۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۳۹۸۵۵
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۸ - ۲۷-۰۲-۱۴۰۱
کد ۸۳۹۸۵۵
انتشار: ۲۳:۴۸ - ۲۷-۰۲-۱۴۰۱
واژه‌خانۀ عصر ایران

«اقتدار» ؛ مبنای دولتِ باثبات

«اقتدار» ؛ مبنای دولتِ باثبات
سیاست در معنای درست کلمه با مفهوم اقتدار سر و کار دارد نه با مفهوم قدرت. عالمان سیاست گفته‌اند که هنر سیاستمداران در "تولید اقتدار از قدرت‌های موجود" است.

عصر ایران - "اقتدار" در واقع "قدرت مشروع و مقبول" است و با "قدرت محض و عریان" فرق دارد. فرد واجد قدرت، اگر قدرتش مقبول دیگران باشد، دارای اقتدار است و برای به کرسی نشاندن حرفش، نیازی به استفاده از زور ندارد. در غیر این صورت، باید به زور متوسل شود.

به عبارت دیگر، هر گاه اطاعت مردم از حاکم با توسل به زور محقق شود، حاکم فاقد اقتدار است. اما اگر مردم با رضایت از حکومت اطاعت کنند، حکومت واجد اقتدار است.

قدرت پدر در خانواده را مصداق اقتدار می‌دانند چراکه این قدرت به دلایل گوناگون برای فرزندان پذیرفتنی است.

_____________________
* معنی "قدرت" را اینجا بخوانید
_____________________

در عرصۀ دولت، قدرت با تکیه بر قانون یا سنت یا مذهب یا قرارداد اجتماعی به اقتدار تبدیل می‌شود. در صدر اسلام، قدرت خلفای راشدین مبتنی و متکی به کتاب و سنت بود. هم از این رو آن‌ها حاکمانی واجد اقتدار بودند و حکمشان بی جنگ و جدال مطاع بود. اما تقریبا پس از خلفای راشدین تا ظهور سلسلۀ عباسیان، خلفای جهان اسلام فاقد اقتدار بودند و حکمشان با تکیه بر زور و قدرت عریان به کرسی می‌نشست.

البته در جهان قدیم ایدۀ "الحق لمن غلب"، در بسیاری از موارد، مبنای مشروعیت و اقتدار کسی می‌شد که صرفا با قدرت نظامی به حاکمیت رسیده بود. اما این ایده همیشه هم نافذ نمی‌افتاد. یعنی گاه حق حکمرانی فرد "غالب"، تحت هیچ شرایطی پذیرفته نمی‌شد.  

در حکومت‌های دموکراتیک کنونی، قدرتی که مبتنی بر رضایت و حق حاکمیت مردم تلقی شود، اقتدار به شمار می‌رود.

اقتدار محدودتر از قدرت است. قانون و سنت و مذهب پشتوانه‌های اقتدارند و حاکم واجد اقتدار نمی‌تواند این مبانی را در حکمرانی‌اش نادیده بگیرد. اما حاکمی که صرفا قدرت دارد، می‌تواند بدون توجه به قانون یا سنت حکومت کند و دیگران را مجبور سازد به اطاعت.

در جهان کنونی، مفهوم "قرارداد اجتماعی" مهم‌ترین مجرای تولید اقتدار به شمار می‌رود. یعنی کسی نمی‌تواند به راحتی مدعی شود فره ایزدی دارد یا تبارش به او اجازۀ حکومت کردن می‌دهد.

از این منظر، سیاست در معنای درست کلمه با مفهوم اقتدار سر و کار دارد نه با مفهوم قدرت. عالمان سیاست گفته‌اند که هنر سیاستمداران در "تولید اقتدار از قدرت‌های موجود" است. 

مردم هم در جهان جدید یک قدرت‌اند. دولتمردی که بتواند از این منبع قدرت برای خودش تولید اقتدار کند، موفق است. یعنی بدون نیاز به سرکوب مردم، می‌تواند حکومت کند. در غیر این صورت باید حکمرانی‌اش را مبتنی کند بر منبع قدرت دیگری و این یعنی حکمرانیِ نامبتنی بر اقتدار.

تولید اقتدار از منابع گوناگون قدرت، باید با پذیرش موضوع قدرت (یعنی حکومت‌شوندگان یا مردم) توأم باشد. بنابراین اقتدار دو چهره دارد: یکی آنکه در حوزۀ حکم و حاکمیت ظاهر می‌شود، دوم آنکه در قالب اطاعت اتباع از قوانین دولت تجلی می‌یابد.

از این منظر، شکل‌گیری دولتِ باثبات و نهادینه، نیازمند قوام‌ یافتن اقتدار است. بدون اقتدار نمی‌توان به احکام و تصمیمات الزام‌آور رسید. بنابراین حکومتی که اقتدارش را از دست داده باشد، با مشکل اطاعت شهروندان مواجه می‌شود.

قدرت‌های سیاسی و اجتماعی مختلف در غیاب اقتدار منشأ نزاع و بی‌ثباتی در حیات سیاسی‌اند.

*پیشنهاد می کنیم معنای علمی کلمات زیر را هم در واژه خانه عصر اران بخوانید:
"فمینیسم" ؛ از ارتقاء جایگاه زنان تا دشمنی با مردان
"اصلاحات"؛ پروژه‌ای حکومتی در واکنش به مطالبات جامعه
"حاکمیت" ؛ عالی‌ترین اقتدار در دولت
"ملت" ؛ برآیند ارادۀ با هم‌ زیستن
_______________________

در "واژه‌خانۀ عصر ایران" ، کلمات و اصطلاحات سیاسی را به زبانی ساده و علمی توضیح می دهیم. 
اگر می خواهید معنای واژه ای را توضیح دهیم، زیر همین مطلب برایمان بنویسید.

 

برچسب ها: اقتدار ، قدرت ، سیاست ، دولت ، حکمرانی
ارسال به دوستان