عصر ایران؛ جعفر محمدی - این که افراد یک جامعه درباره موضوع واحدی، دیدگاه های مختلفی داشته باشند، امری طبیعی است اما وقتی تنوع باورها به برچسب زنی و تنش و دعوا منجر شود، آنگاه می توانیم بگوییم که جامعه دچار از هم گسیختگی شده است.
جامعه امروز ایران، به طور عجیبی مستعد است که هر گونه حادثه ای را به یک دعوای درونی برای خود تبدیل کند: ار انتخابات و برجام و مباحث فرهنگی و رویکردهای سیاسی گرفته تا یمن و طالبان و اخیراً حمله روسیه به اوکراین.
نکته اینجاست که در اغلب موارد، استدلال و تعقل و حتی اندکی اندیشه شخصی، جای خود را به تکرار کلیشه های مبتنی بر حب و بغض داده است.
مثلاً همین مورد جنگ اوکراین را نگاه کنید: روسیه بر خلاف همه مقررات بین المللی به یک کشور عضو سازمان ملل حمله کرده، انسان های بسیاری را کشته و بخش های زیادی از آن را به اشغال خود درآورده و در صدد تغییر حکومت آن است.
صورت مسأله بسیار مشخص است. شما به جای کلمات روسیه و اوکراین در ماجرای اخیر نام هر کشوری را بگذارید، باز هم تغییری در اصل موضوع و نتیجه آن نمی کند و این اقدام، محکوم و غیر انسانی است؛ درست مانند حمله آمریکا به ویتنام، اشغال عراق توسط ائتلاف آمریکا و متحدین اش، تجاوز عربستان به یمن، اشغال بلندی های جولان توسط رژیم اسرائیل و تجاوزهای هوایی و زمینی اش به لبنان؛ همه این ها مصداق هایی از نقض آشکار مقررات بین المللی و حقوق بشر است.
با این حال، "سیطره کلیشه بر مغز" باعث شده است به جای نگاه مبتنی بر خرد، به قالب های پیش ساخته فکری و سیاسی پناه ببریم. اگر مخالف سیاست های آمریکا هستیم، از این که روسیه به یک کشور دوست آمریکا حمله کرده ابراز خوشحالی می کنیم و اگر با روسیه ضدیت داریم، صرفاً روی تجاوزگری اش تمرکز می کنیم و یادمان می رود در طول سال های گذشته، چه تعداد از روس تبارهای شرق اوکراین توسط ارتش این کشور، کشته شده اند و البته که آنها هم انسان بوده اند.
"سیطره کلیشه بر مغز" همچنین ما را دچار تناقض نگاه و قضاوت می کند. ممکن است بمباران افغانستان توسط هواپیماهای آمریکایی را امری عادی بپنداریم که ایالات متحده برای حفظ امنیت شهروندانش انجام می دهد ولی گلوله باران شهرهای اوکراین را جنایت بدانیم یا برعکس، به روس ها حق دهیم که برای دفاع از امنیت ملی خود در برابر ناتو، می توانند به کشور همسایه حمله کنند ولی آمریکا را بلاحق بدانیم.
این در حالی است که اگر از چنگال مغز کلیشه ای رها شویم، می توانیم با "استناد به مقررات بین المللی" و "اصول انسانی" و "حقوق بشر" بگوییم که هم حملات آمریکا مغایر همه این مقررات و اصول و حقوق است و هم حملات روسیه.
سال ها در ایران مقوله ای به نام "استانداردهای دوگانه" را برای توصیف سیاست های حقوق بشری آمریکا به کار برده ایم ( و به نظرم درست هم به کار برده ایم) و اینک، زشت است که خودمان هم دچار این پدیده شویم و کار واحدی به نام تعرض به یک کشور مستقل را با توجه به متعرض اش، قضاوت کنیم.
نمونه ای از استانداردهای دوگانه:
اکونومیست در 2003 حمله آمریکا به عراق را مسیر صلح می نامد ولی با طراحی مغز و نگاه جنگی برای پوتین می پرسد که او کی متوقف خواهد شد؟
اما نگران کننده تر از "سیطره کلیشه بر مغز" این است که ما همین قضاوت های کلیشه ای را به عنوان حق مطلق، چماقی می کنیم و بر سر یکدیگر می کوبیم؛ گو این که جامعه ما به شدت مستعد نزاع درونی است ولو آن که در حد برچسب زنی به همدیگر باشد.
به عنوان مثال در همین دو سه روز گذشته برخی جریان های داخلی، که از حمله روسیه به اوکراین ذوق زده شده اند، به رسانه هایی که این حمله را مغایر مقررات بین المللی دانسته اند، انگ های متعددی مانند ماموران و مجریان آمریکا زده اند و هنگامی که این رسانه ها از جنایات جنگ اوکراین می نویسند، متهم می شوند که جنایت های آمریکا و اسرائیل و عربستان و ... را فراموش کرده اند (حال آن که در جایش پرداخته اند). گو این که می ترسند دامن پوتین در مقایسه با جنایتکاران آمریکایی و اسرائیلی و سعودی، آلوده تر به نظر برسد.
به صراحت باید که نقض مقررات بین المللی، جنایت و نادیده گرفتن حقوق بشر، از هر که سر بزند محکوم است. همان گونه که رؤسای جمهور امریکا همیشه دروغ گفته اند که برای گسترش دموکراسی اینجا و آنجا را بمباران می کنند، روس ها هم دروغ می گویند که برای نجات مردم اوکراین از بند ظلم به این کشور قشون کشی کرده اند!
قصه اسرائیل و عربستان هم که مفتضح تر از آن است که نیازی به تکرار مکررات و توضیح واضحات داشته باشد.
فرقی می کند خانه ها را چه کسی ویران کرده باشد؟ روسیه، آمریکا یا اسرائیل؟ جنایت، جنایت است!
بسیار وقیحانه و نگران کننده است که حمله یک کشور به کشوری دیگر در داخل مملکت ما به مستمسکی برای انگ زنی و چماق کوبی و تسویه حساب های سیاسی داخلی تبدیل شود. حماقت و حقارت است که عده ای متجاوز در دنیا به این و آن تجاوز کنند و گروهی در ایران در نقد یا توجیه آنها، به جان هم بیفتند! حال آن که تجاوز، تجاوز است و غیر انسانی و محکوم، و فرقی نمی کند حکمش را در کرملین امضا کرده باشند یا در کاخ سفید و یا هر جای دیگری.
اگر هم بنا به مصالح و منافع سیاسی، نیاز است دولت ایران موضعی محافظه کارانه بگیرد - که در این شرایط قابل توجیه است - قرار هم نیست عده ای در داخل داد و قال راه بیندازند و هر را که به پوتین بگوید بالای چشمت ابروست، غربگرا بدانند!
یک اصل منطقی می گوید "اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند"؛ لذا تاکید بر متجاوز بودن ارتش روسیه در اوکراین، به معنای متجاوز نبودن ارتش های آمریکا و عربستان و اسرائیل در افغانستان و یمن و لبنان و سوریه و ... نیست.
زن اوکراینی و کودک یمنی؛ اولی را روس های متجاوز به این روز انداخته اند و دومی را سعودی های جنایتکار
اگر نگاه مبتنی بر عزت داریم، اگر از منظر انسانی به موضوع نگاه می کنیم و اگر هنوز "استقلال" جزو آرمان های ماست، نمی توانیم از تجاوز آشکار روسیه به اوکراین و کشته شدن انسان های بی گناه در این جنگ ابراز خوشحالی کنیم، همان طور که چشم بستن بر جنایات غربی ها و سعودی ها و صهیونیست ها غیر انسانی است.
در دنیایی که زورگویی سکه رایج است، پسندیده تر آن است که به جای تمکین و تملق در برابر زورگویان - اعم از آمریکا و روسیه - و ماستمالی جنایات یکی و تمرکز روی دیگری، خود قوی شویم و بدانیم که آنان و از جمله همین روسیه ای که امروز قبله بعضی ها شده، اگر منافع شان ایجاب کند، در حمله به ایران هم تردیدی نخواهند داشت.
تحلیل جامع و بسیار ارزشمندی است
خدا قوت و دست مریزاد
ولی بحث اینه شعار نه شرقی نه غربی چطور تبدیل شد به شرقی جیگر،روسیه و چین شدن دووووست آمریکا و غرب هنوز دشمنن ؟
چطور یه عده که هویتشونم کاملا مشخصه انقدر سنگ روسیه و چین رو به سینه میزنن ولی هنوز مذاکره با غرب سر منافع ملت تابو هست ؟/؟؟ به نظرتون این موصع گیری این دوستان نه چندان محترم مشکوک نیست ؟
واقعا درسته.
چه روسیه باشه چه امریکا.
توی داخل هم فک نکن روسیه پشتمون هست یا چین.
منفعت ما تموم بشه آن واحد جنگ رو شروع میکنن. وبه ما حمله میکنن
ماباید داخل خودمون باهم باشیم.
امروز اوکراین میشه فردا کشور خودمون
ملت ایران جنگ تحمیلی را تجربه کرده و به تنهایی درمقابل یک دنیای سلطه مقاومت کرده .نقش مستقیم و غیر مستقیم آمریکا در جنگ ایران وعراق را تجربه کرده نقش روسیه در تجهیز یک طرفه ارتش عراق را با هواپیماهای میگ وسوخو وتانگ های تی 72 تجربه کرده.نقش اروپایی ها را در بمباران های شیمایی درسردشت فاو حلبجه را بخاطر دارد . نقش ارتجاع منطقه را در تامین مالی عراق از یاد نبرده.رزمندگان و شهدا و داغ شهیدان بر دل خانواده ها را از یاد نبرده و نخواهد بردو به قول خبرنگار عصر ایران تجاوز، تجاوز است و غیر انسانی و محکوم، و فرقی نمی کند حکمش را در کرملین امضا کرده باشند یا در کاخ سفید و یا هر جای دیگری. ما هم مسکو را و هم واشنگتن را محکوم میکنیم زیراکه هردو لبه یک قیچی هستند
واز مردم بی پناه اوکراین حمایت میکنیم. و نه از حکومت دست نشانده اوکراین.تقدیم به خبرنگار مستقل عصر ایران( آقای محمدی)