عصر ایران - زلزله آذربایجان علیرغم تخریب گسترده روستاها،
تلفات سنگین چند هزار کشته ای نداشت
. هر چند که تاکنون آمار غیرقطعی و متناقضی از تعداد کشته شدگان این زلزله ارائه شده، اما ظاهراً در این نکته تردیدی وجود ندارد که "زمان وقوع زلزله" ، علت اصلی کم شمار بودن تعداد کشته شدگان در قیاس با کشته شدگان بم در زلزله سال 1382 بوده است. بم ، هنگامی لرزید که مردم در خواب بودند ولی زلزله آذربایجان در ساعات عصرگاهی رخ داد ، یعنی زمانی که اکثر مردم بیرون از خانه در فضای باز و مزارع بودند.
به گزارش خبرنگار اعزامی عصر ایران به مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی، روستای شخم لو با 35 کشته و 90 درصد تخریب، یکی از پرخسارت ترین روستاهای ورزقان بوده است.
احمد ساکن روستای شخم لو می گوید: هنگام زلزله اکثر اهالی بیرون از خانه هایشان بوده اند. او هم در حال کار روی زمین کشاورزی بوده، از افراد خانواده احمد تنها مادربزرگش زیر آوار مانده و زخمی شده است.
او می گوید : خدا رحم کرد که زلزله زمانی آمد که اکثر مردم روی زمین های کشاورزی شان کار می کردند و الا تعداد زیادتری از کشته می شدند و شاید من هم الان به جای صحبت با شما ، زیر آوار بودم.
شهرستان ورزقان، مرکز زلزله آذربایجان، 160 روستا و دو بخش دارد: بخش مرکزی و بخش خاروان. دست کم چهار روستا در اطراف ورزقان صد در صد ویران شده اند.
در بین روستاهای کاملاً ویران شده، روستای شالی علیرغم تخریب صد در صدی، هیچ کشته ای نداشته است. در این روستا 18 خانوار و 20 خانه وجود داشت.
محمود یکی از اهالی روستای شالی می گوید: هنگام زلزله مشغول کار روی زمین کشاورزی بود، او دلیل نجات اهالی روستا را کار روی زمین کشاورزی می داند، حتی زن ها و بچه ها هم مشغول کار بوده اند و خوشبختانه کسی زیر آوار نمانده است.
با این حال ، در روستای زغن آباد، 7 نفر از یک خانواده کشته شده اند.
روستای دبکلو با 35 خانوار، 12 کشته و 5 زخمی داشته و روستاهای زنج آباد و میرزاعلی کندی، با پنجاه درصد ویرانی، هر یک 14 کشته داشته اند.
عباس ساکن روستای زنج آباد هنگام زلزله برای خرید از خانه بیرون رفته بوده، مادر و خواهرانش در حال کار روی زمین کشاورزی بوده اند اما پدر و برادرش که برای استراحت به خانه رفته بودند، زیر آوار مانده اند. پدر عباس کشته شده ولی برادرش از زیر آوار زنده بیرون آمده است.
حسن که کودکی اش را در روستای دبکلو سپری کرده و اکنون ساکن تبریز است، می گوید: هنگام زلزله در خانه خودم در تبریز بودم. همسر و فرزندانم را از خانه بیرون آورده و در خیابان ماندیم، بعد هم برای کمک کردن به اهالی روستای پدری ام به دبکلو آمدم.
فرهاد یکی دیگر از اهالی روستای دبکلو هنگام زلزله در حیاط خانه شان بوده و می خواسته از خانه بیرون بیاید و به زمین کشاورزی شان برود اما خانواده اش داخل خانه بودند و زیر آوار ماندند. مادر و پدر و خواهر و برادر فرهاد زخمی شده اند اما پدر بزرگش در این زلزله کشته شده است.
علی از اهالی روستای کیوی هنگام زلزله برای انجام کاری به تبریز رفته بوده، به محض وقوع زلزله به روستا باز می گردد تا از حال خانواده اش مطلع شود اما متوجه می شود که پدر و برادرش زیر آوار کشته شده اند.
احمد از اهالی یکی از روستاهای اطراف ورزقان می گوید: هنگام زلزله در تبریز بودم و با دوستانم در جلسه ای سیاسی درباره حقوق سیاسی و فرهنگی مردم بحث می کردم. یکی از دوستانم قبل از همه متوجه زلزله شد، اما چون آدم خجالتی ای بود چیزی نگفت! اما وقتی لرزش دوم قوی تر از قبلی در رسید، او پا به فرار گذاشت و قبل از اینکه از پله ها پرت شود یکی از دوستانمان او را گرفت و همگی در چارچوب در ایستادیم تا زلزله تمام شد.
بهتره این زلزله عبرتی بشه واسه سایر روستاهای کشور واسه اینکه به مکان زندگیشون بیش از این اهمین بدن و فکر یک جانپناه امن در برابر بار زلزله باشند.