آنتونیا فینان؛ استاد تاریخ چین در دانشگاه ملبورن است. از جمله علائق تحقیقاتی او تغییرات شهری و فرهنگی در چین با تمرکز بر مصرف و پوشاک بوده است. کتابی تازه از او تحت عنوان "چگونه کت و شلوار مائو را بدوزیم: لباس مردم چین کمونیست در فاصله سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۶" توسط انتشارات دانشگاه کمبریج چاپ شده است.
از دیگر کارهای تحقیقاتی او در مورد چین میتوان به "مصرف در اواخر امپراتوری چین"، "زمان مُد" و "سرنوشت صنعتگر در چین انقلابی: خیاطان در پکن، دهه ۱۹۳۰-۱۹۶۰" اشاره کرد. او برنده جوایز متعددی شده است از جمله دریافت جایزه کتاب "جوزف لِوِنسون" برای اثرش در مورد چین پیش از سال ۱۹۰۰ میلادی تحت عنوان "صحبت از یانگژو: یک شهر چینی در فاصله سالهای ۱۵۵۰ تا ۱۸۵۰" و دریافت مدال وودوارد در علوم انسانی و اجتماعی از دانشگاه ملبورن در سال ۲۰۰۷ میلادی. فینان هم چنین عضو منتخب آکادمی علوم انسانی استرالیا است.
به گزارش فرارو به نقل از آسیا تایمز، در مجموعه یادبود جنگ استرالیا عکسی از چهار مرد در اردوگاه اسیران جنگی کره شمالی وجود دارد که در زمستان ۱۹۵۲-۱۹۵۲ گرفته شده است. "ران گاتری" هوانورد استرالیایی در آن گروه حضور داشت. او از آگوست ۱۹۳۰ میلادی تحت اسارت بود. بیش از ۱۷۰۰۰ استرالیایی در جنگ کره شرکت کردند جنگی که در ژوئن ۱۹۵۰ به عنوان جنگ داخلی بین کره شمالی و کره جنوبی آغاز شد و به سرعت به یک درگیری بین المللی تبدیل شد. جنگی که سبب شد تا پای حمایت چین از بخش شمالی کره و ایالات متحده از بخش جنوبی آن کشور به میدان نبرد کشیده شود.
در زبان چینی از آن نبرد تحت عنوان "جنگ مقاومت در برابر آمریکا، حمایت از کره" یاد میشود. هفتاد سال پیش در تاریخ ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ میلادی خصومتها با امضای یک آتش بس به طور نامحدود متوقف شد. در آن درگیری ویرانگر یکی از بزرگترین چالشها برای هر دو طرف نحوه مواجهه با آب و هوا بود. مردان در تابستان بر اثر گرما و رطوبت از بین میرفتند و در دست گرفتن اسلحه دشوارتر میشد و دستهای شان تاول میزد.
بدتر از آن وضعیت جوی در زمستان بود. دمای هوا حتی به دو درجه زیر صفر میرسید. استرالیاییها بدون آمادگی برای این شرایط وارد کره شده بودند. در ابتدا آمریکاییها به آنان کمک کردند و بعدا در زمان مناسب لباسهای مناسب خود را به آنان دادند: یک جلیقه نخی، لباس زیر پشمی ضخیم، یک پیراهن سنگین، یک ژاکت و شلوار رزمی ضد باد در زیر یک پالتوی خزدار. ارزش تمام آن وسایل و لباسها به همراه یک کیسه خواب بیش از ۱۰۰ پوند (معادل حدود ۴ هزار دلار اسرالیا با قدرت خرید امروز) بود.
واضح است که چهار اسیر جنگی آن زمان لباسهای ساخت استرالیا را بر تن نداشتند در عوض در عکسهای باقی مانده از آن زمان دیده میشود که لباسی که پوشیده اند به استثنای کفشهایشان تفاوت چندانی با لباس معمول پوشیده شده توسط مردان آن زمان در چین نداشت: یک ژاکت یقه بلند با آستینهای داخلی و پنج دکمه همراه با شلوارهای بی شکل، اما در عین با دوخت به سبک غربی در ناحیه فاق شلوار.
در جنگی که ارتش داوطلب خلق چین در بخش شمالی کره در آن حضور داشت شباهتها تعجب آور نبود. در واقع آنان لباسی را میپوشیدند که خارجیها از آن تحت عنوان "کت و شلوار مائو" یاد میکردند.
بسیج همگانی خیاطی
کت و شلوار مائو چیست؟ این اصطلاح اولین بار برای توصیف لباسهای نسبتا غیر متمایز مردم در چین در طول سالیان زمامداری مائو مورد استفاده قرار گرفت. از نظر یک ناظر خارجی همگان در چین دورا مائو لباسهای یکدستی پوشیده بودند اگرچه با نگاهی دقیقتر میتوان درجه بندی میان نوع لباسها را مشاهده کرد.
فاصله اجتماعی زیادی بین کت و شلوار پشمی خوش دوختی که توسط یک مقام بلندپایه پوشیده شده بود با مجموعهای از لباسهای دوخته شده از جنس پنبهای در خانه که توسط مردی عادی در خیابان پوشیده میشد وجود داشت.
ژاکت نظامی و کت و شلوار مائو هم با کت بلندتری که اولین نخست وزیر هند یعنی "جواهر لعل نهرو" پوشیده بود و هم با استالینکا یا تونیک استالین طنین انداز میشود. این اقلام لباس همگی محصول نظامی سازی (میلیتاریزه شدن) جهانی در قرن بیستم بودند.
نوع چینی این سبک لباس پوشیدن را میتوان در سبک ژاکت نظامی پوشیده شده توسط "سون یات سن" ملقب به پدر جمهوری چین و مهمترین رهبر سیاسی آن کشور پیش از مائو ردیابی کرد. زمانی که مائو تاسیس جمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ میلادی اعلام کرد خود ژاکتی به سبک سون یات سن را پوشید.
تغییر ظاهر جمعیت در هر شهر چین پس از سال ۱۹۴۹ میلادی یکی از فوریترین تاثیرات تغییر رژیم بود. هر دو لباس بلند چینی و کت و شلوار سبک غربی کنار گذاشته شدند. مقررات پوشاک برای کارمندان بخش دولتی وضع و اجرا شد و ژاکت "سون یات سن" تحت عنوان "ژاکت خلق" به مثابه پوشش استاندارد تعیین شد.
در سرتاسر چین خیاطان شروع به بریدن لباسهای قدیمی برای مد کردن این سبک لباس تازه بودند. بسیاری از این فعالیتها در حالی انجام شد که جنگ کره در جریان بود. برای جمعیت غیرنظامی تهیه این نوع لباس جدی به صورت تکه تکه توسط زنان خانه دار تازه آموزش دیده در کلاسهای آموزشی خیاطی انجام میشد کلاسهایی که در اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی در سراسر چین با هدف تامین پوشاک برای نیروهای مسلح و بسیج تودهای نیروی کار ایجاد شده بودند.
برای تجهیز ارتش داوطلب مردمی چین تهیه مقادیر انبوه و سریع لباس نیازی فوری محسوب میشد. در ژوئیه سال ۱۹۵۰ میلادی که معمولا یک ماه کسادی در تولید لباس بود به چهار اداره نظامی منطقهای دستور داده شد تا ۳۴۰۰۰۰ یونیفرم پنبهای و تعداد مشابه یا بیشتر کفش، جلیقه و کت عرضه کنند. هم چنین، در آن زمان نیاز به مقدار بیش تری دستکش پنبهای و جوراب وجود داشت.
در دراز مدت مهارتهای کسب شده در تولید یونیفورمهای ارتش (لباسهای مجهز به جیب، قلاب کمربند، دکمه ها، سوراخ دکمهها و سایر ویژگیهای جدید) در تولید انبوه لباسهای غیر نظامی نیز اعمال شده بود.
با این وجود، ذخایر عظیم نیروی کار موجود در چین نتوانست از بروز بحران در عرضه لباسهای زمستانی در ماههای اولیه جنگ جلوگیری کند. صنعت پوشاک چینی در آن زمان کمتر مکانیزه شده بود. اغلب لباسها در آن زمان هنوز در خانهها یا در گوشه خیاطیها دوخته میشدند. صنعت چرخ خیاطی تازه در حال توسعه بود. مزارع پنبه تنها در پی سالها آشفتگی در طول جنگ علیه ژاپنیها (۱۹۳۷-۱۹۴۵) و جنگ داخلی متعاقب آن (۱۹۴۶-۱۹۴۹) دوباره زیر کشت رفته بودند.
بر این اساس زمانی که ارتش داوطلب مردمی وارد کره شد سربازان آن مجهزتر از استرالیاییها نبودند. با گذر از تابستان به پاییز دما به شدت کاهش یافت. در خطوط مقدم جنگ مردان مبارز محلفههای خود را برای استفاده به عنوان لباس محافظ برش میدادند. در زمستان به تدریج سرمازدگی تاثیر خود را نشان داد. سربازان انگشتان دست، انگشتان پا، بینی و گوش خود را از دست دادند. در نبرد سرنوشت ساز چوسین حدود ۶۰۰۰ آمریکایی و نزدیک به ۳۰۰۰۰ چینی بر اثر سرمازدگی بی حرکت شدند. ۱۰۰۰ نفر از آنان به دلیل شدت سرما جان شان را از دست دادند.
در بهار پس از آن تولید پوشاک افزایش یافته بود، اما خطوط عرضه اغلب تحت تاثیر خصومتها قرار میگرفت. بمباران در منطقه سد هواچون در آوریل ۱۹۵۱ باری متشکل از ۲۸۰۰۰۰ ژاکت یکنواخت تابستانی را از بین برد.
پس از آغاز مذاکرات صلح در آگوست سال ۱۹۵۱ میلادی شرایط بهبود یافت و به نظر میرسید لباسهای مائو از دیده شدن در عکسها به استانداردی برای پوشش تبدیل شده بودند. پس از آن یکی از اصلیترین مشکلات زندگی با شپش بود.
در صورت عدم تغییر لباس مقابله با شپشها و از بین بردن شان تقریبا ناممکن بود. در هر دو طرف نزاع در فاصله سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱ میلادی توجه مقامهای ارشد به بهبود کیفیت لباسهای محافظ معطوف شد.
کفش یک دغدغه جدی بود. برای آمریکاییها و متحدین آن تحت فرماندهی سازمان ملل متحد چکمههای جنگی چرمی مانند پوشیده شده در جنگ جهانی دوم در ابتدا کافی بود. تا آگوست سال ۱۹۵۱ میلادی ایالات متحده با یک بوت لاستیکی عایق بندی شده سربازان اش را به میدان جنگ اعزام کرده بود. این کفش مشکل سرمازدگی را از بین نبرد، اما با تغییرات مکرر جورابهای پشمی به شدت بروز آن را کاهش داد.
چینیها نیز در ابتکار عملی تازه فضای خالی و بیش تری را در جورابهای پارچهای ایجاد کردند. در نهایت آتش بس در تابستان سال ۱۹۵۳ میلادی برقرار شد و ۲۹ تن از ۳۰ اسیر استرالیایی زنده مانده به خانه بازگشتند.