ترک شغل، مانند یک شمشیر دولبه است؛ از یکسو میتوان آن را اقدامی خردمندانه و زیرکانه قلمداد کرد که باعث میشود به موفقیت و موقعیت شغلی بهتری دستیابیم، و از طرفی هم میتواند یک تصمیم عجولانه یا بیپروا باشد که در آینده باعث پشیمانی شود.
به گزارش یو اس نیوز، افراد وقتی تصمیم میگیرند از شغلشان کنارهگیری کنند یا دست به تغییر آن بزنند، معمولا با تردیدهای بسیاری روبرو میشوند؛ در این گزارش، به پنج سوالی اشاره میکنیم که حتما باید قبل از ترک شغل از خودتان بپرسید تا مطمئن شوید آیا تصمیم صحیحی گرفتهاید یا خیر.
آیا تصمیمی که گرفتهاید، از روی احساس است؟بسیاری از افراد، وقتی تصمیم به ترک شغل خود میگیرند، لحظاتی را تجربه میکنند که در آن به نقطهای از استیصال میرسند که فکرشان دیگر کار نمیکند، بنابراین دست به تصمیمهای احساسی میزنند. بیشتر اوقات این احساس گذراست. بنابراین، اگر این احساس جدید است، به خودتان چند هفتهای زمان بدهید و ببینید که آیا این حس گذراست یا خیر؟
اگر بعد از گذشت این مدت همچنان احساس کردید که باید شغلتان را ترک کنید، پس دیگر میتوانید قاطعانه و با خیال راحت تصمیم بگیرید. اما سعی کنید چنین تصمیمات مهمی را درست در همان لحظه یا تنها پس از گذشت یکهفته نگیرید.
چهمدت از فعالیتتان در شغل کنونی میگذرد و فعالیت در شغل قبلیتان چقدر طول کشید؟اگر عادت دارید که ظرف کمتر از دوسال ترک شغل کنید، این موضوع ممکن است کارفرمای بعدی شما را نگران کند که مبادا ثبات شغلی نداشته و عادت دارید از این شاخه به آن شاخه بپرید؛ آنها حق دارند نگران شوند که مبادا همکاری با آنها را هم به سرعت خاتمه دهید. البته، در برخی مواقع، برای شما بهتر است که در بلند مدت، زمان بیشتری را در یک شغل باقی بمانید. بنابراین، مجبور نیستید برای کسب مشاغلی که در آینده به آن نیاز دارید، به تواناییهای خود آسیب بزنید.
قطعا مواقعی هست که در آن، ترک شغل در کوتاهمدت توجیهپذیر و منطقی است. مثلا اگر از شما وظیفهای خواسته میشود که با آنچه که برای آن تقاضای استخدام کردهاید، کاملا تضاد دارد؛ یا اگر برخی شرایط شغلی نظیر حقوق یا محل کار، ناگهان تغییر اساسی میکند، یا سلامت شما را بهخطر میاندازد، آنگاه، برای تغییر شغل، و یافتن شرایط بهتر، درنگ جایز نیست.
منظور این است که فقط یکبار میتوانید با این توجیه دست به این تصمیم بزنید. اگر بارها این اتفاق تکرار شود، و ثبات شغلی نداشته باشید، کارفرمای جدید، مردد میشود که شما تا چه اندازه قابل اتکا و اعتماد هستید. شما تنها یک شانس دارید پس سعی کنید بیمحابا آنرا نسوزانید. نهایتا، وقتی شغلتان را بهسرعت ترک میکنید، باید نسبت به شغل جدیدتان خیلی وسواسیتر و دقیقتر باشید.
چقدر طول میکشد تا شغل جدیدی پیدا کنید؟بسیاری از افراد، اغلب بدون آمادگی قبلی، شغل خود را ترک میکنند و فکر میکنند بعد از نهایتا چند ماه شغل جدیدی پیدا میکنند. این درحالی است که در این بازار شغلی، یافتن یک شغل جدید ممکن است یکسال یا حتی بیشتر طول بکشد. اما بسیاری از افراد، تازه وقتی که از شغل قبلی خود استعفا میدهند، تازه این حقیقت را متوجه میشوند که دیگر خیلی دیر شدهاست. در بسیاری از موارد، تا زمانی که شغل جدیدی را پیدا نکردهاید، نباید شغل خود را ترک کنید.
سعی کنید درباره تصمیمات بعدی شغلی خود واقعبین باشید و برای آنها یک دلیل مناسب تعریف کنید؛ بدین ترتیب میتوانید توقعات خود را مدیریت کرده و تصمیمات صحیحی را در زمان مقتضی بگیرید.
تابهحال درباره مزایای شغل فعلی خود که بهسختی میتوان در شغل جدید آنها را یافت، فکر کردهاید؟
بهعنوان مثال، اگر مسیر رفتوآمد شما به محل کار خیلی کوتاه است، یا تعطیلات کاری زیادی دارید، یا این امکان را دارید که هروقت خواستید دورکاری کنید یا حقوقی بالاتر از بازار کار دارید، واقع بین باشید و با خود فکر کنید که آیا میتوانید در کار جدید خود هم این مزایا را داشته باشید؟ اصلا آیا این مزایا برای شما اهمیت دارد؟
بعضی مواقع، وقتی افراد با خود دودوتا چهارتا میکنند، ترجیح میدهند بهجای کارکردن با یک رییس سختگیر، همان شغل قبلی را با مزایای بهتر حفظ کنند. اما در برخی موارد آنها ترجیح میدهند درقبال کم شدن اندکی از حقوق و مزایای خود، درعوض، زمان بیشتری را برای کار کردن در یک فضای متفاوت، اختصاص دهند. حال تصمیم با خودتان است، فقط درباره آنچه که بیشتر برایتان اهمیت و ارزش دارد، متفکرانه و واقعبینانه تصمیم بگیرید.
آیا تاکنون با رییس خود درباره دلایل نارضایتی شغلی و اینکه آیا امیدی به تغییر این شرایط هست، صحبت کردهاید؟البته این نسخه همیشه جواب نمیدهد. در برخی موارد، نوع کار و فرهنگ آن، با شما سازگار نیست و رییستان هم برای شما حکم کابوسی را دارد که میخواهید از شر او خلاص شوید یا شاید اصلا قصد داشته باشید کار کاملا متفاوتی را تجربه کنید.
اما در برخی موارد، صحبت کردن با رییس، میتواند کارگشا باشد. بهعنوان مثال، اگر محل کارتان شما را عصبی و خسته میکند، از رییستان بپرسید که آیا این امکان هست که دورکاری کنید یا تنها چند روز در هفته در محل کار خود حاضر شوید؟ یا آیا این امکان هست که ساعات اوج کاری خود را تغییر دهید؟ اگر قسمتی از کار، کیفیت زندگی شمارا تحت تاثیر قرارداده، از او بپرسید که آیا این امکان هست که زمان کمتری را به آن اختصاص دهید؟ شاید پاسخ او منفی باشد، خدا را چه دیدید، شاید هم موافقت کرد؛ اما چیزی که واضح است این است که تا زمانیکه سوال نکنید، نمیدانید پاسخ او چیست.
اغلب، افراد با خود فکر میکنند که شاید پاسخ منفی باشد، بنابراین، هرگز از رییس خود سوالی نمیپرسند. اما وقتی با رییس خود در این باره صحبت میکنند، تازه متوجه میشوند که چقدر مدیرشان مشتاقانه با این درخواست آنها برخورد کرده و به این تغییرات اهمیت میدهد. البته بازهم تاکید میکنیم که همیشه اینطور نیست، اما همیشه پرسیدن بهتر از نپرسیدن است.