عصر ایران ؛ نهال موسوی - فریماه فرجامی بازیگر و بهتر است بگوییم ستاره سینمای ایران در دهههای 60 و 70 متاسفانه چند روز است در کماست و در یکی از بیمارستانهای تهران بستری است.
بر اساس اخبار منتشر شده این بازیگر سینما حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حال چند روز است که در یکی از بیمارستانهای تهران در حالت بیهوشی و کما به سر میبرد.
فریماه فرجامی چهره خاص و زیبایی داشت، بدون اغراق میتوان گفت صورتی داشت که با ستارگان سینمای جهان پهلو میزد مانند الیزابت تیلور، سوفیا لورن، مرلین مونرو و ... و در بازیگری هم بسیار توانا بود.
فرجامی در سال ۱۳۵۶ از دانشگاه دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک لیسانس کارشناسی دراماتیک دارد و از سال ۱۳۵۵ با گویندگی نمایشهای رادیویی و بازی در نمایش تلویزیونی آدمک مومی فعالیت هنری خود را آغاز کرد.
حمید سمندریان کارگردان نامدار تئاتر در کلاسهای بازیگریاش از تدریس در دانشگاه هنرهای زیبا و استعدادهای درخشان آن دوران اینطور میگفت: «سه دختر بسیار جوان بودند که وقتی برای بازی کنار یکدیگر قرار میگرفتند کل دانشگاه ساکت میشد. این سه نفر سوسن تسلیمی، مرضیه برومند و فریماه فرجامی بودند. فریماه زیبا و جوان بود و با بازیگری کمنظیرش توجه خیلیها را به خود جلب میکرد.»
فریماه فرجامی یک بخشی از تاریخ سینمای ایران است، چند شاه نقش غیر قابل انکار در کارنامه او به چشم میخورد: لاله در خط قرمز (مسعود کیمیایی)، مونس در سرب (مسعود کیمیایی)، ماه منیر در مادر (علی حاتمی)، فروغ الزمان در پرده آخر (واروژ کریم مسیحی)، آفاق در نرگس (رخشان بنی اعتماد)
البته فرجامی نقشی کوتاه هم در فیلم «اجاره نشینها» ساخته داریوش مهرجویی بازی کرد. او نقش «مهندس افجهای» را در این فیلم داشت که از طرف «ناصر ترکهای» برای خرید آپارتمان «عباس آقا سوپر گوشت» به او معرفی میشود.
فریماه فرجامی در زمانی ستاره سینمای ایران شد که سعی بر این بود تا سر حد امکان از چهره سازی و ستاره شدن سینماگران ایران پرهیز شود.
ماهایا پطروسیان که در فیلم پرده آخر با فریماه فرجامی هم بازی بوده است بعد از انتشار خبر نامساعد بود حال فرجامی در صفحه اینستاگرامش متنی منتشر کرد که جالب توجه است، پطروسیان نوشت:
«فریماه عزیز، آنچه که از تو در خاطرم مانده و همیشگی شده، زیبایی خیره کننده و توأمان توانایی های هنری بسیار بالایت بود.
در روز های همکاری در فیلم «پرده آخر»، به وضوح می دیدم که چگونه با سختگیری و وسواس بسیار، سعی در انتخاب بهترین و درست ترین پیشنهادات داشتی و چه راحت از بسیاری دیگر می گذشتی... من در اوایل ورودم به سینما بودم و تو در اوج و درخشان...، در اوج بودنی چنان دشوار، که فقط کسانی که در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، کار می کردند، آن را با گوشت و استخوان درک کرده اند.
«ستاره» بودن در سینمای ایران با همه جای جهان متفاوت است، منظور نه تنها کشورهایی اروپایی و آمریکا که حتی کشورهای آسیایی است! در واقع « ستاره» و سوپر استار در اینجا فقط نام آن را یدک میکشد... و در دهه شصت وضع از امروز بسیار بدتر بود.
حساسیت های بیجا و خرد کننده، که روی زندگی شخصی وفردیت و استقلال هنرمندان سایه ای گسترده می افکند...، ممنوع بودن گرفتن دستمزدهای بالا، آنهم در شرایطی که فیلم های آن هنرمند در گیشه یکی پس از دیگری موفق بودند، و در واقع بینصیبی فرد ازموفقیت های کاریش، انتخاب بدترین عکسها و بد چهرهترین پوسترها و بیرمقترین بیلبوردهای سر در سینماها، که تا حد ممکن غیر جذاب باشد و حتی هنرمند مورد نظر قابل شناسایی هم نباشد! و و و ... (این شرایط برای زنان به مراتب وخیم تر بود)
در این دوران سوررئال، تو می درخشیدی... اما هر انسانی بالاخره روزی از تلاش های « سیزیف» وار و بی حاصل متلاشی و در هم شکسته میشود...، در فضای فرهنگی که هنر در طول چند دهه، فقط حرکتی لاکپشت گونه دارد و گاه حتی به راحتی عقبگردی کذایی میکند، و کل کوشش های افراد این حرفه را به بی ثمری کامل میکشاند، در این فضا قطعا بسیاری به کنار کشیدن زود هنگام رضا میدهند...
فریماه زیبا و درخشان، کارنامهات مملو از فیلم ها و نقش های ماندگار و استثنایی است... ای کاش «خودت» را آنگونه که «دوربین» و هنردوستان دوستت داشتند، دوست میداشتی...
دوستت دارم، برای همه نشدنی هایی که شدنی کردی و همه آنچه که میتوانست بشود و نشد»
فرجامی قبل از رسیدن به 50 سالگی ، خود را به نوعی وارد دوران بازنشستگی کرد. او در اوایل دهه هشتاد نقش کوتاهی در فیلم « زهر عسل» بازی کرد و از دنیای بازیگری فاصله گرفت. در سال 88 و در برنامه «هفت» فریدون جیرانی سراغ این بازیگر رفت. تصویری که از او در قاب تلویزیون ثبت شد هیچ ربطی به آن تصویر پرصلابت ستاره دهه 60 و 70 نداشت.
همه آنچه باید گفته میشد را ماهایا پطروسیان گفته است، حال در چنین زمانی تنها چیزی که باقی میماند حسرت و افسوس برای فرصتهایی است که از دست رفت.
درباره درخشش تا افول این ستاره سینما میتوان بسیار نوشت اما واقعا بررسی سیر اتفاقات رخ داده در زندگی فریماه فرجامی یک منشور چند وجهی و چند لایه است که از زندگی شخصی خود او گرفته تا جبر تاریخی و اتفاقات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه و ... همگی در آن نقش دارند و در این مقال نمیگنجد.
با آرزوی سلامتی برای فریماه فرجامی عزیز.
حيف كه دوران بازيگرى طولانى نداشت.
ارزوى سلامتى برايشان دارم
الان را ببینید، هنرمندان مشهور میشوند و خودشون را گم میکنند و نتیجه آن چه میشود:
me too
دخالت بی جا در سیاست
طلاق های فراوان در هنرمندان
وووو
اگر کسی کارش خوب باشد دیده میشود. نیازی به تبلیغ نیست. همانطور که در مورد خانم فرجامی نیز چنین بود. اگر تبلیغات حرف اول را میزد حتم داشته باشید دیگرانی که خود آرایی میکردند و زیاد حرف میزدند دیده میشدند و نه ایشان.
میدانم عصر ایران این متن را منتشر نمی کند . ولی مینویسم.