سواد زندگی؛ تربیت فرزندان-"این چیه بابا؟"؛ "اون چرا اونجوریه مامان؟". پرسش و پرسیدن در کودکان برای تمام پدر و مادرها پدیدهای آشنا است. امری که از سه سالگی آغاز میشود و گاه والدین را تا سرحد کلافگی میکشاند. کودکان برای شناخت دنیای پیرامون خود ناگزیر از پرسیدن و سوال کردن هستند و یکی از وظایف والدین پاسخ دادن به پرسشهایی است که گاهی انگار تمامی ندارند.
این پرسشها و در پی پاسخ بودن نطفه روندی است که به
تفکر انتقادی در انسان میانجامد. انسانِ پیشا مدرن برای تمام پرسشها پاسخ هایی آماده و از پیش طراحی شده داشت که عمدتاً از افسانههای شفاهی یا مکتوب سرچشمه میگرفت. انسان مدرن اما با فروپاشی
کلان روایتها آن پاسخ های آماده و بسته بندی شده را از دست داده و برای زندگی در جامعه و تعامل با دیگران نیازمند حل مسائل ساده و پیچیده و درک روابطی است که روزانه با آنها دست و پنجه نرم می کند. به همین روال نیز باید بتواند برای پرسش های کودکان خود پاسخ هایی منطقی و منطبق با عقل ارائه دهد. این سرچشمه تفکر انتقادی در دوران ماست.
اهمیت تفکر انتقادی در کودکان
شاید این سوال پیش بیاید که تفکر انتقادی چه ربطی به کودک چهار و پنج ساله دارد؟ واقعیت آن است که بر اساس
مطالعات علمی در دنیای پیچیده امروز کودکان برای دستیابی به موفقیت و شادکامی نیازمند مهارت هایی هستند که یکی از آنها تفکر انتقادی است.
تفکر انتقادی به زبان ساده یعنی این مهارت که بچه ها قادر باشند مسائل پیرامون خویش را به روشنی درک کنند، اطلاعات لازم را جمع آوری و ترکیب کنند و توانایی ارزیابی، تحلیل و داوری آن را داشته باشند تا بتوانند استدلال کنند و به ارزیابی مسائل و مشکلات بپردازند. نقص در آموزش این مهارت از کودکی می تواند باعث صدمه، مسمومیت ذهنی، عدم پذیرش یا خرابکاری هایی شود که ممکن است فرد را با خطرات مهلکی رو به رو سازد. کودکی که مهارت تفکر انتقادی را نیاموزد، در جوانی و بزرگسالی نمی تواند راه حل های متعدد برای مسائل را ارزیابی و بهترین شیوه را انتخاب کند و با شکست های متعدد رو به رو خواهدشد.
تفکر انتقادی به چه کارِ کودکان ما میآید؟
امروزه بچههای ما از پنج و شش سالگی در معرض انواع شبکههای اجتماعی قابل دسترس از طریق گوشی های تلفن همراه هستند. بگذریم از این که در دوران شیوع کرونا عملاً این گوشی ها و تبلیت و کانال ها به وسیله آموزش آنها تبدیل شده و محدودیت های عادی و معمول نیز از میان برداشته شده است. به هر حال کودکان با دسترسی به این شبکه های مجازی و تبلیغات و محتوای آن نیاز به ابزاری دارند که تا بتوانند درستی و نادرستی اطلاعات را ارزیابی کنند. همین یک دلیل کافی است تا جدی بودن ضرورت یادگیری تفکر انتقادی را به والدین گوشزد کند.
همچنین مطالعه
مركز ملي اطلاعات زيست فناوري ایالات متحده در اين خصوص ميگويد: تفكر انتقادي نه تنها بر افزايش خلاقيت كودكان تاثير مي گذارند، بلكه مي تواند به توسعه ويژگي هايي نظير كنجكاوی، انعطاف پذيری و پويايی ذهن بینجامد. بر این اساس مهمترین کاربردهای تفکر انتقادی در زندگی کودکان به شرح زیر است:
- توانایی تشخیص پیشنهاد/اطلاعات سالم از پیشنهاد/اطلاعان ناسالم
- امکان تشخیص و ارزیابی اطلاعات اساسی برای یک تصمیم گیری
- توانایی تشخیص واقعیت ها و محدود نشدن به حدس و گمان
- امکان پیش بینی پیامدهای اعمال و رفتارهای خود قبل از انجام آن
مجموعه این تواناییها موجب میشود تا کودکان در نوجوانی و جوانی از آسیبهای روانی، اجتماعی مانند بزهکاری، بی بند و باری، اعتیاد، فرار از منزل، فرار از مدرسه، خشونت، بی توجهی به قوانین و مقررات و ... به نسبت بیشتری مصون بمانند.
برای ایجاد تفکر انتقادی در کودکان چه کار کنیم؟
واقعیت آن است که تفکر انتقادی بیش از هر چه باید در مدارس پرورش و شکوفا شود. اما با توجه با ناکار آمدی مدارس در ایران، ما پدر مادرها باید بتوانیم زمینه تفکر انتقادی را در بچه هایمان مهیا کنیم.
انجمن فلسفی آمریکا برای پرورش تفکر انتقادی در کودکان توصیههایی دارد که بسیار کاربردی و نتیجهبخش است؛ اگر که آنها را با آگاهی و شناخت و به گونهای مؤثر به کار گیریم:
ادامه این درس را در اینجا بخوانید.
___________________________________
بیشتر بخوانید: