عصرایران - در پی ارائه گزارش 100 روزه دولت روحانی توسط رئیس جمهور ، مخالفان دولت وی ، جار و جنجال به راه انداخته اند که چرا روحانی در تشریح وضعیت دولتی که به او رسیده ، سیاه نمایی کرده است و این هیاهو با ادبیات مختلف ادامه دارد.
در این باره نکات زیر قابل ذکر است:
1 - رفتار اصحاب جنجال ، کاملاً قابل درک است. آنها انتظار نداشتند مردم در 24 خرداد 92 ، یک رئیس جمهور اعتدالگرا را انتخاب کنند. خیلی ها برای روزهای بعد از انتخابات ، رویاهای شیرینی از وزارت و ریاست و استانداری و ... داشتند و لذا فریادشان از درد است نه از روی دلسوزی برای مردم. امید که بفهمند شرایط جدیدی در کشور ایجاد شده است.
2 - گزارش روحانی از وضعیت دولت، هنگامی که به او رسید و ارائه اطلاعاتی درباره میزان موجودی دولت در هنگام تحویل ، تورم ، بدهی و نظایر آن ، در واقع ، واکنشی به تلاش های دولت قبل و حامیان آن است که می کوشیدند با گل و بلبل جلوه دادن وضعیت وانمود کنند که خزانه ای پر پول و دولتی بی مشکل برای بعدی ها به ارث گذاشته اند. بنابراین ، هم حق دولت جدید بود که واقعیت را بگوید و هم حق مردم که بدانند دولت جدید از چه نقطه ای شروع کرده است.
3 - کسانی که فریادشان به هوا رفته که چرا روحانی سیاه نمایی کرد، بفرمایند کجای اطلاعاتی که او گفت، غلط بود و مصداق سیاه نمایی؟ این که هنگام شروع دولت جدید ، تنها 1280میلیارد تومان ته خزانه باقی مانده بود، یا این که تورم 43 درصد بود ، یا رشد منفی اقتصادی ، یا بدهکار بودن دولتی که بیشترین در آمد نفتی را داشت ، یا این که فقط 32 درصد تعهدات سفرهای استانی انجام شده و بقیه به ارث رسیده و آنقدر تعهد داده اند که 16 سال طول می کشد تا به آنها عمل شود ، یا این که دولت قبل نقدینگی را 7 برابر کرد و ...؟
اگر هر کدام از این ها نادرست است ، آقایان بگویند ولی اگر درست است که گفتن واقعیت ها، "سیاه نمایی" نیست.
جالب است آقایان مدعی اصولگرایی ، به زبان آوردن این وضعیت را بر نمی تابند ولی همین ها ، در آن 8 سال که این بلاها در حال شکل گیری بود ،یا ساکت و تماشاگر بودند ، یا خود را به آن راه زده بودند و یا از مرتکبانش حمایت می کردند و منتقدان را می آزردند.
احیاناً آنها "سیاه کاری" را گناه نمی دانند ولی گفتن واقعیت را "سیاه نمایی" و معصیت کبیره می انگارند.
4 - و اما گفتن آنچه بر سر کشور آمده ، چیزی از مسوولیت رئیس جمهور جدید نمی کاهد و اگر او ، در 100 روز اول ، عمدتاً به تشریح وضع موجود پرداخت ، اما وقتی در سالروز ریاست جمهوری اش بخواهد گزارش بدهد ، باید بگوید که چه کرده است و مردم نیز باید گزارش او را در عینیت نیز لمس کنند. مردم ایران ، به ویژه در 8 سال گذشته آموخته اند که تنها به آنچه می شنوند بسنده نکنند و مثلاً نرخ واقعی تورم را از اقتصاد معیشتی خودشان درک کنند نه از نمودارهای خوشبینانه و تبلیغاتی دولتی.