عصر ایران - نظام پارلمانی (Parliamentary system) شیوهای از حکمرانی است که در آن قوۀ مجریه برآمده از قوۀ مقننه است و در آن، پارلمان (یا مجلس) عالیترین قدرت سیاسی است.
در این نظام تفکیک قوا به نوعی نقض میشود. یعنی استقلال قوۀ مجریه از قوۀ مقننه در در حد نظام ریاستی نیست که در آن رئیسجمهور عالیترین قدرت سیاسی است.
در نظام پارلمانی، قوۀ مجریهای که جداگانه از طریق انتخابات تشکیل شده باشد وجود ندارد. مردم در انتخابات پارلمانی شرکت میکنند و حزب پیروز در انتخابات، حکومت (یا قوۀ مجریه) را نیز بدست میآورد.
در نظام پارلمانی، رئیس دولت (یا رئیس کشور) مقامی تشریفاتی است که بسته به سلطنتی یا جمهوری بودن نظام، پادشاه یا رئیسجمهور خواهد بود. مثلا رئیس دولت در بریتانیا و سوئد و اسپانیا پادشاه (یا ملکه) است، در آلمان و ایتالیا و هندوستان نیز رئیسجمهور.
پارلمان بریتانیا
اما کسی که حکومت میکند، رئیس دولت نیست بلکه نخستوزیر (یا صدراعظم) است. نخستوزیر در این نظام، عضو پارلمان و رهبر حزب پیروز در انتخابات پارلمانی است. اعضای کابینه یا وزیران نیز عضو مجلس هستند.
رئیسجمهور در نظام پارلمانی، مثل پادشاه در این نظامها، مقامی تشریفاتی با اختیارات محدود و نماد وحدت ملی است. در بعضی نظامهای پارلمانی، رئیسجمهور با رای مردم انتخاب میشود (آلمان). در بعضی دیگر با رای یک هیئت یا شورا یا گروهی از انتخابکنندگان، معمولا برای دو دورۀ هفتساله (ایتالیا)، پنجساله (آلمان) و یا چهارساله (عراق) انتخاب میشود.
در ایتالیا گروه انتخابکنندگان رئیسجمهور متشکل از ۹۵۱ نمایندهٔ مجلس ایتالیا و ۵۸ نمایندهٔ منطقهای است. در عراق رئیسجمهور از سوی شورای نمایندگان مجلس انتخاب میشود. در آلمان رئیسجمهور را هیئت فدرال انتخاب میکند که مشخصا برای همین کار شکل گرفته است.
بوندستاگ: پارلمان آلمان
در نظام پارلمانی، حکومت پاسخگوی مجلس است ولی این اختیار را دارد که مجلس را منحل کند. معمولا وقتی حکومت اعتماد مجلس را از دست میدهد، مجلس را منحل میکند. بنابراین مدت عمر پارلمان یا مجلس، میتواند کوتاهتر از حد معمول شود.
در صورت منحل نشدن مجلس از سوی حکومت (قوۀ مجریه)، انتخابات مجلس در بریتانیا هر پنج سال یکبار و در آلمان هر چهار سال یکبار برگزار میشود.
نظامهای پارلمانی غالبا دومجلسی هستند. مثلا در بریتانیا مجلس عوام و مجلس لردها، مجالس پایین و بالا را تشکیل میدهند. وقتی گفته میشود حکومت اعتماد پارلمان را از دست داده، یعنی نخستوزیر و کابینهاش اعتماد مجلس پایین را از دست دادهاند.
کشورهای لیبرالدموکراتیک، اکثرا حکومت پارلمانی (Parliamentary government) را پذیرفتهاند. مثل بریتانیا و آلمان و ژاپن و سوئد و استرالیا و غیره.
توانمندی نظام پارلمانی این است که حکومتی "کارآمد" و "پاسخگو" به بار میآورد. حکومت مذکور از این جهات کارآمد است که به اعتماد مجلس متکی است و بنابراین، در بیشتر موارد میتواند اطمینان یابد که برنامههایش در مجلس تصویب خواهد شد. پاسخگوییاش هم ناشی از این است که قدرت سیاسی عالی و نهایی در اختیار مجلس است و میتواند حکومت را برکنار کند. حتی زمانی که حکومت مجلس را منحل میکند، همچنان طوق پاسخگویی به مجلس بر گردنش است.
اما پیوند ارگانیک بین قوۀ مقننه و قوۀ مجریه، معمولا عامل بیثباتی حکومتها در نظام پارلمانی است. در نظامهای ریاستی، اگر اتفاق غیرمترقبهای رخ ندهد، حکومت (قوۀ مجریه) دست کم چهار سال عمر تضمین شده دارد و میتواند عمرش را به هشت سال نیز برساند. در بعضی کشورها هم، مثل فرانسه و آفریقای جنوبی، عمر حکومت پنج ساله است و انتخابات ریاست جمهوری هر پنج سال یکبار برگزار میشود. ولی در نظامهای پارلمانی، گاه عمر یک حکومت به یکسال هم نمیرسد. مثلا در فاصلۀ 1945 تا 2001 در نظام پارلمانی ایتالیا 59 حکومت از دل پارلمان بیرون آمد.
کیفیت فرهنگ سیاسی و انضباط حزبی نقش موثری در بلندی یا کوتاهی عمر حکومتها در نظامهای پارلمانی دارند. از این حیث بریتانیا و بویژه سوئد وضع بهتری نسبت به اکثر دموکراسیهای پارلمانی دارند.
در ایران پس از مشروطه نیز طبق قانون اساسی نظام پارلمانی برقرار بود ولی دخالت پادشاه در کار حکومت، مانع از تحقق عملی این نظام شده بود. با این حال در دهۀ 1320 که شاه جوان عنصری منفعل و نامقتدر بود، نظام پارلمانی عملا برقرار شد. زمامداری نخستوزیران متعدد در این دهه، نشانۀ بیثباتی نظام سیاسی کشور بود و علت آن نیز چیزی نبود جز سطح پایین سازگاری در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان و البته فقدان تجربه و انضباط حزبی در ایران.
مجلس ایران در دهۀ 1320
چنانکه گفته شد، رئیس دولت در نظام پارلمانی، اگر پادشاه نباشد، رئیسجمهور است اما چنین مقامی تشریفاتی بوده و اختیارات محدودی دارد. با این حال چیزی به نام "جمهوری پارلمانی" هم وجود دارد که در آن رئیسجمهور – مثل نخستوزیر در نظام پارلمانی - از دل پارلمان بیرون میآید. یعنی پس از انتخابات پارلمانی، پارلمان یکی از اعضای خودش را به عنوان رئیسجمهور برمیگزیند که چنین فردی علیالقاعده رهبر حزب یا ائتلاف پیروز در انتخابات است.
رئیسجمهور در جمهوری پارلمانی، نه فقط رئیس حکومت (قوۀ مجریه) بلکه رئیس دولت هم محسوب میشود. بنابراین رئیسجمهور در "جمهوری پارلمانی" جایگاهی متفاوت و قدرتی بسیار بیشتر از رئیسجمهور در "نظام پارلمانی" دارد. آفریقای جنوبی و بوتسوانا و سورینام جمهوری پارلمانیاند.
اگرچه کشورهایی مثل آلمان و ایتالیا نیز که هم جمهوریاند و هم نظام پارلمانی دارند، در واقع نوعی "جمهوری پارلمانی" محسوب میشوند، ولی جمهوری پارلمانی به معنای اخص کلمه، سیستمی است که در آن رئیسجمهور توامان رئیس حکومت (قوۀ مجریه) و رئیس دولت (کشور) است.
به عبارت دیگر در آلمان و ایتالیا جمهوری پارلمانی رقیق حاکم است، در آفریقای جنوبی و بوتسوانا جمهوری پارلمانی غلیظ. در متون سیاسی عبارت "جمهوری پارلمانی" به معنای دقیق کلمه، دلالت دارد بر سیستم سیاسی حاکم بر آفریقای جنوبی و بوتسوانا.