عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همان گونه که پیش بینی می شد خبر اجرای حکم اعدام «مه آفرید امیر خسروی» متهم اصلی پرونده فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی واکنش های مختلفی را در جامعه در پی داشته است.
طیف هایی طبعا استقبال می کنند و درعین حال منتظر اجرای حکم برای دیگران نیز هستند چرا که اتهام اختلاس بر پیشانی مستخدمین دولت - و در اینجا مدیران متخلف بانکی - بیشتر می نشیند تا متهمان بیرون از دستگاه اداری و دولتی.
کسانی هم که به همه امورعالم و خاصه عرصه سیاست، به دیده شک می نگرند در این قضیه نیز تردید روا می دارند و می گویند: «چه ساده اید! اعدام کدام است؟ رفت!»
حتی خبر تحویل جسد به خانواده نیز آنان را قانع نمی کند و باز می گویند: چه ساده اید! جسد کدام است؟ همسرش هم مصاحبه کند باز گفته می شود از کجا معلوم که واقعا همسر او بوده و تازه مگر نشنیدید که دو همسر داشته و قس علی هذا ! طبعا این افراد از ریشه باور نمی کنند تا بخواهند موضع بگیرند و قصه را در این حالت مهیج تر می دانند و در اصطلاح فیلمنامه نویسان، «پایان باز» را برای این داستان بیشتر می پسندند.
برخی مانند دکتر حسین راغفر به نقش مقامات وقت اشاره می کنند و از این که نام آنان در پرونده دیده نمی شود ابراز شگفتی می کنند. منطقاً هم نمی توان پذیرفت که زد و بند مه آفرید به بانک صادرات شعبه شرکت فولاد در اهواز محدود بوده و به بالاتر تسری نیافته باشد و توضیح محمد جهرمی مدیر عامل وقت بانک صادرات را قانع کننده نمی دانند. این پرسش هم شکل می گیرد که چرا محمود رضا خاوری مدیر عامل وقت بانک ملی که شعب آن، ال. سی های صادره از بانک صادرات را نقد می کردند احساس خطر می کند و می گریزد حال آن که گفته می شود قبل از آن هشدار داده بود که مراقب مه آفرید باشند تا از کشور خارج نشود؟
مخالفان حکم اعدام که به خاطر قصاصی نبودن این مورد دست گشاده ای دارند نیز طبعا بحث بر سر اجرای حکم اعدام در موضوعی ثانویه و غیر مصرح در شرع را می توانند مطرح کنند. هر چند اتهام «افساد فی الارض» در تاکید بر جنبه شرعی ماجراست اما همین که ربطی به قصاص ندارد فضایی برای بحث می یابند و البته در این مورد افکار عمومی چندان همراهی نمی کند. چون نه سیاسی است نه حتی عقیدتی و بسیاری از مردم دزد اموال عمومی را از قاتل هم بدتر می دانند.
ماکیاولی می گوید: «مردم ممکن است از خون پدرشان بگذرند و در نهایت قاتل پدرشان را ببخشایند اما از آن که پول آنها را برده هرگز نمی گذرند و در قبال مسایل مالی گذشتی در کار نیست». با این نگاه مه آفرید از قاتل هم منفورتر است.
تحلیل هایی هم اینجا و آنجا ارایه می شود که سرنوشت متهمان دیگر چه می شود در حالی که دادستان کل کشور وسخنگوی قوه قضاییه پیشتردر مجلس شورای اسلامی توضیح داده بود که 39 نفرمحاکمه شدند و به جز دو نفر که تبرئه شدند برای دیگران احکام سنگین کیفری و مالی صادر شده ودر حال تحمل کیفر یا رد مال و پرداخت جرایم هستند. بنابراین نمی توان گفت «یکی قربانی شده تا دیگران قسر در بروند».
فارغ از جنبه های حقوقی پیام این اعدام اما به لحاظ سیاسی روشن است :
در مبارزه با فساد مالی و اداری واقتصادی جدی هستیم. دلیل آن هم روشن است. معاون اول رییس جمهور روحانی پیش از این گفته بود «فساد مثل خوره به جان نظام افتاده است» و طبعا هیچ نظام سیاسی نمی تواند نسبت به این آفت بی توجه باشد.
وجه دوم هم این که فساد، اعتماد متقابل میان مردم و حکومت را ضایع و اخلاق عمومی را زایل می کند. کما این که تا همین جا هم شاهد آسیب های آن هستیم و امثال مه آفرید نزد برخی از مردم نابغه به حساب می آیند!
این گفتاراما فارغ از همه اشارات پیش، تنها می خواهد بر همین وجه – عزم جدی و ضرورت آن- تاکید کند. چرا که تاریخ نیز در قضاوت خود درباره رفتار حکومت ها و دولت ها بر پایه میزان جدیت در مبارزه با فساد و پاک دستی حاکمان قضاوت می کند:
در کتاب «خاتون هفت قلعه» نوشته زنده یاد دکتر باستانی پاریزی و به نقل از خاطرات سیاسی امین الدوله درباره نوع مبارزه ناصرالدین شاه قاجار با فساد چنین می خوانیم:
« ناصر الدین شاه چندی به فکر مبارزه با فساد افتاد. اما تصور او شوخی و تفریح بود نه واقعیت. بدین معنی که یکی از اجزای خلوت پادشاهی را گفت: چون تو با مطرب های شهر و مردم هرزه گرد و هر جایی مانوسی، هر هفته روزنامه مشروح از همه کس و همه جا تحصیل کن و مخفیانه به من برسان.این مرد گزارشی مفصل داد ولی روز بعد ناصر الدین شاه او را خواست و گفت: مقصود من این چیزهای متفرقه که مایه پریشانی حواس است، نبود. بلکه خواست من اتفاقات با مزه شهری و این که کدام زن را به کدام مجلس بردند و در هتل ها چه منازعات شد و از خبرهایی که نشاط خاطر دارد بنویسی که معرفتی به حال اشخاص پیدا شود.»
حال حکایت مفسدان اقتصادی است که باید دریابند نمی توان همانند ناصرالدین شاه به همه چیز با دیده فکاهی نگریست. شاید اکنون بابک زنجانی که نه البته استعداد مه آفرید را دارد نه فاضل خداداد و نه شهرام جزایری را و قصه متفاوتی دارد دریافته باشد قضیه شوخی و تفریح نیست و واقعیت دارد و دست از دروغ بافی های خود بردارد و بگوید آن دو میلیارد یورو که به حساب خزانه نریخته کجاست... .