عصر ایران - انقلاب عربی (Arab Revolt) اصطلاح ویژهای در ادبیات سیاسی جهان است که دلالت دارد بر شروع عملیات مشترک عرب-انگلیس در ماه ژوئن سال 1916 علیه دولت عثمانی که زمام امور بیشتر سرزمینهای عربی خاورمیانه را در دست داشت.
رهبران انقلاب عربی عبارت بودند از: شریف حسین و پسرانش، نوری السعید، لارنس عربستان، آلنبی، کیچتر و استورز.
انگیزههای انقلاب عربی به طور کلی عبارت بودند از: فساد حکومت عثمانی، بیداری ملل عرب و ظهور روح آزادیخواهی و استقلالطلبی در ایشان.
پروژۀ انقلاب عربی، معطوف به متلاشی کردن دولت عثمانی بود و این هدف با کمک بریتانیا به جنبشهای استقلالطلبانۀ عربی، محقق شد.
دولت عثمانی مانع بزرگی بر سر راه رخنۀ استعمار اروپایی در خاور نزدیک و خاورمیانه بود و دولت بریتانیا با کمک به انقلاب عربی، دولت عثمانی را گرفتار بحرانهای متعدد ساخت و نهایتا آن را متلاشی کرد.
سربازان حجازی در کنار پرچم قیام
همچنین برخی از مورخان معتقدند انگلیسیها با منحرف ساختن انقلاب عربی، عوامل خود را در جهان عرب بر سر کار آوردند و رهبری دنیای جدید عربی را در مسیر منافع سیاسی و اقتصادی خود هدایت کردند.
با این حال بسیاری از سیاستمداران و برخی از مورخان عرب، با چنین تحلیلی مخالفند و آن را مصداق تخفیف جنبشهای استقلالطلب مردم عرب برای جدا ساختن سرزمینهای آبا و اجدادیشان از امپراتوری زیادهخواه و سلطهجوی عثمانی میدانند.
در هر صورت، فروپاشی عثمانی در 1924، نقش مهمی در حفظ امنیت نقاط کلیدی، بویژه راههای آبی مدیترانه به هندوستان را مطابق خواست بریتانیاییها محقق کرد.
در نتیجۀ انقلاب عربی، کشورهای عرب از کنترل حکومت عثمانی خلاص شدند ولی دست کم به شکلی غیرمستقیم تحت سلطه یا نفوذ چشمگیر دولت بریتانیا درآمدند و ضمنا جهان عرب فلسطین را نیز از دست داد.
شاید یکی از پیامدهای منفی انقلاب عربی نیز تقسیم جهان عرب به کشورهای کوچک و ضعیف بود؛ به نحوی که هنوز هم تلاشها برای اتحاد مجدد آنها به نتیجهای نرسیده است.
اما این نظری کلاسیک دربارۀ تبعات فروپاشی دولت عثمانی است و از نگاهی نشأت میگیرد که وسعت سرزمینی و برخورداری از عمق استراتژیک را مهمترین مولفه برای بهروزی یک کشور میداند.
شریف حسین بن علی: مهمترین رهبر انقلاب عربی
منتقدین این نگاه معتقدند که اتفاقا دولتها (یا کشورها) هر چه کوچکتر و کمجمعیتتر باشند، امکان بیشتری برای برخورداری از کارآمدی و تحقق رفاه برای شهروندانشان دارند. فقدان عمق استراتژیک هم مسئلهای است که با تشکیل ائتلافهای منطقهای یا پیوستن به ائتلافهای جهانی، قابل جبران است.
وضعیت کشورهای عربی اطراف خلیج فارس، تا حدی این مدعا را ثابت میکند که کشورهای کوچکتر میتوانند شرایط بهتری نسبت به کشورهای بزرگتر و پرجمعیتتر داشته باشند.
با این حال سازمانهای سیاسی و اقتصادی عربی و اسلامی گوناگون، تا حد زیادی مسئلۀ تشتت و فقدان وحدت در جهان عرب را طی این صد سالی که از فروپاشی دولت عثمانی میگذرد، حل و فصل کرده است.
جنگهای مربوط به انقلاب عربی، در فاصلۀ ژوئن 1916 تا سپتامبر 1918 در منطقۀ حجاز و سوریه رخ دادند که هر دو تحت حاکمیت دولت عثمانی بودند. نتایج بلافاصلۀ انقلاب عربی عبارت بود از: استقلال حجاز، سقوط سوریۀ عثمانی، سقوط عراق عثمانی.
این جداییها، آن هم در شرایطی که جنگ جهانی اول در جریان بود، ضرباتی کاری به دولت عثمانی زد که نهایتا موجب فروپاشی این دولت در سال 1924 و سر بر آوردن کشورهای عربی جدیدتر در منطقۀ خاورمیانه شد.
در جریان انقلاب عربی، که در واقع درگیری بین امپراتوری عثمانی و پادشاهی حجاز بود، امپراتوری آلمان حامی عثمانی بود و امپراتوری بریتانیا و دولت فرانسه نیز حامی پادشاهی حجاز بودند.
فیلم مشهور "لارنس عربستان"، به کارگردانی دیوید لین، مربوط به وقایع انقلاب عربی است.
تی.ئی. لارنس، افسر دونپایهٔ ارتش بریتانیا بود که اطلاعات زیادی راجع به سیاست و فرهنگ کشورهای خاورمیانه داشت. او استخدام میشود تا ببیند در باب ساماندهی قبایل پراکندهٔ عرب چه کار میتواند انجام دهد. در آن مرحله از جنگ جهانی اول، بریتانیاییها به کمک و شراکت اعراب در جنگ علیه ترکها، که متحد آلمان بودند، نیاز داشتند.
لارنس مجذوب و مسحور آن بیابانهای بکر و دست نخورده و مردان یکدنده و لجوج قبایل عرب است و بلافاصله پس از آن که شاهزاده فیصل از وی قول همکاری میگیرد، تبدیل به یک عرب تمام عیار میشود. او به اتفاق دوست جدیدش شریف علی، بندر حیاتی عقبه را فتح میکند و همچون قهرمانی مورد استقبال قرار میگیرد. ترکها او را به خاطر جاسوسی میگیرند و شکنجه میدهند. همین تجربه او را به سلحشوری بی رحم و بی ملاحظه تبدیل میکند که به خاطر لذت کشتن، میکشد.