگان، کیفیت مارک تولیدی بالا باشد حداکثر 20 تومان بابت یک مارک معروف خارجی که قرار است روی یک جنس ایرانی دوخته شود، پرداخته میشود.
جنس بیمارک فروش ندارد
فروشنده جوان یکی از این مغازههای مارکفروشی میگوید: «اینجا ما فقط با شرکتهای تولیدی خودمان کار میکنیم. تولیدیها، به ما سفارش مارک میدهند؛ هر تعدادی هم بخواهند برایشان میزنیم.»
البته این تقاضاست که نوع عرضه را مشخص میکند، چرا که به گفته یکی از تولیدکنندگان مارک برای آنها فرقی نمیکند که مارک ایرانی تولید کنند یا خارجی؛ اما وقتی خارجیها، خواهان دارند؛ مسلم است که سفارش تولید آنها هم بیشتر باشد. «اگر کسی بیاید بگوید مارک ایرانی تقی را هم بزن ما میزنیم، برای ما فرقی نمیکند، اما مردم دنبال اسم خارجی هستند.»
آنطور که از گفتههای این تولیدکنندگان برند میتوان فهمید مارکهایی چون دیانجی، دیزل، آدیداس، نایک، بوسینی از پرطرفدارهای بازار تولید مارک تقلبی است. مانند گذشته بگیروببندی هم در کار نیست. نه دست شرکتهای معروف خارجی به آنها میرسد و نه کسی در داخل کاری به کار آنها دارد.
فروشندهای درباره نگاه دولت به این بازار میگوید: «تولید مارک تقلبی در بازار تهران از بعد از انقلاب شروع شد. دولت تا چند سال پیش با این کار برخورد میکرد. ماموران تعزیرات میآمدند همه را جمع میکردند. اما حالا، کسی دیگر با این مارکفروشها کاری ندارد. مخالفتی با اینکه مارکهای خارجی را روی جنس ایرانی بگذارند دیده نمیشود. الان همه دنیا بدلی شده!»
ایرانیهای مارکدوست
او معتقد است اگرجنس ایرانی خوبی هم تولید کنید ولی مارک خارجی روی آن نچسبانید مشتری چندان اقبالی به آن نشان نخواهد داد. «یکی از همکارانم کولهپشتی خیلی خوبی تولید کرده بود. اصلاً هم از کار نزده بود. ولی فروش چندانی نداشت. یک مارک فَشن ترکیهای برایش تولید کردم و روی کولهها دوختیم، در مدت کوتاهی 5هزار کوله را فروخت! حلال و حرامش را نمیدانم اما جنس همان جنس بود.»
وقتی صحبت از حلال بودن درآمد و اعتماد مردم میشود، برندفروشان راسته کیلوییها استدلالهای بهظاهر محکمی دارند. آنها معتقدند که برای هر کسی تشخیص اینکه یک کاپشن مارکدار خارجی نمیتواند 20 هزار تومان قیمت داشته باشد، آسان است. به گفته آنها مردم میدانند که دارند جنس ایرانی را با مارک تقلبی میخرند.
حلقه گمشده تولید!
هستند کسانی که کار خود را بخشی از فرآیند تولید میدانند که بیحضور و کار آنها تکمیل نمیشود. «ما اینجا فقط «خرجِ کار» میفروشیم. یعنی کارمان تکمیلی است. تکمیل کردن تولید داخل. تولیدی، لباسی را آماده کرده، حالا لَنگِ دو منگوله کاپشن است؛ یا برای لباسش چند تا مارک میخواهد، میآید از ما میگیرد. بهتر از این است که طرف برود چین و لباس را با مارکش آماده وارد کند.»
تولید این مارکهای تقلبی آشنا که در بسیاری موارد چنان بامهارت انجام شده که تشخیص آنها تنها از قیمت اجناس امکانپذیر است، برای تولیدیها موجب رونق فروش است و برای مردم مایه دلخوشی و گاه پزدادن؛ اما برای این فروشندگان یک شغل کاملاً رسمی که هم نان دارد و هم نام. فکرش را بکنید از یک نفر بپرسید شغلتان چیست و جواب بشنوید: «مارک آدیداس میزنیم!»