احساسات اجتناب ناپذیرند، اما در عین حال، به مرور زمان دستخوش تغییر هم میشوند؛ و اگر تصور میکردید که همیشه ثابت میمانند، پس حالا با کشفی تازه رو به رو هستید.
آگاهی از نحوهی تأثیر افزایش سن بر احساسات به ما کمک میکند هم شناخت بهتری از خود پیدا کنیم و هم رفتارهای اطرافیان مسنتر خود، مانند پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ مان را بهتر درک کنیم.
همهی ما احتمالاً اگر تجربهی زورگویی دیگران در کودکی و نوجوانی را نداشته باشیم، دست کم شاهدش بوده ایم و آن زمان حساسیت مان به این مسأله بسیار بیشتر از حالا بود.
نوجوانها ممکن است بیشتر عصبانی شوند، چون نمیدانند که چطور تجزیه و تحلیل درستی از این مسأله داشته باشند و احساسات شان را بیان کنند.
هورمونهای آنها در دوران بلوغ میتواند تأثیر زیادی بر خلق و خوی شان داشته باشد و آنها از مدیریت احساسات قوی مانند خشم، به آن شکلی که در بزرگسالان وجود دارد، واقعاً ناتوان اند.
اما زمان به نوعی، خشم را در ما از بین میبرد. افراد مسنتر از تجربیات گذشته شان برای مواجهی بهتر با خشم استفاده میکنند. به علاوه، آنها با افراد کمتری زندگی میکنند و در برنامههای کمتری شرکت میکنند و به این ترتیب، با عواملی که آنها را خشمگین میکند، کمتر سر و کار دارند.
گرچه ما با بالا رفتن سن ترس و خشم کمتری را تجربه میکنیم، اما حساسیت مان در تشخیص شادی با بالا رفتن سن به تدریج افزایش مییابد. شاید به همین دلیل باشد که بچهها از رفتن به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ شان هیجان زده میشوند.
افراد مسنتر نگاه متفاوتی هم نسبت به مسألهی سن دارند. آنها هر چه بیشتر به این موضوع واقف باشند که زمان زیادی برایشان باقی نمانده، احتمال اینکه خود را در موقعیتی قرار دهند که احساسات مثبتی را تجربه کنند و از احساسات منفی دور شوند، بیشتر میشود.
شاید تصور کنید که افراد مسنتر احتمالاً به دلیل داشتن مشکلات جسمی و روابط اجتماعی کمتر، نگرانی بیشتری را تجربه میکنند، اما آنها در واقع بسیار کمتر از جوانها نگران میشوند.
آنها کاملاً به این موضوع واقف اند که با بالا رفتن سن دستخوش تغییر میشوند، امری که توانایی آنها در مواجهه با خود واقعی شان و پذیرش آن را بیشتر میسازد، امری که منجر به کاهش نگرانی میشود.
منبع: روزیاتو